پیشوند:، چرخنده، چرخشی [gyroscope]، مخفف:، جیرو، کباب اسلامبولی (قطعه ی سیلندری شکلی از گوشت گوسفند یا گاو که وسط آن سیخ عمودی قرار داردو نزدیک شعله ی گاز دور می گردد و قطعات نازک گوشت کباب شده را از آن می برند)
gyro
پیشوند:، چرخنده، چرخشی [gyroscope]، مخفف:، جیرو، کباب اسلامبولی (قطعه ی سیلندری شکلی از گوشت گوسفند یا گاو که وسط آن سیخ عمودی قرار داردو نزدیک شعله ی گاز دور می گردد و قطعات نازک گوشت کباب شده را از آن می برند)
انگلیسی به فارسی
مخفف: gyrocompass
مخفف: gyroscope
مخفف: جیرو، کباب اسلامبولی (قطعهی سیلندری شکلی از گوشت گوسفند یا گاو که وسط آن سیخ عمودی قرار داردو نزدیک شعلهی گاز دور میگردد و قطعات نازک گوشت کباب شده را از آن میبرند)
مخفف: ساندویچ کباب اسلامبولی (gyros هم مینویسند)
ژیروسکوپ
انگلیسی به انگلیسی
پیشوند ( prefix )
• : تعریف: spinning; spiral.
- gyroscope
[ترجمه ترگمان] ژیروسکوپ
[ترجمه گوگل] ژیروسکوپ
[ترجمه گوگل] ژیروسکوپ
- gyration
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] حرکات
[ترجمه گوگل] حرکات
اسم ( noun )
حالات: gyros
حالات: gyros
• (1) تعریف: a gyroscope.
• (2) تعریف: a gyrocompass.
اسم ( noun )
حالات: gyros
حالات: gyros
• : تعریف: a sandwich made of pita bread stuffed with meat roasted on a rotating spit or skewer and various vegetables and condiments.
• gyrocompass; gyroscope, device that helps maintain stability in navigational devices; pita sandwich containing roasted lamb meat (greek cookery)
ring, circle
ring, circle
دیکشنری تخصصی
[شیمی] ژیروسکوپ - مخفف : 1- gyrocompass 2- gyroscope
مترادف و متضاد
gyrator
Synonyms: whirligig, spinner, gyroscope, gyrostat
جملات نمونه
1. Also note that the gyro gain control is similarly limited by the mechanical linkage and this too can only reduce the response.
[ترجمه ترگمان]همچنین توجه داشته باشید که کنترل بهره ژیرو به طور مشابه با پیوند مکانیکی محدود است و این نیز تنها می تواند پاسخ را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]همچنین توجه داشته باشید که کنترل گیرش ژیروسکوپی نیز توسط اتصال مکانیکی محدود شده است و این تنها می تواند پاسخ را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]همچنین توجه داشته باشید که کنترل گیرش ژیروسکوپی نیز توسط اتصال مکانیکی محدود شده است و این تنها می تواند پاسخ را کاهش دهد
2. Most flyers prefer to retain some gyro effect but this will normally be a lower value than in the purely hovering mode.
[ترجمه ترگمان]اغلب آگهی ها ترجیح می دهند تاثیر ژیرو را حفظ کنند، اما این به طور معمول ارزش کمتری نسبت به حالت کاملا شناور بودن دارد
[ترجمه گوگل]اکثر آگهی ها ترجیح می دهند تا برخی از اثرات ژیروسکوپ را حفظ کنند، اما این به طور معمول یک مقدار کمتر از حالت خالص است
[ترجمه گوگل]اکثر آگهی ها ترجیح می دهند تا برخی از اثرات ژیروسکوپ را حفظ کنند، اما این به طور معمول یک مقدار کمتر از حالت خالص است
3. If this is simply a directional gyro it must be synchronised with the magnetic compass at frequent intervals.
[ترجمه ترگمان]اگر این یک ژیروی هدایتی است، باید با قطب مغناطیسی در فواصل مکرر هماهنگ باشد
[ترجمه گوگل]اگر این به سادگی یک گوی جهت دار باشد، باید با قطب نمای مغناطیسی در فواصل مکرر هماهنگ شود
[ترجمه گوگل]اگر این به سادگی یک گوی جهت دار باشد، باید با قطب نمای مغناطیسی در فواصل مکرر هماهنگ شود
4. What a gyro does do, however, is to damp out unwanted movements and allow the pilot more time to react.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آنچه یک ژیرو انجام می دهد، حذف جنبش های ناخواسته است و به خلبان زمان بیشتری برای واکنش می دهد
[ترجمه گوگل]با این حال، یک ژیروسکوپ می تواند حرکات ناخواسته را خنثی کند و زمان بیشتری را برای پاسخ دادن به خلبان فراهم کند
[ترجمه گوگل]با این حال، یک ژیروسکوپ می تواند حرکات ناخواسته را خنثی کند و زمان بیشتری را برای پاسخ دادن به خلبان فراهم کند
5. Electronic triple-axis gyro with accurate attitude control and artificial horizon.
[ترجمه ترگمان]ژیروسکوپ سه محوری الکترونیک با کنترل نگرش دقیق و افق ساختگی
[ترجمه گوگل]گوی الکترو محور سه گانه با کنترل دقیق نگرش و افق مصنوعی
[ترجمه گوگل]گوی الکترو محور سه گانه با کنترل دقیق نگرش و افق مصنوعی
6. The method compared with the method of rate gyro self stabilization.
[ترجمه ترگمان]این روش در مقایسه با روش تثبیت خود ژیرو سرعتی مقایسه می شود
[ترجمه گوگل]این روش در مقایسه با روش تثبیت کننده یابی سرعت gyro است
[ترجمه گوگل]این روش در مقایسه با روش تثبیت کننده یابی سرعت gyro است
7. With Gyro Night only the gyro graticule was visible and the range was set to 165 m (180 yds ) irrespective of pedals or twist grip.
[ترجمه ترگمان]با Night ژیرو تنها ژیرو مرئی بود و دامنه تا ۱۶۵ متر (۱۸۰ درجه سانتی متر)بدون توجه به پدال های و یا کنترل چرخش تنظیم شد
[ترجمه گوگل]با Gyro Night تنها گریتوکول ژیروسکوپ قابل مشاهده بود و دامنه آن به 165 متر (180 یارد) تعیین شده بود بدون در نظر گرفتن پدال یا گرفتن پیچ و تاب
[ترجمه گوگل]با Gyro Night تنها گریتوکول ژیروسکوپ قابل مشاهده بود و دامنه آن به 165 متر (180 یارد) تعیین شده بود بدون در نظر گرفتن پدال یا گرفتن پیچ و تاب
8. This paper designs a control system for gyro - stabilized platform based on the state compensating control theory.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک سیستم کنترل برای پلت فرم تثبیت شده بوسیله ژیرو را براساس نظریه کنترل جبرانی دولت طراحی می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله یک سیستم کنترل برای پلت فرم تثبیت ژیروسکوپ بر اساس نظریه کنترل جبران دولت طراحی می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله یک سیستم کنترل برای پلت فرم تثبیت ژیروسکوپ بر اساس نظریه کنترل جبران دولت طراحی می کند
9. Continuing the journey westward, a stop at Papa Cristos uncovers gyro sandwiches for $ 99 and chicken kabobs for $ 7
[ترجمه ترگمان]ادامه سفر به سمت غرب، توقف در پا پا Cristos برای ۹۹ دلار و مرغ kabobs قیمت برای ۷ دلار
[ترجمه گوگل]ادامه سفر به سمت غرب، توقف در پاپا کریستوس، ساندویچ های ژیرو را برای 99 دلار و کابوهای مرغ برای 7 دلار کشف می کند
[ترجمه گوگل]ادامه سفر به سمت غرب، توقف در پاپا کریستوس، ساندویچ های ژیرو را برای 99 دلار و کابوهای مرغ برای 7 دلار کشف می کند
10. The supporting case is the outer enclosure of the gyro component.
[ترجمه ترگمان]حالت پشتیبانی فضای خارجی مولفه ژیرو است
[ترجمه گوگل]مورد حمایت محفظه بیرونی مولکول ژیرو است
[ترجمه گوگل]مورد حمایت محفظه بیرونی مولکول ژیرو است
11. The Turks give us the smoothest shave, belly dancing and most importantly, the gyro!
[ترجمه ترگمان]ترک ها به ما بهترین ریش را می دهند، شکم، dancing، و از همه مهم تر، gyro!
[ترجمه گوگل]ترک ها به ما آرام ترین تراشیدن، رقص شکم و مهمتر از همه، ژیرو!
[ترجمه گوگل]ترک ها به ما آرام ترین تراشیدن، رقص شکم و مهمتر از همه، ژیرو!
12. The simulation results show that the smaller soft faults can be detected and the excellent fault-tolerant performance can be obtained using this gyro configuration and the fault detection algorithm.
[ترجمه ترگمان]نتایج شبیه سازی نشان می دهد که خطاهای نرم کوچک تر را می توان تشخیص داد و عملکرد مقاوم در برابر خطا را می توان با استفاده از این پیکربندی ژیرو و الگوریتم تشخیص خطا به دست آورد
[ترجمه گوگل]نتایج شبیه سازی نشان می دهد که گسل های نرم افزاری کوچکتر می تواند تشخیص داده شود و عملکرد با قابلیت تحمل پذیری عالی را می توان با استفاده از این پیکربندی ژیروسکوپ و الگوریتم تشخیص خطا به دست آورد
[ترجمه گوگل]نتایج شبیه سازی نشان می دهد که گسل های نرم افزاری کوچکتر می تواند تشخیص داده شود و عملکرد با قابلیت تحمل پذیری عالی را می توان با استفاده از این پیکربندی ژیروسکوپ و الگوریتم تشخیص خطا به دست آورد
13. By sampling with high speed and filtering the outputs of laser gyro, the method can remove the noise caused by dither and get the inertial angular rate needed.
[ترجمه ترگمان]با نمونه گیری با سرعت بالا و فیلتر خروجی ژیرو لیزری، این روش می تواند نویز ناشی از تردید را حذف کرده و نرخ زاویه ای inertial مورد نیاز را بدست آورد
[ترجمه گوگل]با استفاده از نمونه برداری با سرعت بالا و فیلتر کردن خروجی های ژیروسکوپ لیزر، این روش می تواند سر و صدای ایجاد شده توسط dither را حذف کرده و نرخ زاویه ای ناشی از آن را دریافت نماید
[ترجمه گوگل]با استفاده از نمونه برداری با سرعت بالا و فیلتر کردن خروجی های ژیروسکوپ لیزر، این روش می تواند سر و صدای ایجاد شده توسط dither را حذف کرده و نرخ زاویه ای ناشی از آن را دریافت نماید
14. In infrared homing seeker of single channel-controlled air defense missile, the hardware devices such as gyro and so on were used to solve the coupling problem of imaging rotation.
[ترجمه ترگمان]در جستجوگر مادون قرمز یک موشک دفاع هوایی تک کاناله، ابزارهای سخت افزاری مانند ژیرو و غیره برای حل مساله جفت سازی چرخش تصویر استفاده شدند
[ترجمه گوگل]در جستجوی مادون قرمز موشک هوائی کنترل تک کانال، دستگاه های سخت افزاری مانند ژیروسکوپ و غیره برای حل مسئله اتصال از چرخش تصویربرداری استفاده شد
[ترجمه گوگل]در جستجوی مادون قرمز موشک هوائی کنترل تک کانال، دستگاه های سخت افزاری مانند ژیروسکوپ و غیره برای حل مسئله اتصال از چرخش تصویربرداری استفاده شد
پیشنهاد کاربران
نوعی کباب یونانی بسیار شبیه دونر و yeero تلفظ می شود.
کلمات دیگر: