کلمه جو
صفحه اصلی

corrosion


معنی : تحلیل، خوردگی، زنگ، زنگ زدگی، فساد تدریجی
معانی دیگر : فرسایش، پوسیدگی، تحلیل رفتگی، خورندگی، (مجازی) تباهی، فساد، (ماده ای که در اثر خوردگی ایجاد می شود) زنگ، زنگار، خوردگی عمل شیمیایی

انگلیسی به فارسی

خوردگی (عمل شیمیایی)، تحلیل، فساد تدریجی، زنگ‌زدگی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act, process, or condition of being dissolved or eaten away gradually, esp. by chemical action.
مشابه: tarnish

(2) تعریف: a result of this process, such as rust.
مشابه: tarnish

• wear, deterioration; rust, oxidation
corrosion is the damage that is caused when something is corroded.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] 1- خوردگی، زنگ زدگی، فرسایش، پوسیدگی، تحلیل رفتگی، خورندگی 2- (ماده اى که در اثر خوردگی ایجاد می شود) زنگ، زنگار
[عمران و معماری] خوردگی - خورندگی - رنگ زدگی - فساد - کندوساب - خورده شدن
[مهندسی گاز] خورندگی، فسادفلزات
[بهداشت] خورندگی
[نساجی] خوردگی - خورده شدن فلزات در اثر ترکیب با اکسیژن - زنگ زدن - اکسید شدن
[ریاضیات] زنگ زدن، خوردگی، خورندگی، رفتگی، زنگ زدگی
[معدن] خوردگی (عمومی فرآوری)
[خاک شناسی] خوردگی
[پلیمر] خورندگی، خوردگی
[آب و خاک] خوردگی

مترادف و متضاد

disintegration


تحلیل (اسم)
resolution, erosion, absorbency, analysis, lysis, corrosion

خوردگی (اسم)
corrosion

زنگ (اسم)
corrosion, rust

زنگ زدگی (اسم)
corrosion, stain

فساد تدریجی (اسم)
erosion, corrosion, devolution

Synonyms: decay, decomposition, degeneration, deterioration, erosion, oxidation, rust, wear


جملات نمونه

1. metal corrosion
خوردگی فلز

2. the corrosion of faith
از بین رفتن ایمان

3. painting prevents corrosion
رنگ زدن از زنگ زدگی جلوگیری می کند.

4. They are sprayed with oil to prevent corrosion.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای جلوگیری از خوردگی با نفت پاشیده می شوند
[ترجمه گوگل]آنها برای جلوگیری از خوردگی، با روغن اسپری می شوند

5. There was a lot of corrosion on the bottom of the car.
[ترجمه ترگمان]میزان خوردگی زیادی در کف اتومبیل وجود داشت
[ترجمه گوگل]در پایین ماشین، مقدار زیادی خوردگی وجود دارد

6. Clean off any corrosion before applying the paint.
[ترجمه ترگمان]قبل از اعمال رنگ، هر گونه خوردگی را تمیز کنید
[ترجمه گوگل]قبل از اعمال رنگ، هر گونه خوردگی را تمیز کنید

7. Some substances resist corrosion by air or water.
[ترجمه ترگمان]برخی مواد در برابر خوردگی با هوا یا آب مقاومت می کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از مواد در برابر خوردگی هوا یا آب مقاومت می کنند

8. Zinc is used to protect other metals from corrosion.
[ترجمه ترگمان]روی برای محافظت از فلزات دیگر از خوردگی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]روی برای محافظت از فلزات دیگر از خوردگی استفاده می شود

9. Corrosion is the main killer of Land Rovers and, as with human ailments, prevention is better than cure.
[ترجمه ترگمان]خوردگی قاتل اصلی خودروهای زمینی است و همانند بیماری های انسان، پیش گیری بهتر از بیماری است
[ترجمه گوگل]خوردگی قاتل اصلی لندروورز است و همانطور که با بیماری های انسانی نیز پیشگیری بهتر از درمان است

10. If left unchecked, corrosion will eventually weaken the pipeline.
[ترجمه ترگمان]اگر بدون کنترل باقی بماند، خوردگی در نهایت این خط لوله را تضعیف خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اگر نباشید، کنترل خوردگی در نهایت خط لوله را تضعیف می کند

11. This protective coating guarantees your car against corrosion.
[ترجمه ترگمان]این روکش محافظ، اتومبیل شما را در برابر خوردگی تضمین می کند
[ترجمه گوگل]این پوشش محافظ اتومبیل شما را در برابر خوردگی محافظت می کند

12. To keep metal garbage cans free from corrosion, coat them lightly with used motor oil.
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از خوردگی قوطی های زباله فلزی، آن ها را به آرامی با روغن موتور مورد استفاده قرار دهید
[ترجمه گوگل]برای نگه داشتن قوطی های زباله های فلزی از خوردگی، به راحتی آنها را با روغن موتور استفاده کنید

13. The crash happened as a result of corrosion to the airplane's fuselage.
[ترجمه ترگمان]این تصادف در نتیجه خوردگی با بدنه هواپیما رخ داد
[ترجمه گوگل]تصادف ناشی از خوردگی بدنه بدنه هواپیما بود

14. Galvanised iron cisterns suffer from corrosion, and when this is serious they should be replaced with a plastic cistern.
[ترجمه ترگمان]مخازن آهنی galvanised از خوردگی رنج می برند، و هنگامی که این امر جدی است، باید با یک مخزن پلاستیکی جایگزین شوند
[ترجمه گوگل]مخازن آهن گالوانیزه از خوردگی رنج می برند، و هنگامی که این جدی است، باید با مخزن پلاستیکی جایگزین شوند

15. Their corrosion will testify against you and eat your flesh like fire.
[ترجمه ترگمان]خوردگی آن ها بر ضد شما شهادت خواهد داد و گوشت شما را آتش خواهد خورد
[ترجمه گوگل]خوردگی آنها علیه شما شهادت می دهد و گوشت گوشت شما را مانند آتش می سوزاند

Painting prevents corrosion.

رنگ زدن از زنگ‌زدگی جلوگیری می‌کند.


metal corrosion

خوردگی فلز


the corrosion of faith

از بین رفتن ایمان


پیشنهاد کاربران

زنگ زدگی

خوردگی


کلمات دیگر: