1. continuum problem
مسئله ی مجموعه ی متصله،مسئله ی پیوستار
2. These various complaints are part of a continuum of ill-health.
[ترجمه رایان رایانه] این ناراحتی های گوناگون در آمیخته با سوء تغذیه هستند.
[ترجمه ترگمان]این شکایات مختلف بخشی از یک زنجیره سلامت هستند
[ترجمه گوگل]این شکایت های مختلف بخشی از یک سری بیماری های سالم است
3. This subject is broadly termed continuum mechanics and is an academic discipline in its own right.
[ترجمه ترگمان]این موضوع به طور گسترده مکانیک پیوسته نامیده می شود و یک رشته دانشگاهی در سمت راست خود است
[ترجمه گوگل]این موضوع به طور گسترده به نام مکانیک پیوسته و یک رشته دانشگاهی به خودی خود است
4. This continuum stretches from full repetition at one end of the scale to pronominal reference at the other.
[ترجمه ترگمان]این پیوستار از تکرار کامل در یک انتهای مقیاس تا مرجع pronominal در طرف دیگر امتداد دارد
[ترجمه گوگل]این پیوستار از تکرار کامل در یک انتهای مقیاس به مرجع مستعمره به سوی دیگر گسترش می یابد
5. The structure now reflects the continuum rather than the discrete units we perceive.
[ترجمه ترگمان]حالا ساختار به جای واحدهای گسسته که ما درک می کنیم، زنجیره را منعکس می کند
[ترجمه گوگل]ساختار در حال حاضر تکاملی را به جای واحدهای گسسته ما درک می کند
6. On a continuum of possible policy outcomes, locate the preferred policy decision of each group.
[ترجمه ترگمان]در یک زنجیره از نتایج سیاست احتمالی، تعیین موقعیت سیاست ارجح برای هر گروه
[ترجمه گوگل]در یک سرعتی از نتایج سیاست ممکن، تصمیم گیری سیاست مطلوب هر گروه را تعیین کنید
7. Of course, in reality there is a continuum between these and more informal types of conflict.
[ترجمه ترگمان]البته، در واقع یک زنجیره بین این و انواع غیر رسمی درگیری وجود دارد
[ترجمه گوگل]البته، در حقیقت پیوندی میان این و انواع غیر رسمی درگیری وجود دارد
8. An unforgiving managerial continuum reaching from the father to the oldest remembered paternal relative sits in stony judgment.
[ترجمه ترگمان]یک سلسله پیوسته مدیریتی که از پدر به قدیمی ترین خویشاوندان پدرانه خود می رسد در حکم سنگی نشسته است
[ترجمه گوگل]یک پیوستار مدیریتی بی رحم که از پدر به پدر و مادر قدیمی منتقل می شود، در قضاوت سنگی نشسته است
9. Many mini-theories involve the r - K continuum.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از نظریه های کوچک شامل زنجیره r - K هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مینی تئوری ها شامل پیوستگی r-K می شوند
10. The continuum between main secondary and post-16 education is more doubtful.
[ترجمه ترگمان]این پیوستار میان تحصیلات متوسطه و متوسطه و متوسطه، نسبت به آن بیشتر مشکوک است
[ترجمه گوگل]محرک اصلی بین تحصیلات متوسطه و پس از 16 سال بیشتر مشکوک است
11. Inter-agency activity ranged across a continuum from the perfunctory to the innovative.
[ترجمه ترگمان]فعالیت بین نمایندگی از طریق یک زنجیره از سرسری گرفته تا مبتکرانه، در دامنه یک زنجیره قرار گرفت
[ترجمه گوگل]فعالیت بین آژانس در سراسر یک پیوستار از سرچشمه به نوآوری بود
12. Life will be redefined as a continuum of different qualities.
[ترجمه ترگمان]زندگی به عنوان یک زنجیره از کیفیت های مختلف تعریف خواهد شد
[ترجمه گوگل]زندگی به عنوان یک سری از کیفیت های متفاوت تعریف شده است
13. The relation of the one continuum to the other is not possible using Newtonian mechanics.
[ترجمه ترگمان]رابطه یک زنجیره به دیگری با استفاده از مکانیک نیوتونی امکان پذیر نیست
[ترجمه گوگل]رابطه ی یک پیوستگی به دیگری با استفاده از مکانیک نیوتنی امکان پذیر نیست
14. One importance of the continuum is that it is a more precise form of categorisation than the simple dichotomy.
[ترجمه ترگمان]یکی از اهمیت این پیوستار، این است که این یک شکل دقیق تر از دوگانگی ساده است
[ترجمه گوگل]یکی از اهمیت پیوستار این است که این یک فرم دقیق تر طبقه بندی از دوگانگی ساده است