1. society consists of a mass of discrete and distinct individuals
اجتماع عبارت است از توده ای از افراد مجزا و مشخص.
2. Social structures are not discrete objects; they overlap and interweave.
[ترجمه ترگمان]ساختارهای اجتماعی اشیا مجزا نیستند؛ آن ها هم پوشانی دارند و هم پوشانی دارند
[ترجمه گوگل]سازه های اجتماعی اجسام گسسته نیستند؛ آنها با یکدیگر همپوشانی دارند
3. The change happens in a series of discrete steps.
[ترجمه ترگمان]این تغییر در یک سری از مراحل گسسته اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]این تغییر در یک سری از گام های گسسته اتفاق می افتد
4. The picture consists of a lot of discrete spots of colour.
[ترجمه ترگمان]تصویر شامل بسیاری از نقاط گسسته در رنگ است
[ترجمه گوگل]تصویر شامل بسیاری از نقاط گسسته رنگ است
5. These small companies now have their own discrete identity.
[ترجمه ترگمان]این شرکت های کوچک اکنون دارای هویت گسسته خودشان هستند
[ترجمه گوگل]این شرکت های کوچک اکنون هویت خاص خود را دارند
6. The particles themselves remain separate and discrete when it comes to being passed on to the next generation.
[ترجمه ترگمان]خود ذرات وقتی به نسل بعدی منتقل می شوند گسسته و گسسته باقی می مانند
[ترجمه گوگل]وقتی که به نسل بعدی منتقل می شود، ذرات خود جدا و گسسته می شوند
7. We would expect them to corner discrete specialist areas of care and charge monopoly rent for the cases they treat.
[ترجمه ترگمان]ما انتظار داریم که آن ها حوزه های تخصصی جداگانه مراقبت و اجاره را برای مواردی که درمان می کنند، بررسی کنند
[ترجمه گوگل]ما انتظار داریم آنها را به گوشه های مجزای متخصص اختصاص داده و مراقبت و اتهام انحصاری برای موارد مورد درمان خود را بپردازیم
8. Discrete sedimentation events are predicted each time the concentration exceeds the critical value.
[ترجمه ترگمان]رویداده ای رسوب گسسته در هر زمانی پیش بینی می شوند که غلظت از مقدار بحرانی تجاوز می کند
[ترجمه گوگل]رویدادهای رسوب گسسته هر بار غلظت بیش از مقدار بحرانی پیش بینی می شود
9. By focusing on discrete activities liability rules are capable of creating a potentially more pervasive field of deterrence.
[ترجمه ترگمان]با تمرکز بر فعالیت های جداگانه، قواعد مسئولیت محدود قادر به ایجاد یک زمینه فراگیر بیشتر بازدارندگی هستند
[ترجمه گوگل]با تمرکز بر فعالیت های گسسته، قوانین مسئولیت پذیری قادر به ایجاد یک زمینه بالقوه فراگیر بازدارنده می شوند
10. And a discrete gift it is too; either an organism has a reverberant feedback system, or it doesn't.
[ترجمه ترگمان]و یک هدیه گسسته هم وجود دارد؛ یا یک ارگانیسم دارای یک سیستم بازخورد reverberant است، یا این که نیست
[ترجمه گوگل]و یک هدیه گسسته نیز همین است؛ یک ارگانیسم یک سیستم بازخورد بازتابنده دارد یا نه
11. We receive our inheritance in discrete particles.
[ترجمه ترگمان]ما ارث خود را در ذرات گسسته دریافت می کنیم
[ترجمه گوگل]ما میراث ما را در ذرات گسسته دریافت می کنیم
12. Like Pro Logic, it has three discrete front channels and a separate channel for low frequencies from the subwoofer.
[ترجمه ترگمان]مانند منطق پرو سه کانال جلو مجزا و یک کانال جداگانه برای فرکانس های پایین از the دارد
[ترجمه گوگل]مانند Pro Logic، دارای سه کانال فریم مجزا و یک کانال جداگانه برای فرکانس های پایین از ساب ووفر است
13. We can privatize discrete steering functions, but not the overall process of governance.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم توابع فرمان مجزا را خصوصی سازی کنیم، اما نه فرآیند کلی حکمرانی
[ترجمه گوگل]ما می توانیم عملکرد فرمان گسسته را خصوصی کنیم، اما نه فرآیند کلی حکومت
14. These papers dealt with discrete groupings of glasses, which reflected specific aspects of ancient glass technology, and considered broader trends.
[ترجمه ترگمان]این مقالات با دسته بندی های مجزا از شیشه ها سروکار داشتند که جنبه های خاصی از تکنولوژی شیشه ای قدیمی را منعکس می کردند و گرایش های وسیع تر را در نظر گرفتند
[ترجمه گوگل]این مقالات مربوط به دسته بندی های گسسته عینک است که جنبه های خاصی از تکنولوژی شیشه ای باستان را در بر می گیرد و روندهای گسترده تر را در بر می گیرد