1. Don’t put off what you can do today till tomorrow.
[ترجمه Hossein kishani] کار امروزت را به فردا نسپار
[ترجمه ترگمان]کاری که امروز می تونی انجام بدی رو کنار نذار تا فردا
[ترجمه گوگل]امروز روز تا فردا کاری را انجام ندهید
2. Never put off till tomorrow what can [may] be done today.
[ترجمه ترگمان]تا فردا کاری را که ممکن است امروز انجام شود موکول نکنید
[ترجمه گوگل]تا فردا هرگز نباید روزی چه کارهایی انجام شود
3. Never put off until tomorrow what you can do today.
[ترجمه ترگمان]تا فردا کاری که از دستت بر میاد رو انجام نده
[ترجمه گوگل]هرگز تا فردا هر کاری را که امروز می توانید انجام دهید را کنار بگذارید
4. Never put off till tomorrow what may be done today.
[ترجمه ترگمان]این کار را تا فردا انجام نده، امروز چه کار باید کرد
[ترجمه گوگل]تا فردا هرگز تا امروز چه چیزی را انجام می دهی
5. Never put off till tomorrow what you can do today.
[ترجمه ترگمان]تا فردا کاری که از دستت بر میاد رو انجام نده
[ترجمه گوگل]تا فردا هرگز چیزی را که امروز می توانید انجام دهید را کنار بگذارید
6. Don’t put off till tomorrow what should be done today.
[ترجمه ترگمان]تا فردا کاری را که باید امروز انجام شود موکول نکنید
[ترجمه گوگل]تا فردا نباید روزه بگیرد
7. Never put off what you can do today until tomorrow.
[ترجمه ترگمان] تا فردا کاری که میتونی بکنی رو خاموش نکن
[ترجمه گوگل]هرگز چیزی را که امروز می توانید تا فردا انجام دهید، نگذارید
8. People are put off by his strident voice.
[ترجمه ترگمان]صدای گوش خراش مردم بلند شد
[ترجمه گوگل]مردم با صدای جدی خود را کنار گذاشته اند
9. Women who put off having a baby often make the best mothers.
[ترجمه قاسم] دوستان کسی معنی دقیق این جمله را می تونه بنویسه ؟
[ترجمه Ehsan] زنانی که بچه دار شدن را به تعویق می اندازند اغلب مادرهای عالی می شوند.
[ترجمه ترگمان]زنانی که بچه دار می شوند اغلب بهترین مادران را می سازند
[ترجمه گوگل]زنان اغلب مادران را ترجیح می دهند
10. Never put off until tomorrow what may be done today.
[ترجمه ترگمان]تا فردا کاری را که ممکن است امروز انجام شود به تعویق نیندازید
[ترجمه گوگل]هرگز تا فردا هر روز کاری را انجام دهید
11. Never put off the work till tomorrow what you can put off today.
[ترجمه ترگمان]تا فردا کاری که می تونی بکنی رو خاموش نکن
[ترجمه گوگل]هرگز کاری را تا فردا انجام ندهید که امروز می توانید آن را کنار بگذارید
12. Mr Bint has a propensity to put off decisions to the last minute.
[ترجمه ترگمان]آقای بنت میل دارد در دقیقه آخر تصمیم بگیرد
[ترجمه گوگل]آقای بنت تمایل دارد تا تصمیمات را به آخرین لحظه برساند
13. Don't be put off by his physical appearance .
[ترجمه ترگمان]با ظاهر فیزیکی او دست نزن
[ترجمه گوگل]ظاهر فیزیکی خود را از دست ندهید
14. Some students are put off studying his work because of the ornate language of the poetry.
[ترجمه ترگمان]برخی از دانش آموزان به دلیل زبان آراسته شعر، مشغول مطالعه آثار او هستند
[ترجمه گوگل]بعضی از دانش آموزان به علت زبان غریزی از شعر، کار خود را از دست می دهند
15. Many applicants for the grant are put off by the maze of regulations and conditions.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از متقاضیان این کمک بلاعوض به وسیله پیچ وخم مقررات و شرایط حذف شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از متقاضیان اعطای مجوز توسط پیچ و خم مقررات و شرایط است