کلمه جو
صفحه اصلی

tirade


معنی : سخنرانی دراز وشدیداللحن
معانی دیگر : سخنرانی دراز و آتشین، نطق غرا (به ویژه اگر انتقاد آمیز باشد)

انگلیسی به فارسی

سخنرانی دراز وشدیداللحن


تیراد، سخنرانی دراز وشدیداللحن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a long, forceful, or angry speech, often critical or denunciatory in nature; harangue.
مترادف: diatribe, fulmination, harangue, invective, philippic, rant
مشابه: condemnation, denunciation, dressing-down, rebuke, reprimand, scolding, screed

- When her grandmother saw what she was wearing, she knew she would hear one of her grandmother's tirades about the behavior of young people today.
[ترجمه ترگمان] وقتی مادر بزرگش دید که او چه لباسی پوشیده بود، می دانست که یکی از tirades مادربزرگش را درباره رفتار جوانان امروز می شنود
[ترجمه گوگل] وقتی مادربزرگ متوجه شد چه چیزی پوشیده بود، می دانست که می خواهد یکی از چهره های مادربزرگش را درباره رفتار امروز جوانان بخواند

• denunciation, harangue, reproach, rebuke
a tirade is a long, angry speech criticizing someone or something; a formal word.

مترادف و متضاد

سخنرانی دراز و شدیداللحن (اسم)
tirade

abuse, outburst


Synonyms: anger, berating, censure, condemnation, denunciation, diatribe, dispute, fulmination, harangue, invective, jeremiad, lecture, malediction, philippic, ranting, revilement, screed, sermon, tongue-lashing, vituperation


Antonyms: calm, harmony, peace


جملات نمونه

1. She launched into an angry/furious tirade about how she had been unfairly treated.
[ترجمه ترگمان]او به یک سخنرانی خشمگین و خشمگین در مورد این که چگونه او ناعادلانه رفتار کرده بود، آغاز کرد
[ترجمه گوگل]او به یک تیراد عصبانی / خشمگین در مورد چگونگی رفتار ناعادلانه اش راه اندازی شد

2. He launched into a tirade against the church.
[ترجمه ترگمان]او سخنرانی مفصلی علیه کلیسا آغاز کرد
[ترجمه گوگل]او به تیراد در برابر کلیسا راه اندازی شد

3. She launched into a tirade of abuse against politicians.
[ترجمه ترگمان]او سخنرانی طولانی علیه سیاستمداران را آغاز کرد
[ترجمه گوگل]او به یک سوء تفاهم علیه سیاستمداران راه یافت

4. She launched into a tirade against the policies that ruined her business.
[ترجمه ترگمان]او سخنرانی شدیدی علیه سیاست هایی که تجارت او را خراب کرد آغاز کرد
[ترجمه گوگل]او در برابر سیاست هایی که کسب و کار او را خراب کرد، راه اندازی کرد

5. In a furious tirade of abuse, the opposition spokesperson demanded the minister's resignation.
[ترجمه ترگمان]سخنگوی اپوزیسیون در یک سخنرانی خشمگین از سو استفاده خواستار استعفای وزیر شد
[ترجمه گوگل]سخنگوی مخالف در یک تیراژ خشمگین سوءاستفاده از استعفای وزیر خواست

6. He launched an immoderate tirade on Turner.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی immoderate را در Turner آغاز کرد
[ترجمه گوگل]او یک تیراد بی نظیر در ترنر را راه اندازی کرد

7. The minister loosed an angry tirade against the leader of the opposition.
[ترجمه ترگمان]وزیر یک سخنرانی عصبانی علیه رهبر مخالفان را رها کرد
[ترجمه گوگل]وزیر تیراد عصبانی علیه رهبر مخالفان را آزاد کرد

8. At least answer the Brigadier's tirade against temporary officers.
[ترجمه ترگمان]دست کم به سخنرانی سرتیپ در برابر افسران موقت پاسخ داد
[ترجمه گوگل]حداقل به تیراد برادرم درمورد افسران موقت پاسخ دهید

9. At the turn of a switch, an emotional tirade could become jocular chit-chat.
[ترجمه ترگمان]در عوض یک تغییر، یک سخنرانی احساسی می تواند به شوخی با این موضوع خاتمه دهد
[ترجمه گوگل]در عوض یک سوئیچ، یک تیرود عاطفی می تواند جنجالی جادویی را تبدیل کند

10. He then embarked on a long tirade about the tactics we should adopt for a forthcoming game with an Army side.
[ترجمه ترگمان]سپس سخنرانی مفصلی را در مورد تاکتیک هایی که ما باید برای بازی آینده با یک طرف ارتش اتخاذ کنیم آغاز کرد
[ترجمه گوگل]او سپس در مورد تاکتیکهایی که باید برای یک بازی آینده با یک ارتش به کار ببندیم، شروع به کار کرد

11. At the end of his tirade he seemed curiously tired, and emptied of invective.
[ترجمه ترگمان]در پایان نطق او به نحو عجیبی خسته و تهی از ناسزا به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]در پایان تیراد او به نظر می رسید کنجکاو خسته، و تخریب از invective

12. Sharpton claims that Tom threw a tirade after a loss to Tucson High.
[ترجمه ترگمان]Sharpton ادعا می کند که تام یک سخنرانی طولانی را بعد از از دست رفتن به توسکان انجام داد
[ترجمه گوگل]شارپتون ادعا می کند که تام پس از تلفات تاکوس بالا، یک تیراد را پرتاب کرد

13. Alexander listened to my tirade and decided, instead, to be an adult and ignore the whole thing.
[ترجمه ترگمان]آلکساندر به سخنان من گوش می داد و در عوض یک آدم بزرگ می شد و همه چیز را نادیده می گرفت
[ترجمه گوگل]اسکندر به تیراد من گوش داد و به جای آن تصمیم گرفت که یک بزرگسال باشد و همه چیز را نادیده بگیرد

14. Respond to the content of your boss tirade, not the curses.
[ترجمه ترگمان]به محتوای سخنرانی رئیس تان پاسخ دهید، نه ناسزا
[ترجمه گوگل]پاسخ به محتوای رئیس تیراد شما، نه لعنت

15. Respond to the content of your boss's tirade, not the curses.
[ترجمه ترگمان]به محتوای سخنرانی s پاسخ دهید، نه ناسزا
[ترجمه گوگل]پاسخ به محتوای تیراد رئیس شما، نه لعنت

پیشنهاد کاربران

قیل و قال

جیغ و داد

نطق آتشین

a long, angry speech of criticism or accusation
سخنرانی - نطق انتقادی ( همراه با متهم کردن کسی )
نطق بلند و بالا و پر از انتقاد و اتهام
نطق طولانی که با عصبانیت ادا شده

tirade ( هنرهای نمایشی )
واژه مصوب: تک گویی طولانی
تعریف: تک گویی بسیار طولانی که قهرمان، به تنهایی یا در حضور شخص دیگر، برای بیان عواطف و استدلال های خود در لحظۀ بحرانی نمایش بیان می کند


کلمات دیگر: