کلمه جو
صفحه اصلی

desiccate


معنی : خشک کردن، در جای خشک نگهداشتن
معانی دیگر : (کاملا) خشک کردن یا شدن، خشکاندن، خشکیدن، خشک سازی کردن، خوشیدن، (مواد خوراکی را برای حفظ از فساد و غیره) خشک کردن

انگلیسی به فارسی

خشک کردن، در جای خشک نگه داشتن


خشک کن، در جای خشک نگهداشتن، خشک کردن


انگلیسی به انگلیسی

• dry up, dry out, remove all moisture; preserve food by drying, dehydrate; remove or drain emotional vigor

دیکشنری تخصصی

[شیمی] 1- (کاملا) خشک کردن یا شدن، خشکاندن، خشکیدن، خشک سازى کردن، خوشیدن 2- (مواد خوراکی را براى حفظ از فساد و غیره ) خشک کردن

مترادف و متضاد

خشک کردن (فعل)
wipe, dry, wither, calcine, dehumidify, desiccate, drip-dry, exsiccate, evaporate, freeze-dry, make dry

در جای خشک نگه داشتن (فعل)
desiccate

take moisture out of


Synonyms: anhydrate, dehydrate, deplete, devitalize, divest, drain, dry, dry up, evaporate, exsiccate, parch, sear, shrivel, wither, wizen


Antonyms: moisten, moisturize, wet


جملات نمونه

1. We passed the desiccated corpse of a brigand hanging on a gibbet.
[ترجمه ترگمان]از کنار جسد خشک یک راهزن که به چوبه دار آویزان بود گذشتیم
[ترجمه گوگل]ما جسد خشک شده یک برده را که بر روی گیببوت حلق آویز شده است گذراندیم

2. The bricks were desiccated by the sun.
[ترجمه ترگمان]آجرها را در زیر آفتاب خشک کرده بودند
[ترجمه گوگل]آجرها توسط خورشید خشک شدند

3. The old sailor's skin has desiccated from years of being out in the sun and the wind.
[ترجمه ترگمان]پوست ملوان پیر از سال ها پیش در آفتاب و باد خشک شده است
[ترجمه گوگل]پوست ملوان قدیمی سالها از خورشید و باد خشک شده است

4. The ham was desiccated, the scrambled eggs congealed, and the fruit juice fermented.
[ترجمه ترگمان]گوشت خوک خشک شده بود، نیمرو منجمد شد و عصاره میوه تخمیر شد
[ترجمه گوگل]ژامبون خشک شده بود، تخم مرغ های پخته شده خرد شده و آب میوه تخمیر شد

5. Herman's taxidermy was inexpert, but Ma Katz was desiccated rather than rotten.
[ترجمه ترگمان]بدن taxidermy فاقد تجربه بود، اما مادر Katz خشک و خشک بود تا فاسد شدن
[ترجمه گوگل]Taxersermy هرمان بی تجربه بود، اما Ma Katz به جای فاسد خشک شده بود

6. Desiccated liver is approximately 80% protein and is easily broken down and absorbed by the stomach.
[ترجمه ترگمان]کبد desiccated تقریبا ۸۰ درصد پروتئین دارد و به راحتی شکسته می شود و توسط معده جذب می شود
[ترجمه گوگل]کبد خشک شده تقریبا 80٪ پروتئین است و به آسانی شکسته و جذب شده توسط معده می شود

7. Gone are the wild, kaleidoscopic murals, desiccated couches and furry dancing masses that rendered the old space a rhythmic poltergeist.
[ترجمه ترگمان]کاناپه های پوشیده از وحشی، kaleidoscopic خشک شده و توده های مواج و رقصان که فضای کهنه و rhythmic را تشکیل می دادند، از بین رفته بود
[ترجمه گوگل]نقاشی های وحشی، کالیودوسکوپی، نیمکت های خشک شده و توده های رقص خزدار به نمایش گذاشته شده است که فضای قدیمی را به عنوان یک المپیک ریتمیک ارائه می دهد

8. Scratched into this desiccated earth is an environmental warning.
[ترجمه ترگمان]تبدیل شدن به این زمین خشک و خشک یک هشدار زیست محیطی است
[ترجمه گوگل]هشدار زیست محیطی به این زمین خشک شده خراشیده شده است

9. A few days later we passed the desiccated corpse of another brigand hanging on a gibbet beside the track.
[ترجمه ترگمان]چند روز پس از آن جسد خشک دیگری را که در کنار جاده دار آویخته بود عبور کردیم
[ترجمه گوگل]چند روز پس از آن ما جسد خشک شده از یک برده دیگری را که در کنار گیببوت قرار دارد قرار دادیم

10. Marriage, that desiccated, pedantic, self-satisfied prude.
[ترجمه ترگمان]ازدواج، خشک و فاضل، prude و self
[ترجمه گوگل]ازدواج، که خشک شده، pedandtic، خود راضی غرور

11. The device was able to desiccate the salty water and to condense the moisture into drinkable water.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه قادر بود تا آب شور را مجددا مورد استفاده قرار دهد و رطوبت را به آب قابل آشامیدن متراکم کند
[ترجمه گوگل]این دستگاه قادر به خشک کردن آب شور و رطوبت به آب آشامیدنی بود

12. Tympanic center leaves the alveolus of one desiccate.
[ترجمه ترگمان]مرکز tympanic، حفره کوچک یکی از آن ها را خشک می کند
[ترجمه گوگل]مرکز تمپانک آلوئولوس یک ماده خشک را ترک می کند

13. All the party seems to have to offer is the same desiccated old ideas.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که تمام این حزب یک ایده قدیمی خشکیده است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد همه حزب باید پیشنهادات همان ایده های قدیمی خشک شده است

14. When the pools dry, the rotifers turn into minute particles of dust, wrinkled and desiccated, awaiting the next rainfall.
[ترجمه ترگمان]وقتی استخرها خشک می شوند، rotifers به ذرات ریز گرد و غبار تبدیل می شوند، چروک و خشک می شوند و انتظار بارش بعدی را دارند
[ترجمه گوگل]هنگامی که استخر ها خشک می شوند، روتیبرها به ذرات گرد و غبار، چروک و خشک می شوند و در انتظار بارندگی های بعدی هستند

This wood has been desicated in a hot oven.

این چوب در کوره‌ی گرمی خشکانده شده است.


desicated fruit

میوه‌ی خشک‌کرده



کلمات دیگر: