1. He paced up and down, fulminating against Thomas.
[ترجمه ترگمان]شروع به قدم زدن کرد و سر تا ماس داد زد:
[ترجمه گوگل]او به سمت بالا حرکت کرد و به سمت توماس حرکت کرد
2. Ironically, even as the government was fulminating against American policy, American jeans and videocassettes were the hottest items in the stalls of the market, where the incongruity can be seen as an example of human inconsistency.
[ترجمه ترگمان]از قضا، حتی با اینکه دولت مخالف سیاست آمریکا بود، شلوار جین آمریکایی و نوار ویدیویی داغ ترین اقلام در غرفه های بازار بودند که این ناهماهنگی را می توان به عنوان نمونه ای از ناهماهنگی انسان تلقی کرد
[ترجمه گوگل]به طرز وحشیانه ای حاکی از آن است که حتی دولت نیز در برابر سیاست آمریکا فریاد زده بود؛ شلوار جین آمریکا و فیلم های ویدئویی داغترین اقلام موجود در بازار بودند، در حالی که عدم انطباق را می توان به عنوان نمونه ای از انسجام انسانی دانست
3. He was always fulminating against interference from the government.
[ترجمه ترگمان]او همیشه مخالف دخالت دولت بود
[ترجمه گوگل]او همیشه مخالف تداخل دولت بود
4. They all fulminated against the new curriculum.
[ترجمه ترگمان]همه آن ها مخالف برنامه تحصیلی جدید بودند
[ترجمه گوگل]همه آنها علیه برنامه درسی جدید مبارزه کردند
5. The churches and newspapers fulminated against the crime wave.
[ترجمه ترگمان]کلیساها و روزنامه ها علیه موج جنایت کار می کنند
[ترجمه گوگل]کلیساها و روزنامه ها علیه موج جرم و جنایت فریاد زدند
6. Mick was fulminating against the unfairness of it all.
[ترجمه ترگمان]میک هم در مقابل این بی عدالتی داد و بیداد می کرد
[ترجمه گوگل]میکا در برابر ناسازگاری آن همه را خفه کرد
7. Many people are fulminating against the cruelty of blood sports.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم مخالف ظلم و ستم ورزش های خونین هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم در برابر ظلم و ستم از ورزش های خونین خشمگین هستند
8. I had to listen to Michael fulminating against the government.
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم به حرفای \"مایکل\" علیه دولت گزارش بدم
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم به مایکل در برابر حکومت گوش فرا دهم
9. The newspapers fulminate against the crime.
[ترجمه ترگمان]فولمینات جیوه روی جنایت کار می کنه
[ترجمه گوگل]این روزنامه ها علیه جرم و جنایت هستند
10. An explosive salt of fulminic acid fulminate of mercury.
[ترجمه ترگمان]یه مقدار مسکن قوی از فولمینات جیوه
[ترجمه گوگل]نمک انفجاری اسید fulminic فلوامینات جیوه
11. Mercury fulminate is easy to produce, has been known since earliest times and is still widely used.
[ترجمه ترگمان]تولید عطارد به راحتی تولید می شود، از اولین بار شناخته شده است و هنوز به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]فومینات عطری تولید آسان است، از زمان های اولیه شناخته شده است و هنوز هم به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد
12. After moment, see fulminate only, rumble a big thunder, break off that nun at once.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، فولمینات جیوه فقط یه بار رعد و برق می بینه و یه بار از اون راهبه جدا می شه
[ترجمه گوگل]بعد از یک لحظه، فقط فومینات را ببینید، یک رعد و برق بزرگ را بچرخانید، یک بار رونده آن را بشکنید
13. Objective Study why acute and lethal myocarditis fulminate in Keshan disease area in Yunnan.
[ترجمه ترگمان]هدف این تحقیق این است که myocarditis fulminate حاد و کشنده در منطقه بیماری Keshan در Yunnan
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه: چرا در حوادث کیهان در یوننان، میوکاردیت حاد و کشنده وجود دارد؟
14. An explosive salt of fulminic acid, especially fulminate of mercury.
[ترجمه ترگمان]نمک دی گه ای به خصوص fulminate اسید، به خصوص fulminate جیوه
[ترجمه گوگل]نمک فسفات اسید فلومینیک، به خصوص فلوامینات جیوه