قابل تشخیص، تشخیص پذیر، فرق گذاشتنی
distinguishable
قابل تشخیص، تشخیص پذیر، فرق گذاشتنی
انگلیسی به فارسی
قابلتشخیص، تشخیصپذیر، فرقگذاشتنی
قابل تشخیص است
انگلیسی به انگلیسی
• capable of being distinguished, obviously different, recognizable
if one thing is distinguishable from another, you can notice or understand the difference between them.
if one thing is distinguishable from another, you can notice or understand the difference between them.
دیکشنری تخصصی
[شیمی] تمیزدادنی، قابل تمیز
جملات نمونه
1. The animal is easily distinguishable by the black stripes above its eye.
[ترجمه ترگمان]حیوان به راحتی با نوارهای سیاه بالای چشم تشخیص داده می شود
[ترجمه گوگل]این حیوان به وضوح توسط نوارهای سیاه و سفید بالای چشم او قابل تشخیص است
[ترجمه گوگل]این حیوان به وضوح توسط نوارهای سیاه و سفید بالای چشم او قابل تشخیص است
2. The fake was barely distinguishable from the original painting.
[ترجمه ترگمان]به سختی از تابلوی اصلی آن قابل تشخیص بود
[ترجمه گوگل]این تقلبی از نقاشی اصلی به سختی قابل تشخیص بود
[ترجمه گوگل]این تقلبی از نقاشی اصلی به سختی قابل تشخیص بود
3. The male bird is barely distinguishable from the female.
[ترجمه ترگمان]پرنده نر به سختی تشخیص داده می شود
[ترجمه گوگل]پرنده مردانه به سختی قابل تشخیص از زن است
[ترجمه گوگل]پرنده مردانه به سختی قابل تشخیص از زن است
4. Those figures are not easily distinguishable.
[ترجمه ترگمان]این ارقام به راحتی قابل تشخیص نیستند
[ترجمه گوگل]این ارقام به راحتی قابل تشخیص نیستند
[ترجمه گوگل]این ارقام به راحتی قابل تشخیص نیستند
5. Vipers are distinguishable from other snakes by their markings.
[ترجمه ترگمان]Vipers از ماره ای دیگر با استفاده از markings قابل تشخیص هستند
[ترجمه گوگل]Vipers با مارک های دیگر از مارها متفاوت است
[ترجمه گوگل]Vipers با مارک های دیگر از مارها متفاوت است
6. The male bird is easily distinguishable from the female.
[ترجمه ترگمان]این پرنده نر به راحتی از ماده قابل تشخیص است
[ترجمه گوگل]پرنده مرد به راحتی قابل تشخیص از زن است
[ترجمه گوگل]پرنده مرد به راحتی قابل تشخیص از زن است
7. The coast was barely distinguishable in the mist.
[ترجمه ترگمان]در میان مه به سختی قابل تشخیص بود
[ترجمه گوگل]ساحل به راحتی قابل تشخیص در مه بود
[ترجمه گوگل]ساحل به راحتی قابل تشخیص در مه بود
8. It was getting light and shapes were more distinguishable.
[ترجمه ترگمان]داشت روشن می شد و اشکال تشخیص داده می شد
[ترجمه گوگل]نور گرفتن و شکل بیشتر قابل تشخیص بود
[ترجمه گوگل]نور گرفتن و شکل بیشتر قابل تشخیص بود
9. Those two models are not easily distinguishable from each other.
[ترجمه ترگمان]این دو مدل به راحتی قابل تشخیص نیستند
[ترجمه گوگل]این دو مدل به آسانی قابل تشخیص نیستند
[ترجمه گوگل]این دو مدل به آسانی قابل تشخیص نیستند
10. There are at least twenty distinguishable dialects of the language just on the south island. .
[ترجمه ترگمان]حداقل بیست گویش قابل تشخیص در زبان در جزیره جنوبی وجود دارد
[ترجمه گوگل]حداقل دوازده لهجه قابل تشخیص زبان فقط در جزیره جنوبی وجود دارد
[ترجمه گوگل]حداقل دوازده لهجه قابل تشخیص زبان فقط در جزیره جنوبی وجود دارد
11. The cheese is easily distinguishable by its colour.
[ترجمه ترگمان]پنیر به راحتی از رنگ آن قابل تشخیص است
[ترجمه گوگل]پنیر به راحتی قابل تشخیص با رنگ آن است
[ترجمه گوگل]پنیر به راحتی قابل تشخیص با رنگ آن است
12. Excellent schools and classrooms are clearly distinguishable by the spirit of community that pervades all they do.
[ترجمه ترگمان]مدارس عالی و کلاسه ای درس به وضوح توسط روح اجتماع قابل تمایز هستند که در تمام آن ها نفوذ کرده است
[ترجمه گوگل]مدارس عالی و کلاس های درس به وضوح قابل تشخیص توسط روح جامعه است که همه آنها را در بر می گیرد
[ترجمه گوگل]مدارس عالی و کلاس های درس به وضوح قابل تشخیص توسط روح جامعه است که همه آنها را در بر می گیرد
13. Two groupings, with barely distinguishable names, have covered Teheran with photographs of bearded men and a few fully veiled women.
[ترجمه ترگمان]دو گروه با نام های بسیار قابل تشخیص، تهران را با عکس هایی از مردان ریش دار و چند زن کاملا نقاب دار پوشش داده اند
[ترجمه گوگل]دو گروه با نام های تقریبا قابل تشخیص، تهران را با عکس های مردان ریشو و چند زن کاملا پوشیده پوشش داده اند
[ترجمه گوگل]دو گروه با نام های تقریبا قابل تشخیص، تهران را با عکس های مردان ریشو و چند زن کاملا پوشیده پوشش داده اند
14. Baddies and goodies became less distinguishable from one another.
[ترجمه ترگمان]شیرینی و شیرینی از دهان یکدیگر قابل تشخیص نبودند
[ترجمه گوگل]Baddies و خنده دار ها کمتر قابل تشخیص از یکدیگر بودند
[ترجمه گوگل]Baddies و خنده دار ها کمتر قابل تشخیص از یکدیگر بودند
پیشنهاد کاربران
متمایز
1. It is strange that a different publisher used the same title page, but the text is not distinguishable from the 1865 edition.
عجیب است که ناشر دیگری از همان صفحه عنوان استفاده کرده است ، اما متن از نسخه 1865 قابل تشخیص نیست.
2. Their shapes were not clearly distinguishable, as they were covered by some kind of insubstantial black flame.
شکل آنها به وضوح قابل تشخیص نبود ، زیرا آنها توسط نوعی شعله سیاه غیرواقعی پوشانده شده بودند.
3. Evolution led to the appearance of organs, morphologically distinguishable regions that serve different functions.
سیر تکاملی منجر به ظهور اندامهایی شد که از نظر ریخت شناسی قابل تفکیک هستند و عملکردهای متفاوتی دارند.
4. Rhetoric aside, his policies were hardly distinguishable from those of his predecessors.
اگر بلاغت را کنار بگذاریم ، سیاست های وی به سختی از سیاست های قبلی قابل تفکیک بود.
5. Gold particles appear small at this magnification, but are distinguishable.
ذرات طلا در این بزرگنمایی کوچک به نظر می رسند ، اما قابل تشخیص هستند.
6. A 54 card pack is used, consisting of the standard 52 cards plus two distinguishable jokers, big and small.
از یک بسته کارت 54 تایی که استفاده می شود ، متشکل از 52 کارت استاندارد به همراه دو جوکر قابل تمایز ، بزرگ و کوچک می باشد.
7. Apart from that it's just the scroller and very minor details that makes it distinguishable from the original.
جدا از این ، فقط اسکرولر و جزئیات بسیار جزئی است که آن را از اصلی متمایز می کند.
8. The ink will be visibly distinguishable from the water for some amount of time, but it will diffuse eventually to all areas of the beaker.
مقداری از جوهر قابل تشخیص از آب خواهد بود ، اما در نهایت در تمام نواحی بشر ( ظرف استوانه آزمایش ) پخش می شود.
Distinguishable= قابل تشخیص، قابل تفکیک، متمایز، قابل تمایز
معانی دیگر >>>>> تشخیص پذیر، فرق گذاشتنی
عجیب است که ناشر دیگری از همان صفحه عنوان استفاده کرده است ، اما متن از نسخه 1865 قابل تشخیص نیست.
2. Their shapes were not clearly distinguishable, as they were covered by some kind of insubstantial black flame.
شکل آنها به وضوح قابل تشخیص نبود ، زیرا آنها توسط نوعی شعله سیاه غیرواقعی پوشانده شده بودند.
3. Evolution led to the appearance of organs, morphologically distinguishable regions that serve different functions.
سیر تکاملی منجر به ظهور اندامهایی شد که از نظر ریخت شناسی قابل تفکیک هستند و عملکردهای متفاوتی دارند.
4. Rhetoric aside, his policies were hardly distinguishable from those of his predecessors.
اگر بلاغت را کنار بگذاریم ، سیاست های وی به سختی از سیاست های قبلی قابل تفکیک بود.
5. Gold particles appear small at this magnification, but are distinguishable.
ذرات طلا در این بزرگنمایی کوچک به نظر می رسند ، اما قابل تشخیص هستند.
6. A 54 card pack is used, consisting of the standard 52 cards plus two distinguishable jokers, big and small.
از یک بسته کارت 54 تایی که استفاده می شود ، متشکل از 52 کارت استاندارد به همراه دو جوکر قابل تمایز ، بزرگ و کوچک می باشد.
7. Apart from that it's just the scroller and very minor details that makes it distinguishable from the original.
جدا از این ، فقط اسکرولر و جزئیات بسیار جزئی است که آن را از اصلی متمایز می کند.
8. The ink will be visibly distinguishable from the water for some amount of time, but it will diffuse eventually to all areas of the beaker.
مقداری از جوهر قابل تشخیص از آب خواهد بود ، اما در نهایت در تمام نواحی بشر ( ظرف استوانه آزمایش ) پخش می شود.
Distinguishable= قابل تشخیص، قابل تفکیک، متمایز، قابل تمایز
معانی دیگر >>>>> تشخیص پذیر، فرق گذاشتنی
کلمات دیگر: