کلمه جو
صفحه اصلی

gunpowder


معنی : باروت
معانی دیگر : گندک

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: gunpowdery (adj.)
• : تعریف: an explosive used to propel a gun projectile, esp. the explosive made from potassium nitrate, sulfur, and charcoal; black powder.

• explosive powder used in guns and for blasting
gunpowder is an explosive substance.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] باروت

مترادف و متضاد

باروت (اسم)
powder, gunpowder

جملات نمونه

1. gunpowder pouch
کیسه ی باروت

2. to corn gunpowder
باروت را به صورت دانه دانه در آوردن

3. he was the first person to introduce the use of gunpowder into the french army
او نخستین کسی بود که کاربرد باروت را در ارتش فرانسه رایج کرد.

4. It is dangerous for children to play with gunpowder.
[ترجمه ترگمان]برای کودکان خطرناک است که با باروت بازی کنند
[ترجمه گوگل]کودکان با بازی باروت خطرناک هستند

5. Gunpowder was introduced into Europe during the first half of the 14th century.
[ترجمه ترگمان]باروت در نیمه اول قرن چهاردهم به اروپا معرفی شد
[ترجمه گوگل]باروت در نیمه اول قرن 14 به اروپا معرفی شد

6. The gunpowder sometimes fails to ignite.
[ترجمه ترگمان]باروت گاهی نمی تواند شعله ور شود
[ترجمه گوگل]باروت گاهی اوقات نتواند آتش بسد

7. The barrel of gunpowder blew up with a terrible noise.
[ترجمه ترگمان]بشکه باروت با صدای مهیبی منفجر شد
[ترجمه گوگل]بشکه ای از اسلحه به سرقت رفته بود

8. The smell of gunpowder filled his nostrils.
[ترجمه ترگمان]بوی باروت بینی اش را پر کرد
[ترجمه گوگل]بوی باران اش را سوراخ کرد

9. The gunpowder weapons may have a lower range but their extra penetrative power makes them especially useful against heavily armoured foes.
[ترجمه ترگمان]سلاح های باروت ممکن است محدوده پایینی داشته باشند اما قدرت penetrative آن ها، آن ها را به خصوص در برابر دشمنان مسلح دشمن مفید می سازد
[ترجمه گوگل]سلاح های باروت ممکن است دامنه کمتری داشته باشند، اما قدرت نفوذی اضافی آنها را به خصوص در برابر دشمنان بسیار زرهی مفید می کند

10. Gunpowder: the smouldering disbelief of McFall during his long and lonely vigil at the belay.
[ترجمه ترگمان]باروت: بی باوری در طی مراسم شب زنده داری طولانی و تنهایی او در the
[ترجمه گوگل]باروت: کفر مفرط McFall در طول مدت طولانی و تنهایی خود را در بیل

11. The bill says nothing about requiring taggants in gunpowder, only studying them.
[ترجمه ترگمان]این لایحه چیزی در مورد نیاز به باروت در باروت می گوید و فقط آن ها را مطالعه می کند
[ترجمه گوگل]این لایحه هیچ چیز در مورد نیاز به زاغه در باروت، فقط به مطالعه آنها می گوید

12. Reputed meeting place of Gunpowder Plot conspirators.
[ترجمه ترگمان]دیدار توطئه کنندگان توطیه باروت
[ترجمه گوگل]محل ملاقات مشهور توطئه گران پوستر باران

13. Their alchemists were experimenting with gunpowder, their engineers had grasped the basic principles of steam propulsion.
[ترجمه ترگمان]کیمیاگران در حال آزمایش باروت بودند، مهندسان آن ها اصول اولیه نیروی محرکه بخار را درک کرده بودند
[ترجمه گوگل]کیمیاگرانشان آزمایش بارسا کردند، مهندسانشان اصول اساسی موتور بخار را درک کرده بودند

14. Damp gunpowder will not fire.
[ترجمه ترگمان]باروت مرطوب آتش نمی گیرد
[ترجمه گوگل]باران مرطوب نمی شود

15. Some one at Templecombe knew where to get gunpowder, oil and a slow fuse.
[ترجمه ترگمان]کسی در Templecombe می دانست که باروت، روغن و فیوز آهسته را کجا بیاورد
[ترجمه گوگل]بعضی از افراد در Templecombe می دانستند کجا می توان بارسا، روغن و یک فیوز آهسته را دریافت کرد

پیشنهاد کاربران

باروت

باروت یا چییزی تو همین مایعه ها


کلمات دیگر: