کلمه جو
صفحه اصلی

doublet


معنی : لنگه، قرین، کلیجه، نوعی یل یا نیم تنه
معانی دیگر : (معمولا جمع - در بازی نرد و غیره) جفت، (جامه ی مردانه ی قدیم) نیم تنه ی بی آستین، کلیچه، (هریک از دو بخش یک جفت) تا، قرینه، (جواهرسازی) سنگ دوتایی (سنگی که از به هم چسباندن دو سنگ درست شده است)، جفت، دوتا، دولنگه

انگلیسی به فارسی

کلیجه، نوعی یل یا نیم تنه، لنگه، قرین


دوبل، لنگه، کلیجه، قرین، نوعی یل یا نیم تنه


انگلیسی به انگلیسی

• fitted jacket worn europe during the 14th century
a doublet is a short, tight-fitting jacket which was worn by men in former times.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] دوتایی
[برق و الکترونیک] ( تابع ) دوبلت
[زمین شناسی] گوهرسنگ دوتکه یک جانشین جواهر با دو تکه مواد جواهری، یا یکی از مواد جواهری و یک دوم شیشه یا مواد مصنوعی که به هم جوش خورده یا بهم چسبیده اند – مثلاً : یک بدل شیشه ای با یک لایه نازک از گارنت خالص که بر روی نوک جوش خورده است . مقایسه شود با : سنگ سه تایی .
[ریاضیات] دو قطبی، زوج، جفتی، دوگان

مترادف و متضاد

لنگه (اسم)
match, mate, pendant, bale, leaf, doublet

قرین (اسم)
tally, compeer, doublet, cobber, correlate, counterpart

کلیجه (اسم)
doublet

نوعی یل یا نیم تنه (اسم)
doublet

جملات نمونه

1. The one at lower energy is a sharp doublet with essentially no progression, just one pair of weak satellites.
[ترجمه ترگمان]تنها یک جفت ماهواره ضعیف، یک زوج در انرژی پایین تر، یک زوج تیز است
[ترجمه گوگل]یکی از انرژی های پایین تر، دوتای تیز است که عمدتا بدون پیشرفت است، فقط یک جفت ماهواره ضعیف است

2. The doublet of the Lost Sheep and the Lost Coin are simple in form.
[ترجمه ترگمان]The گوسفند گم شده و the گم شده به شکل ساده هستند
[ترجمه گوگل]دوبل گوسفند گمشده و سکه گمشده در فرم ساده هستند

3. The Princess was to have ridden her famous Doublet, but her third entry was withdrawn.
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم ماریا بایستی doublet مشهور او را سوار کرده بود اما ورود سوم او را پس گرفته بود
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم دوت معروفش را رانده بود، اما سومین ورودش از بین رفت

4. The high velvet shoulder of his doublet smelt musty as though it had been lying in a trunk for centuries.
[ترجمه ترگمان]شانه مخملی of بوی گند می داد که انگار قرن ها در چمدان افتاده است
[ترجمه گوگل]شانه مخملی بالا از ذوب دوتایی خود را به طوری که در قرن ها دروغ گفتن در تنه است

5. Various reproductive behaviors of the doublet were observed and their cytological details were demonstrated by Fculgen stain and modified Nigrosin stain techniques.
[ترجمه ترگمان]رفتارهای باروری مختلف زوج مشاهده شد و جزئیات cytological آن ها با استفاده از لک Fculgen و تکنیک های لکه Nigrosin اصلاح شده اثبات شد
[ترجمه گوگل]انواع رفتارهای باروری دوتایی مشاهده شد و جزئیات سیتولوژیک آنها با تکنیک های رنگ آمیزی نیچروسین و رنگ آمیزی Fculgen نشان داده شد

6. The applications and the results of Electric doublet source frequency sounding on the Northern margin of Longshou mountain of Gansu are introduced.
[ترجمه ترگمان]کاربردها و نتایج فرکانس منبع doublet الکتریکی در حاشیه شمالی کوهستان Longshou در گانسو معرفی می شوند
[ترجمه گوگل]برنامه های کاربردی و نتایج فرکانس منبع دوتایی الکتریکی که در حاشیه شمالی کوه Longshou Gansu معرفی می شوند معرفی می شوند

7. The desired operator is the spike doublet of Figure 40.
[ترجمه ترگمان]اپراتور مورد نظر یک زوج spike شکل ۴۰ است
[ترجمه گوگل]اپراتور مورد نظر دوبله سنبله شکل 40 است

8. Doublet fine structure results from - orbit coupling and the two possible relative orientations of S and L.
[ترجمه ترگمان]Doublet ساختار بسیار خوبی از کوپلینگ های دور مدار و دو جهت گیری نسبی ممکن S و L را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]ساختار خوب Doublet نتیجه از - اتصال دو مدار و دو جهت نسبی ممکن S و L

9. A primrose doublet, fortune's knave, smiled on my fear.
[ترجمه ترگمان]یک لباس گل پامچال و یک آدم رذل، از ترسم لبخند زد
[ترجمه گوگل]دوبل پریموس، چوپانان ثروت، روی ترس من لبخند زد

10. The telescope was an old Meade ED 127 doublet which I had for only couple of weeks.
[ترجمه ترگمان]این تلسکوپ an کوچکی بود که من فقط چند هفته داشتم
[ترجمه گوگل]تلسکوپ یک دیود Meade ED 127 بود که من فقط چند هفته داشتم

11. Proton and neutron form a charge doublet.
[ترجمه ترگمان]پروتون و نوترون یک زوج شارژ را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]پروتون و نوترون یک موج دوگانه را تشکیل می دهند

12. Clad in doublet and hose, and boots of Cordovan leather.
[ترجمه ترگمان]در حالی که کت و شلوار و چکمه های چرمی پوشیده بود
[ترجمه گوگل]پوسته در دوبل و شلنگ و چکمه های چرم Cordovan

13. There be no doublet that the goods will reach you In time and In good order.
[ترجمه ترگمان]هیچ doublet وجود ندارد که کالاها به موقع و با نظم و ترتیب به شما برسد
[ترجمه گوگل]هیچ انعکاسی وجود ندارد که کالا به شما برسد در زمان و در نظم خوب

14. You will be lucky to have doublet in this game.
[ترجمه ترگمان]شانس آوردی که تو این بازی یک لباس رسمی داشته باشی
[ترجمه گوگل]شما خوش شانس هستید که در این بازی دوتایی داشته باشید

15. The actor have to wear a doublet in the play.
[ترجمه ترگمان]بازیگر باید در نمایش لباس بپوشد
[ترجمه گوگل]بازیگر باید دوتایی در بازی داشته باشد

I had doublets!

من جفت آوردم!


پیشنهاد کاربران

دوتایی کوچک ، دوگانه کوچک ، دوگانک

شَقّه ، نیم تنه ی دوتکه یا جلوباز - در برابر جُبّه یا نیم تنه ی جلو بسته

doublet ( نجوم )
واژه مصوب: دوتایی
تعریف: نوعی عدسی مرکب که از دو بخش اُپتیکی مجزا تشکیل شده است


کلمات دیگر: