کلمه جو
صفحه اصلی

gravitational mass

انگلیسی به انگلیسی

• mass of a body as measured by its attraction for other bodies (physics)

دیکشنری تخصصی

[شیمی] جرم گرانشی

جملات نمونه

1. The gravitational mass is an embodiment of the inertial ones.
[ترجمه ترگمان]جرم گرانشی یک تصویر از the اینرسی است
[ترجمه گوگل]جرم گرانشی یک تجسم از آنهایی است که در آن است

2. Since this identity of inertial and gravitational mass was fundamental for the formulation of the theory of relativity, we are justified in examining it a little more closely here.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که این هویت جرم اینرسی و جاذبه ای برای فرمول بندی نظریه نسبیت، اساسی بوده است، ما در بررسی آن کمی بیشتر در اینجا توجیه می شویم
[ترجمه گوگل]از آنجایی که این هویت جرم استریل و گرانشی برای تدوین نظریه نسبیت اساسی بود، ما در بررسی آن کمی بیشتر از این در نظر گرفته شده است

3. The gravitational mass and the inertia mass are not equal in the microscopic quantum behavior.
[ترجمه ترگمان]جرم گرانشی و جرم اینرسی در رفتار کوانتومی میکروسکوپی نیز برابر نیستند
[ترجمه گوگل]توده گرانشی و جرم inertium در رفتار کوانتومی میکروسکوپی برابر نیستند

4. Let us, for the sake of simplicity, call the mass determined in the first way the inertial mass and that determined in the second way the gravitational mass.
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید به خاطر سادگی، جرم را به روش اول جرم اینرسی که در روش دوم جرم گرانشی تعیین می شود، فراخوانی کنیم
[ترجمه گوگل]بگذارید، به خاطر سادگی، با جرمی که در ابتدا به وسیله جرم جفتی تعیین شده است، تماس بگیریم و جرم گرانشی را به روش دوم تعیین کنیم

5. The fundamental principle of inertial navigation is based on the principle of equivalence of inertial mass and gravitational mass.
[ترجمه ترگمان]اصل اساسی پیمایش داخلی براساس اصل تعادل جرم اینرسی و جرم گرانشی است
[ترجمه گوگل]اصل اساسی ناوبری ناشی از اصل همسان سازی جرم جبری و جرم گرانشی است


کلمات دیگر: