1. METHOD Extraction was conducted according to different dissolvent heteropolarity and different chemical components and screening conducted with hemostatic time in mice as the index.
[ترجمه ترگمان]استخراج روش استخراج براساس روش های مختلف dissolvent و اجزای مختلف شیمیایی و غربالگری انجام شده با زمان hemostatic در موش ها به عنوان شاخص انجام شد
[ترجمه گوگل]استخراج روش با توجه به غلظت ناپروختی حلال و اجزای مختلف شیمیایی و غربالگری با زمان هموستازی در موش ها به عنوان شاخص انجام شد
2. A single can of dissolvent pollute millions of litres of water.
[ترجمه ترگمان]یک قوطی کنسرو شده، میلیونها لیتر آب را آلوده می کند
[ترجمه گوگل]یک میوه مملو از حلال می تواند میلیون ها لیتر آب را آلوده کند
3. At room temperature, the effects of different dissolvent on the miscibility of diesel with industrial methanol and industrial ethanol are researched respectively.
[ترجمه ترگمان]در دمای اتاق، اثرات of های مختلف بر روی miscibility دیزل با متانول صنعتی و اتانول صنعتی به ترتیب مورد تحقیق قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]در دمای اتاق، اثرات حلال متفاوتی بر روی اختلاط دیزل با متانول صنعتی و اتانول صنعتی مورد بررسی قرار گرفت
4. Methods By changing dissolvent, filtrating and heating to determine it.
[ترجمه ترگمان]روش ها با تغییر dissolvent، filtrating و حرارت برای مشخص کردن آن
[ترجمه گوگل]روش ها با تغییر حلال، فیلتراسیون و حرارت دادن برای تعیین آن
5. Using paraffin amine as dissolvent and kerosene as diluent for the purification and defluorination of wet process phosphoric acid by solvent extraction was studied.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از آمین پارافین به عنوان dissolvent و نفت سفید به عنوان diluent برای خالص سازی و defluorination فرآیند مرطوب فسفریک اسید به وسیله استخراج حلال مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]با استفاده از پارافین آمین به عنوان حلال و نفت سفید به عنوان diluent برای تصفیه و defluorination اسید فسفریک اسید با استخراج حلال مورد مطالعه قرار گرفت
6. And the property of dissolvent will change the nucleation rate.
[ترجمه ترگمان]و ویژگی of، نرخ جوانه زنی را تغییر می دهد
[ترجمه گوگل]و اموال حلال باعث نرخ هسته زدگی می شود
7. The temperature, dissolvent, the quantity of dissolvent and alkali of the dehalogenation reaction and their influences to the reactive degree are studied.
[ترجمه ترگمان]دما، dissolvent، مقدار of و قلیایی واکنش dehalogenation و تاثیر آن ها بر درجه واکنش پذیری مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]دمای، حلال، مقدار حلال و قلیایی واکنش دهی هالوژنز و تأثیر آنها بر درجه واکنشی مورد مطالعه قرار گرفته است
8. Introduced domestic organic dissolvent the crop 1996 and consumption, forecasted mixed 2000 the demand 20
[ترجمه ترگمان]عرضه مواد ارگانیک خام که محصول سال ۱۹۹۶ و مصرف را معرفی کرد، در سال ۲۰۰۰، تقاضا را ۲۰ برابر کرد
[ترجمه گوگل]محصول زیست محیطی داخلی را در سال 1996 و مصرف سالیانه معرفی کرد، پیش بینی کرد که تقاضا در سال 2000 تقاضا 20 باشد
9. Methods: Absolute alcohol was used as dissolvent and determined at wavelength 242 nm, 305 nm.
[ترجمه ترگمان]روش ها: الکل مطلق به عنوان dissolvent استفاده شد و در طول موج ۲۴۲ نانومتر، ۳۰۵ nm مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]روش ها: الکل مطلق به عنوان حلال استفاده شد و در طول موج 242 نانومتر، 305 نانومتر تعیین شد
10. It can be presumed that the nucleation rate of HHM will increase with the rise of temperature and supersaturated ratio, when toluene used as dissolvent.
[ترجمه ترگمان]می توان فرض کرد که وقتی تولوئن به عنوان dissolvent استفاده می شود، نرخ جوانه زنی of با افزایش دما و نسبت supersaturated افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]می توان فرض کرد که نرخ هسته سازی HHM با افزایش درجه حرارت و میزان بیش از حد، زمانی که تولوئن به عنوان حلال استفاده می شود، افزایش می یابد
11. First economic product is with dissolving the nitrocellulose element at organic dissolvent is a foundation.
[ترجمه ترگمان]اولین محصول اقتصادی با انحلال عنصر nitrocellulose در dissolvent آلی، یک پایه است
[ترجمه گوگل]اولین محصول اقتصادی با انحلال عنصر نیتروسلولز در حلال های آلی یک پایه است
12. Oily coating should prevent sun point-blank, avoid to use poisonous dissolvent (if contain the dissolvent with benzene high volume) wash one's hands.
[ترجمه ترگمان]روکش Oily باید از استفاده از نور خورشید جلوگیری کند، و از استفاده از dissolvent سمی (اگر حاوی dissolvent با حجم بالای بنزن)باشد، اجتناب کند (اگر حاوی dissolvent با حجم بالای بنزن باشد)
[ترجمه گوگل]پوشش روغنی باید از نقطه خورشید خورشیدی جلوگیری کند، از استفاده از حلال سمی (اگر حاوی حلال با حجم بالا بنزن است)، دست های خود را بشوئید
13. In putting the flower the organic solution such as person oil aether first, make the balmy material in leaf enters solvent, next repass distill, reclaim organic dissolvent, can get jasmine extract.
[ترجمه ترگمان]در قرار دادن گل، محلول آلی مانند aether، ابتدا مواد معطر را در برگ وارد می کند که به صورت حلال وارد می شود و بعد از آن عصاره گل یاسمن به دست می آید
[ترجمه گوگل]در ابتدا قرار دادن گل محلول آلی مانند روغن آئروی فرد، مواد مرطوب کننده را در برگ وارد حلال می کند، سپس دفع می کند، محلول های آلی را تجدید می کند، عصاره یاسمن می تواند دریافت کند
14. Example 2 : Stage of some factory hair - oil fills outfit dissolvent benzine for one car tank car.
[ترجمه ترگمان]مثال ۲: مرحله گروهی از مو - روغن کارخانه، outfit dissolvent را برای یک ماشین تانک خودرو پر می کند
[ترجمه گوگل]مثال 2: مراحل کار مویی کارخانه - روغن یک بنزین حلال را برای یک ماشین مخزن ماشین پر می کند