کلمه جو
صفحه اصلی

album


معنی : البوم، جای عکس، مرقع
معانی دیگر : سفیده ی تخم مرغ، آلبومین، ماده ی اصلی سفیده ی تخم، جنگ، جای صفحه ی گرامافون، مجموعه ی صفحه های گرامافون یا نوار موسیقی در یک کتابچه

انگلیسی به فارسی

جای عکس، آلبوم


آلبوم، البوم، جای عکس، مرقع


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a book or binder with blank pages or empty pockets in which a collection can be inserted, as of photographs, stamps, or mementos.
مترادف: book, notebook, scrapbook
مشابه: binder, catalogue, compilation, file, folder, portfolio

- I put the baby photos in the album.
[ترجمه ترگمان] من عکس های بچه را در آلبوم گذاشتم
[ترجمه گوگل] عکسهای کودکم را در آلبوم گذاشتم

(2) تعریف: a long-playing phonograph record or set of records, or the jacket or binder thereof.
مترادف: disk, LP, record
مشابه: compact disk, recording, soundtrack, tape

- I loved that band, and I had all their albums.
[ترجمه ترگمان] من عاشق این گروه بودم و تمام آلبوم های خود را داشتم
[ترجمه گوگل] من این گروه را دوست داشتم و من همه آلبوم هایم را داشتم
- You can't play that album because it has a deep scratch.
[ترجمه ترگمان] شما نمی توانید این آلبوم را بازی کنید چون یک خراش عمیق دارد
[ترجمه گوگل] شما نمیتوانید این آلبوم را بازی کنید زیرا دارای خراش عمیق است

(3) تعریف: a collection of printed pictures, or a collection of musical or literary selections that are printed or recorded.
مترادف: anthology, collection, record
مشابه: chronicle, documentation

- He is publishing a new album of poetry this fall.
[ترجمه ترگمان] او در حال انتشار آلبوم جدیدی از شعر در پاییز امسال است
[ترجمه گوگل] او این سقوط آلبوم جدید شعر را منتشر کرده است

• phonograph record, set of phonograph records; package for a phonograph record; recording of several musical selections; scrapbook, book in which photographs or other memorabilia are saved
an album is a record with about 25 minutes of music or speech on each side.
an album is also a book in which you put photographs, stamps, or other things that you have collected.

مترادف و متضاد

البوم (اسم)
album

جای عکس (اسم)
album

مرقع (اسم)
album, scrapbook

blank book for collecting; holder


Synonyms: anthology, collection, depository, index, memento, memory book, miscellany, notebook, portfolio, register, registry, scrapbook


جملات نمونه

1. put a blob of glue on the back of the picture and stick it in the album
یک چکه چسب پشت عکس بزن و آن را در آلبوم بچسبان.

2. Phil Collins appears on the album courtesy of Virgin Records.
[ترجمه ترگمان]فیل کالینز با انتشار آلبوم ویرجین رکوردز در آلبوم ظاهر شد
[ترجمه گوگل]فیل کولینز بر روی آلبوم با مجوز از Virgin Records ظاهر می شود

3. Their album has occupied the Number One slot for the past six weeks.
[ترجمه ترگمان]آلبوم آن ها در شش هفته گذشته در جایگاه شماره یک قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]آلبوم آنها شلوار شماره یک را برای شش هفته گذشته اشغال کرده است

4. I keep the photographs in an album.
[ترجمه ترگمان]من عکس ها را در یک آلبوم نگاه می دارم
[ترجمه گوگل]من عکس ها را در آلبوم نگه می دارم

5. Have you heard their new album?
[ترجمه ترگمان]آلبوم جدید آن ها را شنیدید؟
[ترجمه گوگل]آیا آلبوم جدید خود را شنیده اید؟

6. The album is a heartfelt cry, redolent of a time before radio and television.
[ترجمه ترگمان]آلبوم از صمیم قلب گریه می کند، یک زمان قبل از رادیو و تلویزیون
[ترجمه گوگل]این آلبوم یک گریه جدی است و از زمان پخش رادیو و تلویزیون است

7. This is a fabulous album. It's fresh, varied, fun.
[ترجمه ترگمان]این یک آلبوم عالی است تازه، متنوع و سرگرم کننده است
[ترجمه گوگل]این یک آلبوم افسانه ای است تازه، متنوع و سرگرم کننده است

8. He had just completed his final solo album.
[ترجمه ترگمان]او تنها آلبوم انفرادی خود را به پایان رسانده بود
[ترجمه گوگل]او تازه آلبوم انفرادی خود را تکمیل کرده است

9. He co-produced the album with Bowie.
[ترجمه ترگمان]او آلبوم را با بویی تولید کرد
[ترجمه گوگل]او آلبومی با بووی تولید کرد

10. Despite the success of his last album, there are as yet no plans for any follow-ups.
[ترجمه ترگمان]با وجود موفقیت آخرین آلبوم او، هیچ برنامه ای برای پی گیری آن ها وجود ندارد
[ترجمه گوگل]با وجود موفقیت آخرین آلبوم او، هیچ برنامه ای برای پیگیری وجود ندارد

11. The new album contains some carefully-wrought new songs and a number of familiar hits.
[ترجمه ترگمان]آلبوم جدید حاوی برخی آهنگ های جدید به دقت ساخته و تعدادی از آهنگ های آشنا است
[ترجمه گوگل]آلبوم جدید شامل برخی از آهنگ های جدید با دقت کار شده و تعدادی از بازدید های آشنا است

12. I want to show you the album of my college life.
[ترجمه ترگمان]میخوام آلبوم زندگیم رو بهت نشون بدم
[ترجمه گوگل]من می خواهم آلبوم زندگی کالجم را به شما نشان دهم

13. He stuck her photos in the album.
[ترجمه ترگمان]او عکس ها را در آلبوم گیر انداخت
[ترجمه گوگل]او عکسهایش را در آلبوم گرفت

14. The photos belong in an album.
[ترجمه ترگمان]عکس ها متعلق به یک آلبوم هستند
[ترجمه گوگل]این عکس ها در یک آلبوم قرار دارند

پیشنهاد کاربران

دفتر

قاب عکس، جای عکس

album ( fr. ) ( عمومی )
واژه مصوب: جُنگ
تعریف: دفتری که مجموعه‏های عکس یا تمبر یا سکه یا نوار یا از این قبیل در آن نگهداری شود


کلمات دیگر: