1. pari fetched a sneeze
پری عطسه کرد.
2. Cats make him sneeze - I think he's allergic to the fur.
[ترجمه Neda] گربه ها باعث عطسه کردن او می شوند. من فکر میکنم او به خز آلرژی ( حساسیت ) دارد
[ترجمه سید علیرضا عباس نیا] گربه ها عطسه می کنند - من فکر می کنم آنها به خز حساسیت یا آلرژی دارد
[ترجمه علیرضا عباس نیا] گربه ها باعث می شوند او عطسه کند فکر کنم او به خز حساسیت یا آلرژی دارد
[ترجمه آیلین بلوری] گربه ها باعث می شن او عطسه کند من فکر می کنم او به مو آلرژی دارد
[ترجمه الهه] گربه ها باعث عطسه او می شوند، فکر کنم اون به خز حساسیت دارد.
[ترجمه ترگمان]گربه ها او را عطسه می کنند - فکر می کنم به خز حساسیت دارد
[ترجمه گوگل]گربه ها عطسه می کنند - من فکر می کنم او به خز آلرژی دارد
3. She let out a loud sneeze.
[ترجمه ترگمان]با صدای بلند عطسه کرد
[ترجمه گوگل]او فریاد زده بود
4. The smoke reached her and made her sneeze.
[ترجمه FATEME] دود سیگار باعث شد که او عطسه کند
[ترجمه ترگمان]سیگار به او رسید و عطسه کرد
[ترجمه گوگل]دود به او رسید و باعث عطسه او شد
5. When you have a cold, you sneeze a lot.
[ترجمه فراز] وقتی سرما خوردی، خیلی عطسه می کنی
[ترجمه Amir] وقتی سرما خوردی یک عالمه عطسه میکنی
[ترجمه ترگمان]وقتی سرما خوردی زیاد عطسه می کنی
[ترجمه گوگل]وقتی سرد شدید، خیلی عطسه میکنی
6. The sum of money is nothing to sneeze at.
[ترجمه ترگمان]مبلغ پول چیزی نیست که بتوان به آن عطسه کرد
[ترجمه گوگل]مجموع پول هیچ چیز به عطسه در
7. When we sneeze, our eyes close.
[ترجمه فراز] وقتی ما عطسه می کنیم چشمان ما بسته می شود
[ترجمه سهیل] وقتی ما عطسه میکنیم چشمانمان بسته میشود
[ترجمه FATEME] در هنگام عطسه چشم هایمان بسته میشوند
[ترجمه پارسا] وقتی عطسه میکنیم چشم هایمان بسته میشوند
[ترجمه پارسا] وقتی عطسه میکنیم جشم هایمان بسته میشود
[ترجمه پارسا] وقتی عطسه میکنیم چشم هایمان بسته میشود
[ترجمه ترگمان]وقتی عطسه می کنیم، چشمانمان بسته می شود
[ترجمه گوگل]وقتی عطسه میکنیم چشمان ما نزدیک میشود
8. There was a loud sneeze from someone in the back of the audience.
[ترجمه ترگمان]صدای بلند عطسه از پشت تماشاچی ها بلند شد
[ترجمه گوگل]یک عطسه با صدای بلند از کسی که پشت مخاطب بود، وجود داشت
9. Use a handkerchief when you sneeze.
[ترجمه ترگمان]وقتی عطسه می کنی از یک دستمال استفاده کن
[ترجمه گوگل]هنگام عطسه کردن از دستمال استفاده کنید
10. It always makes me want to sneeze.
[ترجمه ترگمان]همیشه دلم می خواهد عطسه کنم
[ترجمه گوگل]همیشه باعث می شود که من عطسه کنم
11. The dust was making him sneeze .
[ترجمه ترگمان]گرد و خاک او را عطسه می کرد
[ترجمه گوگل]گرد و غبار باعث عطسه او شد
12. Swirling dust particles caused him to sneeze and he looked down at the old books and papers with watery eyes.
[ترجمه ترگمان]ذرات گرد و خاک باعث شد او عطسه کند و به کتاب ها و کاغذهای کهنه چشم دوخت
[ترجمه گوگل]ذرات گرد و غبار گرد و غبار به او عطسه می کنند و او را در کتاب های قدیمی و مقالات با چشم های آبدار نگاه می کند
13. To dread the slightest sneeze or cough that might herald the onset of polio or tuberculosis.
[ترجمه ترگمان]برای ترسیدن از کوچک ترین عطسه یا سرفه که ممکن است نشانه شروع فلج اطفال یا بیماری باشد
[ترجمه گوگل]برای کوچک شدن عطسه یا سرفه که ممکن است شروع بیماری فلج اطفال یا سل ریوی شود، هراس دارد
14. The atheist suppressed his sneeze, for fear of being blessed by the priest.
[ترجمه ترگمان]کافر، sneeze را سرکوب کرد، زیرا بیم آن داشت که کشیش او را تبرک کند
[ترجمه گوگل]بی تردید عطسه خود را از ترس اینکه از سوی کشیش برکت داده شود، سرکوب کرد