شکافدار، دندانه دار، دارای بریدگی، (خیاطی - یقه) چرت دار، دندان موشی
notched
شکافدار، دندانه دار، دارای بریدگی، (خیاطی - یقه) چرت دار، دندان موشی
انگلیسی به فارسی
شکافدار، دندانه دار، دارای بریدگی، (خیاطی - یقه) چرت دار
بذر، سوراخ کردن، شکاف ایجاد کردن، چوبخط زدن
جملات نمونه
1. he notched himself a lofty place in english history
او برای خودش در تاریخ انگلیس مقام رفیعی کسب کرد.
2. he notched his third victory
او به سومین پیروزی خود دست یافت.
3. the students had notched the edges of their desks with their knives
شاگردان لبه ی میزهای خود را با چاقو بریده بریده کرده بودند.
4. He had notched up more than 25 victories worldwide.
[ترجمه ترگمان]او بیش از ۲۵ پیروزی در سراسر جهان کسب کرده بود
[ترجمه گوگل]او بیش از 25 پیروزی در سراسر جهان را به دست آورد
[ترجمه گوگل]او بیش از 25 پیروزی در سراسر جهان را به دست آورد
5. He notched up ten points in the first five minutes of the game.
[ترجمه ترگمان]او پنج امتیار در پنج دقیقه اول بازی را شکاف می دهد
[ترجمه گوگل]او در ده دقیقه ابتدای بازی 10 امتیاز کسب کرد
[ترجمه گوگل]او در ده دقیقه ابتدای بازی 10 امتیاز کسب کرد
6. With this performance, she has notched up her third championship title.
[ترجمه ترگمان]با این عملکرد، او سومین عنوان قهرمانی خود را به دست آورد
[ترجمه گوگل]با این کار او عنوان قهرمانی سوم خود را به ثمر رسانده است
[ترجمه گوگل]با این کار او عنوان قهرمانی سوم خود را به ثمر رسانده است
7. She has recently notched up her third win at a major tennis tournament.
[ترجمه ترگمان]او اخیرا سومین پیروزی خود را در یک تورنمنت بزرگ تنیس به دست آورده است
[ترجمه گوگل]او اخیرا برنده سوم خود در مسابقات تنیس بزرگ شده است
[ترجمه گوگل]او اخیرا برنده سوم خود در مسابقات تنیس بزرگ شده است
8. The Houston Astros have notched up another win .
[ترجمه ترگمان]تیم هوستون Astros یک پیروزی دیگر را به دست آوردند
[ترجمه گوگل]هوستون آستروس یک پیروزی دیگر را به دست آورده است
[ترجمه گوگل]هوستون آستروس یک پیروزی دیگر را به دست آورده است
9. The Astros have notched up another win.
[ترجمه ترگمان]The شکاف دیگری را شکاف داده بودند
[ترجمه گوگل]آستراوس یک پیروزی دیگر را به دست آورده است
[ترجمه گوگل]آستراوس یک پیروزی دیگر را به دست آورده است
10. On her bedpost, it was said, she notched up a mark for every new lover.
[ترجمه ترگمان]گفته می شد که بر پایه تخت او یک نشانه برای هر معشوق جدید پیدا می کند
[ترجمه گوگل]در مورد پست او، گفته شد، او یک علامت را برای هر عاشق جدید برداشت
[ترجمه گوگل]در مورد پست او، گفته شد، او یک علامت را برای هر عاشق جدید برداشت
11. He had notched up 65 shots on this round so far and his total for the tournament was already 27
[ترجمه ترگمان]وی تاکنون در این دور ۶۵ عکس نگرفته بود و در مجموع برای این تورنمنت ۲۷ توپ به دست آمده است
[ترجمه گوگل]او تا کنون 65 عکس در این دور برداشت کرده است و مجموع او برای مسابقات 27 سال پیش بوده است
[ترجمه گوگل]او تا کنون 65 عکس در این دور برداشت کرده است و مجموع او برای مسابقات 27 سال پیش بوده است
12. Maise Carney notched up 44 years office work at the docks.
[ترجمه ترگمان]کارنی بیش از ۴۴ سال است که در بارانداز کار می کند
[ترجمه گوگل]مایس کارنی 44 سال کار دفتری را در اسکله ها انجام داد
[ترجمه گوگل]مایس کارنی 44 سال کار دفتری را در اسکله ها انجام داد
13. And indeed Britain has notched up an enviable record in the sport.
[ترجمه ترگمان]و در حقیقت بریتانیا رکورد enviable در این ورزش را به دست آورده است
[ترجمه گوگل]و در واقع بریتانیا دارای یک رکورد غم انگیز در ورزش است
[ترجمه گوگل]و در واقع بریتانیا دارای یک رکورد غم انگیز در ورزش است
14. A long courtyard deck jutted forth like a notched broadsword.
[ترجمه ترگمان]یک عرشه بلند حیاط مثل یک شمشیر شکاف دار از جلو بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]حیاط حیاط قدیم مانند یک شمشیر زاویه دار ظاهر شد
[ترجمه گوگل]حیاط حیاط قدیم مانند یک شمشیر زاویه دار ظاهر شد
پیشنهاد کاربران
بریده شده به شکل V
کلمات دیگر: