کلمه جو
صفحه اصلی

compressibility


معنی : تراکم پذیری، قابلیت فشردگی
معانی دیگر : قابلیت فشردگی، تراکم پذیری

انگلیسی به فارسی

قابلیت‌فشردگی، تراکم‌پذیری


فشرده سازی، تراکم پذیری، قابلیت فشردگی


انگلیسی به انگلیسی

• ability to be compacted or condensed

دیکشنری تخصصی

[شیمی] قابلیت فشردگى، تراکم پذیرى
[عمران و معماری] تراکم پذیری - قابلیت تراکم - قابلیت فشردگی
[زمین شناسی] تراکم پذیری، قابلیت تراکم، قابلیت فشردگی
[نساجی] تراکم پذیری - قابلیت تراکم
[خاک شناسی] تراکم پذیری
[نفت] فشارپذیری
[پلیمر] تراکم پذیری

مترادف و متضاد

تراکم پذیری (اسم)
compressibility

قابلیت فشردگی (اسم)
compressibility

جملات نمونه

1. Based on the compressibility of liquid, through the mechanical mean can translate the small linear displacement into higher pressure.
[ترجمه ترگمان]براساس تراکم پذیری مایع، از طریق میانگین مکانیکی می تواند جابجایی خطی کوچک را به فشار بالاتر ترجمه کند
[ترجمه گوگل]بر اساس فشرده سازی مایع، از طریق میانگین مکانیکی، جابجایی خطی کوچک را به فشار بالاتر تبدیل می کند

2. The influence of different total compressibility on mechanical capability is analyzed.
[ترجمه ترگمان]تاثیر تراکم پذیری کل بر روی قابلیت مکانیکی مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]تاثیر تراکم پذیری کامل بر قابلیت های مکانیکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است

3. Although in identical compression algorithm falls, the compressibility of the watch also is unfixed.
[ترجمه ترگمان]اگر چه در الگوریتم فشرده سازی یک سان، تراکم ساعت نیز تعیین نشده است
[ترجمه گوگل]اگر چه در الگوریتم فشرده سازی مشابه باقی می ماند، فشردگی ساعت نیز ثابت نشده است

4. Using a compressibility coordinate transformation, a set of the first derivative differential equations has been derived.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک دگرگونی مختصات تراکم، مجموعه ای از معادلات دیفرانسیل مشتق اول بدست آمده است
[ترجمه گوگل]با استفاده از تبدیل مختصات فشردگی، مجموعه ای از اولین معادلات دیفرانسیل مشتق شده مشتق شده است

5. Coefficient of compressibility firstdecreases then increases initialcontent and a minimum existingnearby optimum moisture content.
[ترجمه ترگمان]ضریب تراکم پذیری، initialcontent و حداقل مقدار رطوبت بهینه را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]ضریب فشردگی ابتدا کاهش می یابد و سپس مقدار اولیه و حداقل مقدار رطوبت مطلوب موجود را افزایش می دهد

6. Definition and Implications of Compressibility. Special Solutions. Reynolds Analogy.
[ترجمه ترگمان]تعریف و مفاهیم ضمنی of راه حل های ویژه شباهت رینولدز
[ترجمه گوگل]تعاریف و پیامدهای فشرده سازی راه حل های ویژه رینولدز آنالوگ

7. Using these formulas, eccentric factors and critical compressibility factors of alkane series are calculated and the calculated values are in excellent agreement with the experimental values.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از این فرمول ها، عوامل عجیب و غیر عادی سری های آلکان محاسبه می شوند و مقادیر محاسبه شده در تطابق عالی با مقادیر تجربی هستند
[ترجمه گوگل]با استفاده از این فرمولها، عوامل غیر اکسیژن و عوامل فشردگی بحرانی سریهای آلکانی محاسبه شده و مقادیر محاسبه شده در توافق عالی با مقادیر تجربی محاسبه می شوند

8. The effects of parameters such as the gas compressibility, the liquid viscosity, surface tension, density ratio, and velocity ratio, have been considered.
[ترجمه ترگمان]اثرات پارامترهای نظیر تراکم گاز، ویسکوزیته مایع، کشش سطحی، نسبت چگالی و نسبت سرعت در نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]اثرات پارامترهای مانند تراکم گاز، ویسکوزیته مایع، کشش سطح، نسبت تراکم و نسبت سرعت، در نظر گرفته شده است

9. Some parameters including compressibility, permeability, temperature, synthetical strength, moisture and active clay content.
[ترجمه ترگمان]برخی پارامترها شامل تراکم پذیری، تراوایی، دما، مقاومت synthetical، رطوبت و محتوای خاک رس فعال می باشند
[ترجمه گوگل]برخی از پارامترها شامل فشردگی، نفوذپذیری، دما، مقاومت مصنوعی، رطوبت و محتوای رس خاکستری است

10. The compressibility of upper heavier fluid is a stable factor, while the compressibility of lower lighter fluid is an instable factor.
[ترجمه ترگمان]تراکم پذیری مایع سنگین تر یک عامل ثابت است در حالی که تراکم پذیری سیال سبک تر یک عامل instable است
[ترجمه گوگل]فشردگی سیال سنگین تر است یک عامل پایدار است، در حالی که فشرده سازی مایع سبک تر سبک یک عامل غیر قابل اشتعال است

11. A theoretical formula is proposed between the stress sensitivity index and the compressibility of rock.
[ترجمه ترگمان]یک فرمول نظری بین شاخص حساسیت استرس و تراکم پذیری سنگ پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]یک فرمول نظری بین شاخص حساسیت تنش و فشردگی سنگ ارائه شده است

12. Due to the mucky soil's high natural moisture content, large compressibility, low strength and other areal discrepancies, the risk of foundation excavation is high.
[ترجمه ترگمان]به خاطر مقدار رطوبت بالای خاک، تراکم زیاد، مقاومت کم و دیگر اختلافات areal، خطر حفاری پایه بالا است
[ترجمه گوگل]با توجه به رطوبت طبیعی طبیعی خاک، فشردگی، قدرت کم و سایر اختلاف های طبیعی، خطر حفاری بنا بالا است

13. The testing results show that the core porosity, permeability, compressibility of low-permeability core are sensitive to confined pressure, and there are exponential degression relation among them.
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمایش ها نشان می دهد که تخلخل مغزه، تراوایی، تراکم پذیری هسته نفوذپذیری پایین به فشار محدود حساس بوده و رابطه degression بین آن ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]نتایج آزمایش ها نشان می دهد که تخلخل، نفوذپذیری، فشردگی هسته کم نفوذپذیری هسته به فشار محدود حساس هستند و رابطهی کاهش شدت آنها بین آنها وجود دارد

14. Setup Squeezer provides BCJ 2 filters that pre - process your executables and increase their compressibility.
[ترجمه ترگمان]راه اندازی squeezer ۲ فیلتر را ارایه می دهد که executables را پردازش کرده و تراکم آن ها را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]Squeezer Setup فیلترهای BCJ2 را فراهم می کند که قبل از پردازش اجرایی شما و افزایش قابلیت فشرده سازی آنها می باشد

15. The validity of using static-penetrameter data to appraise the property of the shear strength and compressibility and value of unite weight of the soil was also reviewed.
[ترجمه ترگمان]اعتبار استفاده از داده های static - penetrameter برای ارزیابی ویژگی مقاومت برشی و تراکم پذیری و ارزش of خاک نیز مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]اعتبار استفاده از داده های استاتیک-پراستریمتر برای ارزیابی ویژگی های مقاومت برشی و تراکم پذیری و ارزش وزن متحرک خاک نیز مورد بررسی قرار گرفت

پیشنهاد کاربران

compressibility ( شیمی )
واژه مصوب: تراکم‏پذیری
تعریف: [شیمی، مهندسی بسپار] قابلیت تغییر حجم براثر تغییر فشار|||[فیزیک] ‏میزان کاهش حجم ماده براثر نیروهای تراکمی


کلمات دیگر: