آشناپنداری ( احساس تجربه یا آشنایی قبلی با شخص یا مکان جدید )
deja vu
پیشنهاد کاربران
Borrowed from French d�j� vu, from d�j� ( "already" ) , vu ( "seen" ) , past participle of voir ( "to see" ) .
قرض گرفته شده از زبان فرانسوی
مشتق گرفته از دو کلمه
"deja" به معنای "تاکنون" "vu" به معنای "دیده شده"
قرض گرفته شده از زبان فرانسوی
مشتق گرفته از دو کلمه
"deja" به معنای "تاکنون" "vu" به معنای "دیده شده"
نوستالوژیک
اشنا پنداری ( چیزی که احساس قبلا ان را دیده ایم )
قبلا دیده شده، آشنا پنداری
deja =قبلا
vu =قسمت سوم فعل voire بم معنی دیدن
deja =قبلا
vu =قسمت سوم فعل voire بم معنی دیدن
پیش دیده ، حالت پیش دیده
پیش دیدگی ، حالت پیش دیدگی
پیش دیدگی ، حالت پیش دیدگی
یعنی همون دنیای الست خودمون دیگه؟!! هومم
اشنا پنداری
قبلا دیده شده
deja=قبلا
Ve= دیده شده
قبلا دیده شده
deja=قبلا
Ve= دیده شده
رویای صادقه
آشنا پنداری
پیش آمدن لحظه هایی در زندگی که احساس میکنیم قبلا در زمان یا مکان دیگری برای ما اتفاق افتاده
پیش آمدن لحظه هایی در زندگی که احساس میکنیم قبلا در زمان یا مکان دیگری برای ما اتفاق افتاده
معادل اصطلاح همان آش و همان کاسه، همان وضعیت قبلی، مثل سابق
قبلا دیده شده
تکرار. مکرر.
تکرار. مکرر.
پیش دیدگی
آشنای قدیمی
Everyone's had that feeling of having done something or being somewhere before. Some people think it's proof that we have all had a previous life
کلمات دیگر: