1. a duct carries the smoke out of the cylinder
لوله ای دودها را از استوانه خارج می کند.
2. bile duct
مجرای صفرا،زرداب راه
3. bile duct
مجرای صفرا،زردابراه
4. a tear duct
مجرای اشکی
5. an ejaculatory duct
مجرای واپرانشی
6. We have advocated initial endoscopic stenting for bile duct strictures after open cholecystectomy.
[ترجمه ترگمان]ما از endoscopic اولیه endoscopic برای باریک بینی مجاری صفراوی پس از cholecystectomy باز حمایت کردیم
[ترجمه گوگل]ما از استنت گذاری آندوسکوپی اولیه برای سونوگرافی مجرای صفرا پس از کولسیستکتومی باز استفاده کردیم
7. This can progress to bile duct destruction, biliary cirrhosis, and sometimes cholangiocarcinoma.
[ترجمه ترگمان]این می تواند منجر به رشد مجرای صفرا، سیروز و گاهی اوقات cholangiocarcinoma شود
[ترجمه گوگل]این می تواند به تخریب مجرای صفراوی، سیروز صفراوی و گاهی اوقات کلانژیوکارسینوم پیشرفت کند
8. He said she was bound by duct tape; he recalled screaming as he carried her upstairs.
[ترجمه ترگمان]او گفت که به وسیله نوار چسب بسته شده و در حالی که او را به طبقه بالا می برد، جیغ زنان به یاد آورد
[ترجمه گوگل]او گفت که نوار نوار مجاز است؛ او همانطور که بالا و پایین او را برداشت، به یاد می آورد
9. Neither duct tape nor electrical tape could provide a waterproof, durable repair.
[ترجمه ترگمان]نه نوار لوله ای و نه نوار الکتریکی می توانست یک تعمیر آب ضد آب و بادوام را فراهم کند
[ترجمه گوگل]نه نوار مجرای و نه نوار الکتریکی می تواند یک تعمیر ضد آب و بادوام فراهم کند
10. If it is at right angles to the duct, it is closed.
[ترجمه ترگمان]اگر در زاویه راست به لوله قرار داشته باشد، بسته می شود
[ترجمه گوگل]اگر آن را به سمت راست به کانال، آن را بسته است
11. Well, we could tape the mat down with duct tape.
[ترجمه ترگمان] خب، ما می تونیم the رو با چسب لوله ضبط کنیم
[ترجمه گوگل]خوب، ما می توانیم نوار را با نوار مجلسی فیلم برداری کنیم
12. The fix is to seal all seams in your ducts in the basement with duct tape.
[ترجمه ترگمان]مشکل این است که تمام درزه ای در ducts را با نوار لوله ای ببندید
[ترجمه گوگل]اصلاح این است که همه درزها را در کانالهای خود در زیرزمین با نوار مجرای مهر و موم کنید
13. A straight 10 F endoprosthesis was used in the five patients with a bile duct stricture distal to the stones.
[ترجمه ترگمان]در این پنج بیمار، یک F ۱۰ با لوله صفرا که به سنگ ها متصل شده بود، مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]یک انتروپروتز مستقیم 10 F در پنج بیمار با یک مجرای صفراوی دیستال به سنگ استفاده شد
14. In patients in whom the procedure is successful 4- 8% will develop bile duct stenosis, new stone formation or both.
[ترجمه ترگمان]در بیمارانی که در آن ها این روش ۴ تا ۸ درصد موفق بوده لوله صفرا، تشکیل سنگ جدید یا هر دو را توسعه خواهد داد
[ترجمه گوگل]در بیماران که در آن روند موفق است 4- 8٪ سبب تنگ شدن مجرای صفراوی، تشکیل سنگ جدید یا هر دو می شود
15. Possibly a congenital abnormal connection was present between the cystic duct and the right biliary system.
[ترجمه ترگمان]ممکنه یه رابطه نرمال غیر طبیعی بین مجرای cystic و system right وجود داشته باشه
[ترجمه گوگل]احتمالا ارتباط غیر طبیعی مادرزادی بین کانال کیستیک و سیستم صفراوی راست وجود دارد
16. The high-tech link was a microphone pointed at a telephone with the aid of duct tape.
[ترجمه ترگمان]این لینک با تکنولوژی بالا یک میکروفون بود که با کمک نوار لوله ای به یک تلفن اشاره داشت
[ترجمه گوگل]لینک با تکنولوژی بالا یک میکروفون بود که با استفاده از نوار کاست به تلفن متصل شد