(فیزیک) حرارت بحرانی، دمای سرگشتی (حدی که اگر حرارت از آن تجاوز کند گاز تحت هیچ فشاری نمی تواند تبدیل به آبگونه شود)
critical temperature
(فیزیک) حرارت بحرانی، دمای سرگشتی (حدی که اگر حرارت از آن تجاوز کند گاز تحت هیچ فشاری نمی تواند تبدیل به آبگونه شود)
انگلیسی به فارسی
(فیزیک) حرارت بحرانی، دمای سرگشتی (حدی که اگر حرارت از آن تجاوز کند گاز تحت هیچ فشاری نمیتواند تبدیل به آبگونه شود)
انگلیسی به انگلیسی
• temperature above which a gas cannot be liquefied by exclusively by pressure (physics)
دیکشنری تخصصی
[شیمی] دمای بحرانی، حرارت بحرانی، دماى سرگشتی (حدى که اگر حرارت از آن تجاوز کند گاز تحت هیچ فشارى نمی تواند تبدیل به آبگونه شود)
[برق و الکترونیک] دمای بحرانی دمایی که در کمتر از آن ماده ابر رسانا، در غیاب جریان و میدانهای مغناطیسی خارجی، به حالت ابر رسانایی می رود و برای دماهای بیشتر از آن در حالت عادی خود قرار خواهد داشت .
[زمین شناسی] دمای بحرانی دمای یک سیستم در نقطه بحرانی اش، برای یک سیستم تک عضوی آن دمایی که بالاتر از آن یک ماده فقط به حالت گازی، بدون توجه به هر مقدار فشار اعمال شده می تواند وجود داشته باشد.
[نساجی] درجه حرارت بحرانی
[ریاضیات] دمای بحرانی، نقطه ی بحرانی، درجه ی حرارت بحرانی
[نفت] دمای بحرانی
[برق و الکترونیک] دمای بحرانی دمایی که در کمتر از آن ماده ابر رسانا، در غیاب جریان و میدانهای مغناطیسی خارجی، به حالت ابر رسانایی می رود و برای دماهای بیشتر از آن در حالت عادی خود قرار خواهد داشت .
[زمین شناسی] دمای بحرانی دمای یک سیستم در نقطه بحرانی اش، برای یک سیستم تک عضوی آن دمایی که بالاتر از آن یک ماده فقط به حالت گازی، بدون توجه به هر مقدار فشار اعمال شده می تواند وجود داشته باشد.
[نساجی] درجه حرارت بحرانی
[ریاضیات] دمای بحرانی، نقطه ی بحرانی، درجه ی حرارت بحرانی
[نفت] دمای بحرانی
جملات نمونه
1. Results showed that as pressure was increased, critical temperature of the material dropped dramatically, a behaviour opposite to that predicted.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که با افزایش فشار، دمای بحرانی مواد به طور چشمگیری کاهش می یابد، یک رفتار مخالف با آن پیش بینی شده است
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که به علت افزایش فشار، دمای بحرانی ماده به شدت کاهش پیدا کرد و رفتار مشابه آن پیش بینی شده بود
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که به علت افزایش فشار، دمای بحرانی ماده به شدت کاهش پیدا کرد و رفتار مشابه آن پیش بینی شده بود
2. They cooled the sample below its critical temperature so it became superconducting, then applied an increasingly strong magnetic field.
[ترجمه ترگمان]آن ها نمونه زیر دمای بحرانی خود را خنک کردند بنابراین it شده و سپس یک میدان مغناطیسی قوی را اعمال کردند
[ترجمه گوگل]آنها نمونه را زیر دمای بحرانی آن را سرد کردند تا ابررسانایی شوند و سپس میدان مغناطیسی فزاینده ای به کار گرفته شد
[ترجمه گوگل]آنها نمونه را زیر دمای بحرانی آن را سرد کردند تا ابررسانایی شوند و سپس میدان مغناطیسی فزاینده ای به کار گرفته شد
3. The critical temperature of C02 is 304 K. The isotherm at this temperature is called the critical isotherm.
[ترجمه ترگمان]دمای بحرانی دی اکسید کربن (C۰۲)۳۰۴ K است ایزوترم در این دما \"ایزوترم بحرانی\" نامیده می شود
[ترجمه گوگل]دمای بحرانی C02 304 K است ایزوترم در این دما، ایزوترم حیاتی است
[ترجمه گوگل]دمای بحرانی C02 304 K است ایزوترم در این دما، ایزوترم حیاتی است
4. These materials become quite soft and flexible above critical temperature.
[ترجمه ترگمان]این مواد کاملا نرم و انعطاف پذیر از دمای بحرانی هستند
[ترجمه گوگل]این مواد بسیار نرم و قابل انعطاف تر از دمای بحرانی هستند
[ترجمه گوگل]این مواد بسیار نرم و قابل انعطاف تر از دمای بحرانی هستند
5. Measuring the critical temperature of superconductors requires lower current and lower voltage, which needs high precision.
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری دمای بحرانی of به ولتاژ پایین و پایین نیاز دارد که به دقت بالایی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]اندازه گیری دمای بحرانی ابررساناها نیازمند جریان پایین و ولتاژ پایین است که نیاز به دقت بالا دارد
[ترجمه گوگل]اندازه گیری دمای بحرانی ابررساناها نیازمند جریان پایین و ولتاژ پایین است که نیاز به دقت بالا دارد
6. The critical temperature at which the flow curves change from continuousness to discontinusness increased as the cis content increased.
[ترجمه ترگمان]دمای بحرانی که در آن منحنی جریان از continuousness تا discontinusness تغییر می کند، با افزایش محتوای مشترک المنافع، افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]دمای بحرانی که منحنی جریان آن از دوره مداوم به قطع شدن تغییر می کند به افزایش محتوای محتوا افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]دمای بحرانی که منحنی جریان آن از دوره مداوم به قطع شدن تغییر می کند به افزایش محتوای محتوا افزایش می یابد
7. The equation expressing the critical temperature - critical chemical potential curve is derived.
[ترجمه ترگمان]این معادله بیان می کند که منحنی پتانسیل شیمیایی حیاتی - بحرانی مشتق شده است
[ترجمه گوگل]معادله بیان گر بحرانی - منحنی پتانسیل شیمیایی بحرانی مشتق شده است
[ترجمه گوگل]معادله بیان گر بحرانی - منحنی پتانسیل شیمیایی بحرانی مشتق شده است
8. The critical point, or critical temperature, is the at the steel has the most desirable characteristics.
[ترجمه ترگمان]نکته مهم، یا دمای بحرانی، این است که فولاد بیش ترین خصوصیات را دارد
[ترجمه گوگل]نقطه بحرانی یا دمای بحرانی در فولاد دارای ویژگی های مطلوب تر است
[ترجمه گوگل]نقطه بحرانی یا دمای بحرانی در فولاد دارای ویژگی های مطلوب تر است
9. On exceeding the critical temperature, the structure of the metal begins to change.
[ترجمه ترگمان]با افزایش دمای بحرانی، ساختار فلز شروع به تغییر می کند
[ترجمه گوگل]در حالیکه بیش از دمای بحرانی، ساختار فلز شروع به تغییر می کند
[ترجمه گوگل]در حالیکه بیش از دمای بحرانی، ساختار فلز شروع به تغییر می کند
10. By virtue critical temperature of heavy oil and the frequency, the heating time is estimated.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از دمای بحرانی نفت سنگین و فرکانس، زمان گرمایش تخمین زده می شود
[ترجمه گوگل]با توجه به درجه حرارت بحرانی نفت سنگین و فرکانس، زمان حرارت برآورد می شود
[ترجمه گوگل]با توجه به درجه حرارت بحرانی نفت سنگین و فرکانس، زمان حرارت برآورد می شود
11. At a critical temperature, vanadium oxide films undergo phase transition between metal phase to semi-conducting phase.
[ترجمه ترگمان]در دمای بحرانی، لایه های اکسید وانادیوم، انتقال فاز بین فاز فلزی تا مرحله نیمه نهایی را متحمل می شوند
[ترجمه گوگل]در دمای بحرانی، فیلم های اکسید وانادیوم تحت انتقال فاز بین فاز فلزی و فاز نیمه هدایت می شوند
[ترجمه گوگل]در دمای بحرانی، فیلم های اکسید وانادیوم تحت انتقال فاز بین فاز فلزی و فاز نیمه هدایت می شوند
12. By using phytotron, critical temperature and the thermo-sensitive phase of Pingxiang Dominant Genic Male Sterile Rice were studied under artificial conditions.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از phytotron، دمای بحرانی و فاز ترمو - حساس of Dominant، Genic رایس، تحت شرایط مصنوعی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]با استفاده از فیتوترون، درجه حرارت بحرانی و فاز حساس به حرارت از Pingxiang Dominant Genic Sterile Rice، تحت شرایط مصنوعی مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]با استفاده از فیتوترون، درجه حرارت بحرانی و فاز حساس به حرارت از Pingxiang Dominant Genic Sterile Rice، تحت شرایط مصنوعی مورد مطالعه قرار گرفتند
13. In particular, it is below a critical temperature at which it becomes a superfluid.
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، زیر یک دمای بحرانی است که در آن به یک superfluid تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]به طور خاص، آن زیر یک دمای بحرانی است که در آن سوپر رسانا می شود
[ترجمه گوگل]به طور خاص، آن زیر یک دمای بحرانی است که در آن سوپر رسانا می شود
14. For instance, the critical temperature of a high - Tc superconductor is quite sensitive to its oxygen pressure.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، دمای بحرانی of C T C بسیار حساس به فشار اکسیژن آن است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، دمای بحرانی ابررسانای بالا Tc کاملا به فشار اکسیژن حساس است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، دمای بحرانی ابررسانای بالا Tc کاملا به فشار اکسیژن حساس است
پیشنهاد کاربران
critical temperature ( فیزیک )
واژه مصوب: دمای بحرانی
تعریف: بالاترین دمایی که در آن گاز یا بخار به مایع قابل تبدیل است
واژه مصوب: دمای بحرانی
تعریف: بالاترین دمایی که در آن گاز یا بخار به مایع قابل تبدیل است
کلمات دیگر: