(شرکت یاموسسه ی بازرگانی) دارایی ها را نقد کردن و قروض را دادن و شرکت را منحل کردن
go into liquidation
(شرکت یاموسسه ی بازرگانی) دارایی ها را نقد کردن و قروض را دادن و شرکت را منحل کردن
جملات نمونه
1. How many companies have gone into liquidation/receivership during the current recession?
[ترجمه ترگمان]چه تعداد از شرکت ها در طی رکود اقتصادی فعلی به انحلال \/ تصفیه رفته اند؟
[ترجمه گوگل]چندین شرکت در طی رکود فعلی به انحلال / رفع موانع رسیده اند؟
[ترجمه گوگل]چندین شرکت در طی رکود فعلی به انحلال / رفع موانع رسیده اند؟
2. Simon's business has been on the rocks for some time and I understand he's going into liquidation.
[ترجمه ترگمان]کسب وکار (سیمون)مدتی است که روی سنگ ها بوده است و من درک می کنم که او در حال انحلال است
[ترجمه گوگل]کسب و کار سیمون در برخی از زمان ها در سنگ بوده است و من می دانم که او در حال انحلال است
[ترجمه گوگل]کسب و کار سیمون در برخی از زمان ها در سنگ بوده است و من می دانم که او در حال انحلال است
3. Hundreds of small businesses went into liquidation .
[ترجمه ترگمان]صدها شرکت کوچک منحل شدند
[ترجمه گوگل]صدها کسب و کار کوچک به انحلال رسید
[ترجمه گوگل]صدها کسب و کار کوچک به انحلال رسید
4. The company has gone into liquidation .
[ترجمه ترگمان]این شرکت منحل شده است
[ترجمه گوگل]این شرکت به انحلال رسیده است
[ترجمه گوگل]این شرکت به انحلال رسیده است
5. After three years of heavy losses the company went into liquidation with debts totalling £100 million.
[ترجمه ترگمان]پس از گذشت سه سال از زیان های سنگین این شرکت با بدهی های بالغ بر ۱۰۰ میلیون پوند از بین رفت
[ترجمه گوگل]پس از سه سال از تلفات سنگین، این شرکت با انحلال بدهی ها به مبلغ 100 میلیون پوند پرداخت
[ترجمه گوگل]پس از سه سال از تلفات سنگین، این شرکت با انحلال بدهی ها به مبلغ 100 میلیون پوند پرداخت
6. Continental Assurance Company went into liquidation last month with estimated debts of £ 8m.
[ترجمه ترگمان]شرکت تضمین قاره ای در ماه گذشته با بدهی های پیش بینی شده ۸ میلیون پوندی به انحلال رفت
[ترجمه گوگل]شرکت اعتباری قاره ای در ماه گذشته با انهدام بدهی 8 میلیون پوند، به حالت انحلال رفت
[ترجمه گوگل]شرکت اعتباری قاره ای در ماه گذشته با انهدام بدهی 8 میلیون پوند، به حالت انحلال رفت
7. In mid-1985 Berg went into liquidation with a deficit of some £15m.
[ترجمه ترگمان]در اواسط سال ۱۹۸۵، برگ با کسری از ۱۵ میلیون پوند به انحلال رفت
[ترجمه گوگل]در اواسط سال 1985، برگ با کسری بودجه ای حدود 15 میلیون پوند به تصرف درآمد
[ترجمه گوگل]در اواسط سال 1985، برگ با کسری بودجه ای حدود 15 میلیون پوند به تصرف درآمد
8. It may, for example, involve liquidation fraud, where a company voluntarily goes into liquidation to avoid its responsibilities.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، ممکن است شامل منحل کردن کلاهبرداری شود، جایی که یک شرکت به طور داوطلبانه برای اجتناب از مسئولیت هایش به انحلال برود
[ترجمه گوگل]این ممکن است، مثال، شامل تقلب تقلب، که در آن یک شرکت به طور داوطلبانه برای انصراف از مسئولیت خود به انحلال می رود
[ترجمه گوگل]این ممکن است، مثال، شامل تقلب تقلب، که در آن یک شرکت به طور داوطلبانه برای انصراف از مسئولیت خود به انحلال می رود
9. Generally speaking, as fast as one licensed dealer goes into liquidation, another starts up.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی صحبت کردن به همان سرعتی که یک تاجر مجاز به انحلال می رود، دیگری شروع می شود
[ترجمه گوگل]به طور کلی، به همان اندازه که یک فروشنده مجاز به انحلال می رسد، دیگر شروع می شود
[ترجمه گوگل]به طور کلی، به همان اندازه که یک فروشنده مجاز به انحلال می رسد، دیگر شروع می شود
10. Neither wants to accept responsibility for the repairs needed since the previous contractor went into liquidation.
[ترجمه ترگمان]از زمانی که پیمان کار پیشین به انحلال پرداخت، هیچ یک از آن ها نمی خواهند مسئولیت تعمیرات مورد نیاز را بپذیرند
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی خواهد مسئولیت تعمیرات مورد نیاز را از زمانی که پیمانکار قبلی به انحلال رسید، بپذیرد
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی خواهد مسئولیت تعمیرات مورد نیاز را از زمانی که پیمانکار قبلی به انحلال رسید، بپذیرد
11. The company went into liquidation.
[ترجمه ترگمان]شرکت از بین رفت
[ترجمه گوگل]این شرکت به ورشکستگی ادامه داد
[ترجمه گوگل]این شرکت به ورشکستگی ادامه داد
12. Relying on these reports, Hedley Byrne incurred expenditure and lost money when its customer went into liquidation.
[ترجمه ترگمان]با تکیه بر این گزارش ها، Hedley بایرن هزینه صرف شده را متحمل می شود و زمانی که مشتری از بین می رود پول را از دست می دهد
[ترجمه گوگل]بر اساس این گزارش ها، هدی بیرون هزینه های خود را از دست داد و زمانی که مشتری وی به انحلال رسید، پول را از دست داد
[ترجمه گوگل]بر اساس این گزارش ها، هدی بیرون هزینه های خود را از دست داد و زمانی که مشتری وی به انحلال رسید، پول را از دست داد
13. Secondly, that liability to pay can only arise if the company goes into liquidation.
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، اگر شرکت در حال انحلال باشد، مسئولیت پرداختن به آن تنها می تواند بوجود آید
[ترجمه گوگل]ثانیا، در صورتی که این شرکت به انحلال برسد، مسئولیت پرداخت تنها می تواند باشد
[ترجمه گوگل]ثانیا، در صورتی که این شرکت به انحلال برسد، مسئولیت پرداخت تنها می تواند باشد
14. A director is not an employee of the company and is not entitled to preferential payment when the company goes into liquidation.
[ترجمه ترگمان]مدیر یک کارمند شرکت نیست و وقتی شرکت در حال انحلال است حق پرداخت ترجیحی را ندارد
[ترجمه گوگل]مدیر یک کارمند شرکت نیست و در صورت تمدید، شرکت مجبور به پرداخت حق امتیاز می باشد
[ترجمه گوگل]مدیر یک کارمند شرکت نیست و در صورت تمدید، شرکت مجبور به پرداخت حق امتیاز می باشد
15. The receiving company went into liquidation the following month.
[ترجمه ترگمان]این شرکت دریافت کننده ماه بعد منحل شد
[ترجمه گوگل]شرکت دریافت کننده در ماه بعد به انحلال رسید
[ترجمه گوگل]شرکت دریافت کننده در ماه بعد به انحلال رسید
پیشنهاد کاربران
منحل کردن
کلمات دیگر: