در خانه خوراک خوردن (در برابر eat out)
eat in
در خانه خوراک خوردن (در برابر eat out)
انگلیسی به فارسی
خوردن
جملات نمونه
1. He is seeking something to eat in the cupboard.
[ترجمه ترگمان]او در گنجه چیزی برای خوردن پیدا می کند
[ترجمه گوگل]او به دنبال چیزی است که در کابینت بخورد
[ترجمه گوگل]او به دنبال چیزی است که در کابینت بخورد
2. The family thought it was more convenient to eat in the kitchen.
[ترجمه ترگمان]خانواده فکر می کردند که خوردن در آشپزخانه راحت تر است
[ترجمه گوگل]خانواده تصور می کردند که در آشپزخانه راحت تر است
[ترجمه گوگل]خانواده تصور می کردند که در آشپزخانه راحت تر است
3. Nobody was allowed to eat in the Empress Dowager's presence.
[ترجمه ترگمان]اجازه نداشت در حضور امپراطریس غذا بخورد
[ترجمه گوگل]هیچ کس مجاز به خوردن در حضور امپراطور داور نبود
[ترجمه گوگل]هیچ کس مجاز به خوردن در حضور امپراطور داور نبود
4. I'll grab a bite to eat in town.
[ترجمه ترگمان]من یک گاز برای خوردن در شهر بر می دارم
[ترجمه گوگل]من یک نیش خوردن را در شهر می خورم
[ترجمه گوگل]من یک نیش خوردن را در شهر می خورم
5. I can't afford to eat in restaurants.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم در رستوران ها غذا بخورم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم در رستوران ها بخورم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم در رستوران ها بخورم
6. We'll have a bite to eat in town.
[ترجمه ترگمان]ما یک گاز برای خوردن در شهر خواهیم داشت
[ترجمه گوگل]ما یک نیش برای خوردن در شهر داریم
[ترجمه گوگل]ما یک نیش برای خوردن در شهر داریم
7. All animals have to eat in order to live.
[ترجمه ترگمان]همه حیوانات برای زندگی باید غذا بخورند
[ترجمه گوگل]همه حیوانات برای خوردن باید زندگی کنند
[ترجمه گوگل]همه حیوانات برای خوردن باید زندگی کنند
8. Only rarely do I eat in restaurants.
[ترجمه ترگمان]فقط به ندرت در رستوران ها غذا می خورم
[ترجمه گوگل]فقط به ندرت در رستوران ها غذا می خورم
[ترجمه گوگل]فقط به ندرت در رستوران ها غذا می خورم
9. How many pieces of fresh fruit do you eat in a day?
[ترجمه ترگمان]تو یه روز چند تا میوه تازه می خوری؟
[ترجمه گوگل]چند قطعه میوه تازه را در یک روز بخورید؟
[ترجمه گوگل]چند قطعه میوه تازه را در یک روز بخورید؟
10. They were too fastidious to eat in a fast-food restaurant.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای خوردن در یک رستوران فست فود بسیار مشکل بودند
[ترجمه گوگل]آنها در غذای فست فود بسیار خوشمزه بودند
[ترجمه گوگل]آنها در غذای فست فود بسیار خوشمزه بودند
11. Do you want me to eat in a dive like this?
[ترجمه ترگمان]تو می خوای من توی یه شیرجه زدن غذا بخورم؟
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید من در چنین شیرجه بخورم؟
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید من در چنین شیرجه بخورم؟
12. Most of the students eat in.
[ترجمه ترگمان]اکثر دانش آموزان در آن غذا می خورند
[ترجمه گوگل]اکثر دانش آموزان در آن غذا می خورند
[ترجمه گوگل]اکثر دانش آموزان در آن غذا می خورند
13. Is this food to eat in or take away?
[ترجمه هانی] این غذا برای خوردن است یا بیرون بر؟
[ترجمه ترگمان]آیا این غذا خوردن است یا از بین می رود؟[ترجمه گوگل]آیا این غذا در غذا خوردن یا برداشتن است؟
14. There's not much to eat in the fridge. Should I send out for a pizza?
[ترجمه ترگمان]چیز زیادی برای خوردن تو یخچال نمونده باید برم پیتزا بیارم؟
[ترجمه گوگل]در یخچال غذای زیادی وجود ندارد آیا باید برای پیتزا ارسال کنم؟
[ترجمه گوگل]در یخچال غذای زیادی وجود ندارد آیا باید برای پیتزا ارسال کنم؟
15. We can eat in a restaurant, if you like.
[ترجمه ترگمان]اگر مایل باشید می توانیم در یک رستوران غذا بخوریم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم در یک رستوران بخوریم، اگر دوست دارید
[ترجمه گوگل]ما می توانیم در یک رستوران بخوریم، اگر دوست دارید
کلمات دیگر: