کلمه جو
صفحه اصلی

digital


معنی : دیجیتال، رقمی، انگشتی، پنجهای، وابسته به شماره
معانی دیگر : (وابسته به انگشت) انگشتی، (انجام شدنی توسط انگشت یا انگشتان) انگشتی، شماری، پیکری، رقومی، دیجیتال (با: analogue مقایسه شود)، انگشت دار، انگشت مانند، وابسته به یا بوسیله ی کامپیوتر شماری (یا کامپیوتر رقمی)، وابسته به فیلمبرداری یا ضبط صوت رقمی

انگلیسی به فارسی

انگشتی، پنجه‌ای، رقمی، وابسته به شماره


رقمی


دیجیتال، رقمی، انگشتی، پنجهای، وابسته به شماره


انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to digit; of or pertaining to finger; looking like a digit or finger; using numbers, with numbers
digital systems record or transmit information in the form of thousands of very small signals.
digital instruments such as watches or clocks give information by displaying numbers, rather than by having a pointer which moves over a dial.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] رقمی
[کامپیوتر] دیجیتال، رقمی - نمایش اطلاعات به صورت سیگنالهای « روشن - خاموش » الکتریکی که ارقام دودویی را بیان می کنند ومی توانند در حافظه ی کامپیوتر ذخیره شوند . الکترونیک دیجیتالی (رقمی ) بر خلاف الکترونیک آنالوگ ( قیاسی ) است . الکترونیک آنالوگ اطلاعات را با سیگنالهایی نشان می دهد که در محدوده ی مشخصی تغییر می کنند. سیگنالهای دیجیتالی دارای دو امتیاز هستند : اول آنکه می توان آنها را دقیقاً بدون از دست دادن کیفیت کپی کرد و دوم اینکه می توان توسط کامپیوتر مورد پردازش قرار داد.
[برق و الکترونیک] رقمی، دیجیتال - رقمی نمایش داده شده با ارقام مجزا و متمایز از هم . روشی برای نمایش و کار روی اطلاعات از طریق و وصل جریان .
[زمین شناسی] رقومی، دیجیتال به یک نمایش مقدارهای اندازه گیری شده در واحد های مجزا و کوانتیده گویند . یک سیستم رقومی، سیستمی است که در آن اطلاعات دسته بندی می شود و به شکل یک سری از اعداد مجزا از هم، بر خلاف یک سیستم آنالوگ، دسته بندی می شوند .
[ریاضیات] عددی، پیکره ای، شماره ای، نمره ای، رقمی
[آب و خاک] عددی، رقمی
[کامپیوتر] دیجیتالی، رقمی

مترادف و متضاد

دیجیتال (صفت)
digital

رقمی (صفت)
digital

انگشتی (صفت)
digital, digitate

پنجهای (صفت)
digital

وابسته به شماره (صفت)
digital

جملات نمونه

1. digital examination
آزمایش با انگشت

2. digital recording
ضبط صوت رقمی (دیجیتال)

3. digital thermometer
گرماسنج دیجیتال،گرماسنج شماری (رقمی)

4. digital watch
ساعت کامپیوتری،ساعت شماری

5. the digital skills needed for playing the piano
مهارت های انگشتی لازم برای نواختن پیانو

6. The signal will be converted into digital code.
[ترجمه ترگمان]سیگنال به کد دیجیتال تبدیل خواهد شد
[ترجمه گوگل]سیگنال به کد دیجیتال تبدیل می شود

7. There's a digital watch on the table.
[ترجمه ترگمان]یک ساعت دیجیتال روی میز هست
[ترجمه گوگل]ساعت دیجیتالی روی میز وجود دارد

8. Digital cell phones offer more security, but the downside is that they have less power.
[ترجمه ترگمان]تلفن های همراه دیجیتال امنیت بیشتری را ارایه می دهند، اما عیب این است که آن ها قدرت کمتری دارند
[ترجمه گوگل]تلفن های همراه دیجیتال دارای امنیت بیشتری هستند، اما ناکامی این موضوع این است که آنها قدرت کمتری دارند

9. This is my newly bought digital watch.
[ترجمه ترگمان]این ساعت دیجیتالی جدید من است
[ترجمه گوگل]این ساعت دیجیتال من به تازگی خریداری شده است

10. No conversion from analogue to digital data is needed.
[ترجمه ترگمان]هیچ تبدیل از آنالوگ به داده های دیجیتال نیاز نیست
[ترجمه گوگل]هیچ تبدیل از آنالوگ به داده های دیجیتال مورد نیاز نیست

11. It will need different microchips to reconvert the digital code back into normal TV signals.
[ترجمه ترگمان]به microchips مختلف نیاز خواهد داشت تا کد دیجیتالی را به سیگنال های تلویزیونی معمولی تبدیل کند
[ترجمه گوگل]این میکروچیپ های مختلف برای بازنویسی کد دیجیتال به سیگنال های تلویزیون معمولی نیاز دارند

12. This program allows you to edit and catalogue digital photographs.
[ترجمه ترگمان]این برنامه به شما اجازه ویرایش و کاتالوگ کردن عکس های دیجیتال را می دهد
[ترجمه گوگل]این برنامه به شما اجازه می دهد تا عکس های دیجیتال را ویرایش و کاتالوگ کنید

13. The definition of the digital TV pictures is excellent.
[ترجمه ترگمان]تعریف تصاویر تلویزیون دیجیتال بسیار عالی است
[ترجمه گوگل]تعریف تصاویر تلویزیون دیجیتال عالی است

14. How long have you had digital?
[ترجمه ترگمان]چقدر دیگه دیجیتال داری؟
[ترجمه گوگل]چقدر دیجیتالی دارید؟

15. The new digital technology would allow a rapid expansion in the number of TV channels.
[ترجمه ترگمان]فن آوری دیجیتال جدید اجازه گسترش سریع تعداد کانال های تلویزیونی را می دهد
[ترجمه گوگل]فن آوری دیجیتال جدید اجازه می دهد تا گسترش سریع در تعداد کانال های تلویزیونی

16. Digital television has been around for some time now.
[ترجمه ترگمان]تلویزیون دیجیتال مدتی است که در این اطراف بوده است
[ترجمه گوگل]تلویزیون دیجیتال در حال حاضر در حال حاضر است

17. Pictures are scanned into a form of digital information that computers can recognize.
[ترجمه ترگمان]تصاویر به شکلی از اطلاعات دیجیتال اسکن می شوند که کامپیوترها می توانند تشخیص دهند
[ترجمه گوگل]تصاویر به شکل اطلاعات دیجیتالی که کامپیوترها می توانند تشخیص دهند، اسکن می شوند

18. The new version of the software automatically retrieves digital information.
[ترجمه ترگمان]نسخه جدید این نرم افزار به طور خودکار اطلاعات دیجیتالی را بازیابی می کند
[ترجمه گوگل]نسخه جدید نرم افزار به طور خودکار اطلاعات دیجیتال را بازیابی می کند

19. The data is stored in digital form.
[ترجمه ترگمان]داده ها به شکل دیجیتالی ذخیره شده اند
[ترجمه گوگل]داده ها در فرم دیجیتال ذخیره می شوند

the digital skills needed for playing the piano

مهارت‌های انگشتی لازم برای نواختن پیانو


digital examination

آزمایش با انگشت


digital watch

ساعت کامپیوتری، ساعت شماری


digital thermometer

گرماسنج دیجیتال، گرماسنج شماری (رقمی)


digital recording

ضبط صوت رقمی (دیجیتال)


پیشنهاد کاربران

[رایانش]
شماره ای

[اندازه، ارزش، کمیت، مقدار]
گسسته ، ناپیوسته

در پارسی " انگشتال " از ساخته های استاد گرامی ، آقای میر جلال الدین کزازی.
در پارسی پسوند " ال " همانند انگلیسی بسیار پرکاربرد می باشد ، مانند : گودال ، پنگال ، چنگال ، گردال ، همال و. . .

شمارشی

digital ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: رقمی
تعریف: ویژگی نشانک/ سیگنال و مانند آن که تغییرات مقدار آن به صورت گسسته باشد نه پیوسته


کلمات دیگر: