1. i was excited and my stomach was in a knot
هیجان داشتم و دلم زیر و رو می شد.
2. i was excited to hear the news of david's engagement
از شنیدن خبر نامزدی دیوید هیجان زده شدم.
3. the rumors excited her curiosity
شایعات کنجکاوی او را برانگیخت.
4. their cruelty excited our disgust
سنگدلی آنان انزجار ما را برانگیخت.
5. shaking the hive excited the bees
تکان دادن کندو زنبورها را به شور آورد.
6. the leader's speech excited the soldiers
نطق رهبر سربازان را به جوش و خروش آورد.
7. the news of nadder's victory excited the city
خبر پیروزی نادر شهر را به هیجان آورد.
8. upon seeing the female dog, the male dog became very excited
سگ نر با دیدن سگ ماده سخت هیجان زده شد.
9. I can't get excited about my job.
[ترجمه F.Ar] من نمیتونم به خاطر شغلم هیجان زده بشم
[ترجمه M] من نمیتوانم برای کارم یا شغلم هیجان زده بشوم.
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم به خاطر شغلم هیجان زده بشم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم در مورد کارم هیجان زده شوم
10. His views have excited a lively controversy among fellow scientists.
[ترجمه پ] دیدگاه او موجب برانگیختن بحث های پر جنب و جوش در میان دانشمندان دیگر شد
[ترجمه ترگمان]دیدگاه های او باعث ایجاد بحث های پرشور در میان دانشمندان دیگر شده است
[ترجمه گوگل]دیدگاه های او موجب برانگیختن بحث های پر جنب و جوش در میان دانشمندان دیگر شد
11. Steve flies home tomorrow - we're all really excited.
[ترجمه ترگمان]استیو فردا به خانه پرواز می کند - ما همه هیجان زده هستیم
[ترجمه گوگل]استیو فردا به خانه میرود - همه ما واقعا هیجان زده هستیم
12. I'm very excited about the possibility of playing for England's first team.
[ترجمه ترگمان]من در مورد امکان بازی کردن برای تیم اول انگلیس هیجان زده هستم
[ترجمه گوگل]من در مورد امکان بازی برای اولین تیم انگلیس بسیار هیجان زده هستم
13. No wonder the children are excited, - this is the first time they've been abroad.
[ترجمه ترگمان]تعجبی ندارد که بچه ها هیجان زده باشند - - این اولین باری است که آن ها در خارج از کشور هستند
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که بچه ها هیجان زده هستند - این اولین بار است که آنها در خارج از کشور بوده اند
14. Don't get excited about the exam; keep cool.
[ترجمه Aryana] درباره ی ازمون مضطرب نشویدخونسرد باشید
[ترجمه ترگمان]در مورد امتحان هیجان زده نشوید، خونسرد باشید
[ترجمه گوگل]درباره آزمون امتحان نکنید آرام باش
15. The workers were excited when oil welled up.
[ترجمه ترگمان]زمانی که نفت فوران کرد کارگران هیجان زده بودند
[ترجمه گوگل]کارگران وقتی که روغن نفت می خورد، هیجان زده شد
16. The spectacle greatly excited us at the time.
[ترجمه ترگمان]این منظره در آن موقع ما را به هیجان می آورد
[ترجمه گوگل]این عینک ما در آن زمان بسیار هیجان زده بود
17. They were so excited that they kissed and kissed again.
[ترجمه ترگمان]آنقدر هیجان زده بودند که همدیگر را بوسیدند و همدیگر را بوسیدند
[ترجمه گوگل]آنها خیلی هیجان زده بودند که دوباره بوسیدند و بوسیدند
18. The beggar's story excited my pity.
[ترجمه ترگمان]داستان گدای این مرد، حال مرا به هیجان آورد
[ترجمه گوگل]داستان گدا هیجان زده بودم