کلمه جو
صفحه اصلی

tubule


معنی : لوله کوچک، ناسور
معانی دیگر : لولچه، لوله ی کوچک، نایچه

انگلیسی به فارسی

لوله کوچک، ناسور


توبول، لوله کوچک، ناسور


انگلیسی به انگلیسی

• small tube, small hollow cylinder

اسم ( noun )
• : تعریف: a small tube or tubelike structure.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] سنگال آهکی توخالی - یک سنگال توخالی شاخه مانند آهکی که ویژگی نهشته های لُسی است.

مترادف و متضاد

لوله کوچک (اسم)
duct, tubule

ناسور (اسم)
fistula, sinus, tubule

جملات نمونه

1. The decrease in sodium reabsorption by the renal tubules will be accompanied by decreased chloride and water retention.
[ترجمه ترگمان]کاهش سدیم reabsorption توسط لوله های کلیوی با کاهش کلرید و نگهداری آب همراه خواهد بود
[ترجمه گوگل]کاهش دفع نفوذ سدیم با لوله های کلیه همراه با کاهش میزان کلر و آب می باشد

2. The tubules exude fluid when cut and contain living cells, as well as nerves.
[ترجمه ترگمان]لوله های tubules در هنگام بریدن و شامل سلول های زنده و نیز اعصاب، مایع را از خود نشان می دهند
[ترجمه گوگل]لوله ها وقتی که برش داده می شوند، مایع را از بین می برند و حاوی سلول های زنده و اعصاب می باشند

3. The proximal tubule is freely permeable to water, and water freely follows the absorbed solutes.
[ترجمه ترگمان]The مجاور به راحتی قابل عبور از آب است و آب به طور آزاد املاح محلول را دنبال می کند
[ترجمه گوگل]لوله پروگزیمال به آب آزاد می شود و آب آزادانه از محلول های جذب شده پیروی می کند

4. Hold the mass of tubules with fine. straight forceps and thoroughly tease out their contents with fine, curved forceps.
[ترجمه ترگمان]انبوهی از لوله های ریز را با دقت نگاه دارید به طور کامل اسباب their را با forceps ظریف و curved می گذاشت
[ترجمه گوگل]توده لوله ها را خوب نگه دارید فورسپس مستقیم و کاملا محکم کردن محتویات خود را با پین های محافظ خوب و منحنی

5. The female's sperm storage tubules are sausage-shaped and sperm lie at the bottom of the tube.
[ترجمه ترگمان]انبار اسپرم مونث به شکل سوسیس و اسپرم در انتهای لوله است
[ترجمه گوگل]لوله های ذخیره سازی اسپرم زنانه به شکل سوسیس و اسپرم در پایین لوله قرار دارند

6. In the absence of antidiuretic hormone, the distal tubule and collecting duct are impermeable to water.
[ترجمه ترگمان]در عدم وجود هورمون antidiuretic، tubule دور و تجمع مجرای سرریز در آب نفوذ ناپذیر هستند
[ترجمه گوگل]در غیاب هورمون ضددورتیک، لوله مجرای دیستال و مجاری جمع آوری شده برای آب نفوذ ناپذیر هستند

7. Sodium Sodium delivery to the distal tubule is necessary for adequate potassium excretion.
[ترجمه ترگمان]تحویل سدیم به the دوربرد برای دفع کافی پتاسیم لازم است
[ترجمه گوگل]سدیم تحویل سدیم به توبول دیستال برای دفع پتاسیم کافی ضروری است

8. Sperm develop in the seminiferous tubules of the testis. The spermatids are embedded in the Sertoli cells with their tails projecting into the lumen of the tubule.
[ترجمه ترگمان]روغن زایی در لوله های seminiferous در بیضه رشد می کند spermatids در سلول های Sertoli همراه با دم خود در لومن در tubule تعبیه شده اند
[ترجمه گوگل]اسپرم در سلول های بنیادی اسپرم بذر رشد می کند اسپرماتید ها در سلول های Sertoli قرار دارند و دم آنها به لومن لوله تبدیل می شود

9. Simple cuboidal epithelium lining a tubule (longitudinal cut).
[ترجمه ترگمان]پوشش بافت پوششی ساده با پوشش طولی (برش طولی)
[ترجمه گوگل]Epithelium cuboidal ساده بر روی لوله (برش طولی) قرار دارد

10. Structural abnormalities of seminiferous tubule or destruction of BTB can induce HBV DNA transfection in the whole seminiferous epithelium of rat testicle, and cause higher transfection efficiency.
[ترجمه ترگمان]اختلالات ساختاری ناشی از seminiferous یا تخریب of می تواند HBV DNA HBV را در کل بافت پوششی موش of موش القا کند و باعث کارآیی بالاتر transfection شود
[ترجمه گوگل]ناهنجاری های ساختاری لوله گوساله یا تخریب BTB می تواند انتقال ژن HBV DNA را در کل اپیتلیوم سمی فیبروز موش بیضه موش ایجاد کند و باعث افزایش کارایی ترانسفکشن می شود

11. Objective To observe the ultrastructure of renal proximal tubule in pig kidney.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه که the از نزدیک مبدا نزدیک شدن در کلیه رو تحت نظر داشته باشن
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده کلیه لوله های پروگزیمال کلیه در کلیه خوک

12. A tubule stained to show the pink basement membrane underlying the base of the simple cuboidal epithelium. Stained with periodic acid Schiff reagent (PAS), which stains mucopolysaccharides.
[ترجمه ترگمان]A رنگ آمیزی شده برای نشان دادن غشا زیرزمین صورتی که در پایه بافت پوششی ساده بافت پوششی ساده قرار دارد آلوده به معرف شیف به طور متناوب (PAS)، که لکه های جوهر دارد
[ترجمه گوگل]یک لوله ی رنگ آمیزی برای نشان دادن غشای پایه صورتی زیر پایه ی اپیتلیوم cuboidal ساده است رنگ آمیزی با اسید پروتئین اسید فیت (PAS)، که مکوپ پلی ساکاردها را رنگ می کند

13. Some of mitochondria in proximal tubule appeared decreased volume andand increased electron density of matrix.
[ترجمه ترگمان]برخی از میتوکندری در tubule مجاور به نظر می رسد که حجم الکترون را افزایش داده و چگالی الکترون را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]برخی از میتوکندری ها در لوله های پروگزیمال کاهش حجم و افزایش تراکم الکترونی ماتریکس را نشان دادند

14. The monolayer columnlike epithelia constitute the proximal convoluted tubule and its nucleolus that located in the middle part of cell is roundness and there are abundant mitochondria in cytoplast.
[ترجمه ترگمان]تک لایه columnlike epithelia the convoluted proximal و nucleolus آن را تشکیل می دهد که در قسمت میانی سلول می چرخد و میتوکندری فراوانی در cytoplast وجود دارد
[ترجمه گوگل]Epithelia ستون فقرات یکپارچه تشکیل پروتزهای لوله پیچ خورده و هسته آن که در قسمت وسط سلول قرار دارد گردن است و میتوکندری فراوان در سیتوپلاست وجود دارد


کلمات دیگر: