کلمه جو
صفحه اصلی

distillation


معنی : عصارهگیری، تقطیر، عرقکشی، شیرهکشی
معانی دیگر : چکانش

انگلیسی به فارسی

تقطیر، عرق‌کشی، شیره‌کشی، عصاره‌گیری


انگلیسی به انگلیسی

• purification or condensation of a substance

دیکشنری تخصصی

[شیمی] تقطیر
[عمران و معماری] تقطیر
[مهندسی گاز] تقطیر
[نساجی] تقطیر - رمق کشی

مترادف و متضاد

عصاره گیری (اسم)
decoction, extraction, distillation

تقطیر (اسم)
distillation

عرق کشی (اسم)
distillation

شیره کشی (اسم)
distillation

distillate


Synonyms: cleansing, purification, refining


جملات نمونه

1. fractional distillation
تقطیر جز به جز،چکانش شکنشی

2. purging water by distillation
تصفیه ی آب از راه تقطیر

3. when a fever is alleviated and its alleviation is through a fragrant and clean distillation
چون تب بگسارد و گساریدن آن به عرقی خوشبوی و پاکیزه باشد (ذخیره ی خوارزمشاهی)

4. This book offers a distillation of Wittgenstein's thought in a mere fifty pages.
[ترجمه ترگمان]این کتاب یک تقطیر از اندیشه Wittgenstein را در پنجاه صفحه صرف می کند
[ترجمه گوگل]این کتاب یک تقسیم فکر ویتگنشتاین را فقط در پنجاه صفحه ارائه می دهد

5. The material below is a distillation of his work.
[ترجمه ترگمان]مطالب زیر، تقطیر کار او است
[ترجمه گوگل]مواد زیر تقطیر کار او است

6. The discovery of distillation is usually accredited to the Arabs of the 11th century.
[ترجمه ترگمان]کشف عصاره تقطیر معمولا برای اعراب قرن یازدهم نیز شناخته می شود
[ترجمه گوگل]کشف تقطیر معمولا به اعراب قرن 11 متذکر شده است

7. The movie is a perfect distillation of adolescence.
[ترجمه ترگمان]فیلم نوعی تقطیر کامل از دوران نوجوانی است
[ترجمه گوگل]فیلم تقلید کامل از نوجوانی است

8. Distillation at a lower temperature avoids the risk of thermal decomposition.
[ترجمه ترگمان]Distillation در دمای پایین تر از خطر تجزیه حرارتی جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]تقطیر در دمای پایین تر از خطر تجزیه حرارت جلوگیری می کند

9. For distillation, refining or other processing of petroleum or petroleum products
[ترجمه ترگمان]برای تقطیر، پالایش یا دیگر فرآوری محصولات نفتی یا نفتی
[ترجمه گوگل]برای تقطیر، فرآوری یا سایر فرآورده های نفتی یا فرآورده های نفتی

10. Nowadays vacuum distillation is usually preferred to steam distillation for this purpose. to extract oils from plants, for example in perfumery.
[ترجمه ترگمان]امروزه تقطیر خلا معمولا به تقطیر بخار برای این منظور ترجیح داده می شود برای استخراج روغن از گیاهان، به عنوان مثال در عطرسازی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]امروزه تقطیر خلاء معمولا برای تقطیر بخار برای این منظور ترجیح داده می شود برای استخراج روغن از گیاهان، به عنوان مثال در عطر

11. Vic grunts, the distillation of an equally familiar rejoinder.
[ترجمه ترگمان]و یک جواب به همان اندازه جواب داد:
[ترجمه گوگل]نکته ی پنجم، تقطیر یک واکنش نسبتا مشابه است

12. Distillation liberated the spirits from fermented grains and fruit juices, and in time ethyl alcohol was purified.
[ترجمه ترگمان]Distillation، ارواح from و آب میوه را آزاد کرد و در زمان اتیل الکل تصفیه شد
[ترجمه گوگل]تقطیر ارواح را از دانه های تخمیر شده و آب میوه ها آزاد کرد و در زمان الکل الکل تمیز شد

13. Water extraction from permafrost by distillation seems rather straight forward.
[ترجمه ترگمان]استخراج آب از لایه های خاک یخ بسته ناشی از تقطیر، نسبتا صاف به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]استخراج آب از فلفل دلمه ای به وسیله تقطیر به نظر می رسد به طور مستقیم به جلو

14. A more recent innovation is vacuum distillation.
[ترجمه ترگمان]یک نوآوری جدید، تقطیر خلا است
[ترجمه گوگل]یک نوآوری جدیدتر، تقطیر خلاء است

15. A distillation of the riches of the existing law would be a most formidable task.
[ترجمه ترگمان]یک تقطیر از ثروت قانون موجود بسیار دشوار خواهد بود
[ترجمه گوگل]یک تقطیر از ثروت قانون موجود، یک وظیفه بسیار مهیج خواهد بود

پیشنهاد کاربران

چکیده

میعان، تقطیر

distillation ( مهندسی شیمی )
واژه مصوب: تقطیر
تعریف: روشی برای خالص سازی و جداسازی اجزای یک مخلوط مایع ازطریق تبخیر و بازچگالش آن


کلمات دیگر: