1. condensation reaction
واکنش تراکمی
2. to read a condensation of a novel
تلخیصی از یک رمان را خواندن
3. The report is a brilliant condensation of several years'work.
[ترجمه ماهرخ] این گزارش، چکیدۀدرخشانی از کار و تلاشی چندین ساله است.
[ترجمه ترگمان]این گزارش یک چگالش هوشمندانه از چندین سال کار است
[ترجمه گوگل]این گزارش تراژدی درخشان چند ساله است
4. We get a lot of condensation on the walls in the winter.
[ترجمه ترگمان]ما یه عالمه عرق روی دیوارها تو زمستون گیر آوردیم
[ترجمه گوگل]ما در زمستان از روی دیوارها چسبیدیم
5. His shaving mirror was covered with condensation.
[ترجمه عابدی] آینه اصلاح او با بخار پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]آیینه shaving از condensation پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]آینه اصلاح او با تراکم پوشیده شده بود
6. There is some evidence of dampness or condensation in the basement.
[ترجمه ترگمان]شواهدی از رطوبت یا رطوبت توی زیرزمین هست
[ترجمه گوگل]شواهدی وجود دارد که نشان می دهد رطوبت و یا تراکم در زیرزمین
7. There was a lot of condensation on the windows.
[ترجمه ترگمان]روی پنجره ها یک عالمه عرق ریخته بود
[ترجمه گوگل]در پنجره ها مقدار زیادی چگالی وجود دارد
8. Poor air circulation can cause condensation.
[ترجمه ترگمان]گردش هوای ضعیف می تواند موجب انقباض شود
[ترجمه گوگل]گردش خون کم می تواند تراکم ایجاد کند
9. There was condensation on the windows.
[ترجمه ترگمان]condensation روی پنجره ها بود
[ترجمه گوگل]در پنجره ها چگالی وجود داشت
10. The windows were misted up with condensation.
[ترجمه ترگمان]پنجره ها از عرق پر شده بود
[ترجمه گوگل]پنجره ها با تراکم غوطه ور شدند
11. The essay should be a readable condensation of the recent scientific literature.
[ترجمه ترگمان]این مقاله باید یک عصاره قابل خواندن برای ادبیات علمی اخیر باشد
[ترجمه گوگل]این مقاله باید یک مفهوم قابل خواندن از ادبیات علمی اخیر باشد
12. The window was steamed up with condensation.
[ترجمه ترگمان]پنجره با condensation بخار شده بود
[ترجمه گوگل]پنجره با چگالی بخار پخت شد
13. Both damp and condensation were more prevalent among public, as opposed to private, houses.
[ترجمه ترگمان]هم رطوبت و هم چگالش بیشتر در میان مردم شایع بود، برخلاف خانه های خصوصی
[ترجمه گوگل]هر دو مرطوب و مرطوب در میان مردم عمدتا شایع بودند، در مقابل خانه های خصوصی
14. To cure condensation, the mould has to be killed off with a bleach solution, and then warmth and ventilation increased.
[ترجمه ترگمان]برای درمان چگالش، این قالب باید با یک محلول سفید کننده، و سپس گرما و تهویه افزایش یابد
[ترجمه گوگل]برای درمان تراکم، قالب باید با یک راه حل سفید کننده کشته شود، سپس گرما و تهویه افزایش می یابد
15. The larger the free volume, the more condensation will form.
[ترجمه ترگمان]هرچه حجم آزاد بیشتر باشد، تراکم بیشتر شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]بزرگتر حجم آزاد، تراکم بیشتر خواهد شد