کلمه جو
صفحه اصلی

genocidal


مربوط به قتل عام

انگلیسی به فارسی

مربوط به قتل عام، وابسته به نسل‌کشی


نسل کشی، مربوط به قتل عام


انگلیسی به انگلیسی

• of genocide, pertaining to the extermination of a large group of people (particularly those belonging to a certain race, religion, etc.)

جملات نمونه

1. the nazis' genocidal acts
اعمال نژاد براندازانه ی نازی ها

2. They have been accused of genocidal crimes.
[ترجمه ترگمان]آن ها به جرم نسل کشی محکوم شده اند
[ترجمه گوگل]آنها متهم به جنایات جنایتکار شده اند

3. The fact that it's a genocidal and secretive police state only exacerbates matters.
[ترجمه ترگمان]این واقعیت که یک پلیس genocidal و secretive است، اوضاع را بدتر می کند
[ترجمه گوگل]واقعیت این است که این یک پلیس جنایتکار و مخفی است و تنها مسائل را تشدید می کند

4. News stories of genocidal revenge killings are sending chills down our spines.
[ترجمه ترگمان]گزارش های خبری از قتل های انتقام جمعی در حال ارسال تیغ های خود هستند
[ترجمه گوگل]داستان های خبری در مورد کشتارهای انتقامجویانه جنایتکارانه ما را خنثی می کند

5. Any genocidal movement that has left behind a written record has been shown to use the mechanism of disgust to dehumanize people and make them easier to kill.
[ترجمه ترگمان]هر گونه جنبش genocidal که پشت یک سابقه نوشته شده باقی مانده است، نشان داده شده است که از مکانیزم انزجار مردم برای کشتن مردم استفاده کرده و آن ها را به راحتی می کشند
[ترجمه گوگل]هر جنبش نسلکشی که رکورد کتبی را پشت سر گذاشته است، نشان داده است که از مکانیسم انزجار برای غیر انسانی کردن مردم استفاده می کند و آنها را برای قتل عام آسان تر می کند

6. Black politicians and community leaders who opposed needle exchanges claimed the programme was racist and genocidal.
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران سیاه و رهبران اجتماعی که با تبادل سوزن مخالفت کردند ادعا کردند که این برنامه نژادپرستانه و genocidal است
[ترجمه گوگل]سیاستمداران سیاه و رهبران جامعه که با تبادل سوزن مخالف بودند ادعا کردند این برنامه نژادپرست و نسل کشی است

7. But in a country that had been ravaged by genocidal conflict, the progress is amazing.
[ترجمه ترگمان]اما در کشوری که در اثر مناقشه حاصل از نسل کشی رخ داده بود، پیشرفت شگفت انگیز است
[ترجمه گوگل]اما در یک کشور که از طریق جنگ های نسل کشی ویران شده بود، پیشرفت شگفت انگیز است

8. In biology a more homogeneous population is more susceptible to a genocidal plague.
[ترجمه ترگمان]در زیست شناسی، جمعیت همگن بیشتر نسبت به یک طاعون genocidal genocidal آسیب پذیر است
[ترجمه گوگل]در زیست شناسی یک جمعیت همگن بیشتر به یک طاعون نسل کشی حساس است

9. Given that humans and chimps are so closely related, and our genocidal records so pronounced, it stands to reason that this common behavior may be more than just coincidental.
[ترجمه ترگمان]با توجه به اینکه انسان ها و chimps خیلی به هم مرتبط هستند، و سوابق genocidal our چنان تلفظ می شود که دلیل آن این است که این رفتار رایج می تواند بیش از حد تصادفی باشد
[ترجمه گوگل]با توجه به این که انسان ها و شامپانزه ها خیلی نزدیک به هم مرتبط هستند و پرونده های نسل کشی ما چنین آشکار شده است، به این معنی است که این رفتار معمول ممکن است بیشتر از صرفا تصادفی باشد

10. Then there is China's expansion into Africa, particularly its cosy relations with genocidal Sudan.
[ترجمه ترگمان]پس از آن توسعه چین به آفریقا، به ویژه روابط cosy با Sudan genocidal در جریان است
[ترجمه گوگل]پس از آن، گسترش چین به آفریقا، به خصوص روابط دوستانه خود با سودان خشونت آمیز وجود دارد

پیشنهاد کاربران

نسل کشی
قتل عام

Adj :

involving the deliberate killing of a large group of people of a particular nation or ethnic group

. . . که منجر به نسل کشی، کشتار دسته جمعی، قتل عام ( . . . ) ( خیلی ها/بسیاری از مردم ) شد.

Colonel Green who led a genocidal war early in the 21st century on Earth.
Star Trek TOS
. . . . رهبرِ جنگی که منجر به قتل عام بسیاری از مردم زمینی شد در اوایل قرن بیست و یکم .





نسل کشی گونه


کلمات دیگر: