کلمه جو
صفحه اصلی

at ease


در آستانه ی مرگ، در شرف موت، جان به لب، در حال نزع، 1- بی دردسر، بی خیال، در ناز و نعمت، در فراغت 2- (ارتش) فرمان آزاد، آزاد، راحت باش

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: in the military, a standing position in which soldiers may relax but not leave formation or talk.

(2) تعریف: without tension, worry, or discomfort; relaxed; comfortable.
مترادف: comfortable, relaxed
متضاد: embarrassed, tense, uncomfortable, uneasy

- at ease around children
[ترجمه ترگمان] به راحتی در اطراف بچه ها
[ترجمه گوگل] در کمال اطراف کودکان

• feels relaxed, comfortable, not tense
stand in a relaxed position (command given to soldiers)

جملات نمونه

1. He that is angry is seldom at ease.
[ترجمه ترگمان]او که عصبانی است به ندرت ناراحت است
[ترجمه گوگل]او که عصبانی است، به ندرت به راحتی می ماند

2. He didn't feel completely at ease in the strange surroundings.
[ترجمه ترگمان]او در این محیط عجیب احساس راحتی نمی کرد
[ترجمه گوگل]او به راحتی در محیط عجیب احساس راحتی نمی کرد

3. He is always ill at ease when facing his step-father.
[ترجمه ترگمان]او همیشه در مقابل پدر و مادرش ناراحت و ناراحت است
[ترجمه گوگل]او همیشه در معرض ابتلا به گام پدر خود است

4. He's at ease speaking pidgin with the factory workers and guys on the docks.
[ترجمه ترگمان]او در کنار کارگران و بچه ها در بارانداز با او دست و پا می زند
[ترجمه گوگل]او با کارگران کارخانه و بچه ها در اسکله صحبت می کند

5. He appeared embarrassed and ill at ease with the sustained applause that greeted him.
[ترجمه ترگمان]او خجالت زده و ناراحت به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او ظاهرا خجالت زده و متواضعانه با استقبال مستمر که او را خوش آمد گفت، ظاهر شد

6. She felt completely at ease with Bernard.
[ترجمه ترگمان]کاملا احساس راحتی می کرد
[ترجمه گوگل]او کاملا با برنارد احساس راحتی کرد

7. On camera he appears twitchy and ill at ease.
[ترجمه ترگمان]با دوربین عصبی و ناراحت به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]در دوربین او به نظر می رسد twitchy و بیمار در سهولت

8. I never feel completely at ease with him.
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت احساس راحتی نمی کنم
[ترجمه گوگل]من هرگز به راحتی با او احساس نمی کنم

9. He seemed ill at ease and not his usual self.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که ناراحت و ناراحت به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]او به راحتی به نظر می رسید و نه به طور معمول خود

10. He always felt shy and ill at ease at parties.
[ترجمه ترگمان]همیشه در مهمانی ها احساس شرم و اضطراب می کرد
[ترجمه گوگل]او همیشه در حیاط خجالتی و بیمار بود

11. You always look ill at ease in a suit.
[ترجمه ترگمان]تو همیشه با کت و شلوار راحت به نظر می رسی
[ترجمه گوگل]شما همیشه در یک کت و شلوار به راحتی می بینید

12. His mind was at ease and he felt confident in the future.
[ترجمه ترگمان]ذهنش آرام بود و در آینده مطمئن بود
[ترجمه گوگل]ذهن او راحت بود و در آینده احساس اعتماد به نفس می کرد

13. Try to put the candidate at ease by being friendly and informal.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید این کاندیدا را با رفتار دوستانه و غیر رسمی راحت کنید
[ترجمه گوگل]سعی کنید نامزدی را به راحتی با دوستی و غیر رسمی قرار دهید

14. It is essential to feel at ease with your therapist.
[ترجمه ترگمان]ضروری است که احساس راحتی با مشاور خود داشته باشید
[ترجمه گوگل]ضروری است که با درمانگر خود احساس راحتی کنید

15. With two children bedridden the mother was ill at ease.
[ترجمه ترگمان]با دو بچه بستری، مادر خیالش راحت شد
[ترجمه گوگل]با دو بچه بستری شده بود، مادر بیمار شد

پیشنهاد کاربران

فرمان آزاد باش یا راحت باش در هنگام رژه نیروهای نظامی

آزاد، آزاد باش!
فرمان آزاد باش فرمانده به سربازان

راحت باش، آزاد باش ( ارتش ) ، خونسرد باش آروم باش

در آسایش، در آسودگی


کلمات دیگر: