کلمه جو
صفحه اصلی

trochanter


بند دوم پای حشره

انگلیسی به فارسی

بند دوم پای حشره


برجستگی استخوان ران


تروکانتر


انگلیسی به انگلیسی

• bulge on the thighbone serving as a place of attachment for muscles (anatomy, zoology); second leg segment between the femur and coxa in insects (entomology)

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] پی ران. زائده ران. مفصل دوم پا واقع در بین ران و تهیگاه.

جملات نمونه

1. They include the levator and depressor of the trochanter, tibia and tarsus and the levator of the pretarsus.
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل levator و چوب trochanter، درشت نی و tarsus و the of هستند
[ترجمه گوگل]آنها عبارتند از لویاتور و افسردگی تریاکانتر، تیبیا و تارسوس و تسکین دهنده پیشارسوس

2. The femoral head and the greater trochanter showed yellow marrow signals after ossification.
[ترجمه ترگمان]سر استخوان ران و trochanter بزرگ تر، سیگنال های مغز زرد را بعد از ossification نشان دادند
[ترجمه گوگل]سر و گردن فمورال و بزرگتر آن، سیگنال های مغز زرد را پس از ossification نشان دادند

3. Method:By the posterolateral approach gluteus medius greater trochanter musculoosseous flap was transferred for hip arthrodesis.
[ترجمه ترگمان]روش: با نزدیک شدن رویکرد posterolateral، medius بزرگ تر trochanter musculoosseous بیشتر برای arthrodesis باسن به کار برده شد
[ترجمه گوگل]روش: با استفاده از روش پیوند پوستی گلوته مدیوس فلاپ عضلانی بزرگ ترشانتر برای آرترودز آرنج منتقل شد

4. Methods Diaplasis the femoral lesser trochanter, reconstructing the femoral calcar, recovering the dissection shape of the femur neck fundus, and then replacing the artificial femoral head.
[ترجمه ترگمان]روش های تکه تکه کردن استخوان ران، بازسازی استخوان ران (استخوان ران)را بازسازی کرده و شکل تشریح گردن استخوان ران را بهبود بخشید و سپس سر استخوان ران مصنوعی را جایگزین کرد
[ترجمه گوگل]روش ها روش های ترویج کمر فمور را ترمیم می کند، بازسازی کلرور فمورال، بهبود بخش شکمی فوندوس گردن استخوان ران و سپس جایگزینی سر فمور مصنوعی

5. Coxa, trochanter, femur, patella, tibia, metatarsus, and tarsus.
[ترجمه ترگمان]Coxa، trochanter، استخوان ران، استخوان ران، درشت نی و قوزک پا و قوزک پا
[ترجمه گوگل]کوکسا، تروکانتر، فک بالا، پاتلا، تیبیا، متاتارس و تارسوس

6. The piriformis fossa and greater trochanter are viable starting points for antegrade nailing.
[ترجمه ترگمان]The fossa و trochanter بیشتر نقطه شروع برای nailing antegrade هستند
[ترجمه گوگل]شکاف پیرفیریس و تروکانتر بزرگتر، نقاط شروع قابل ملاحظهای برای اتصال ناخنها هستند

7. In turn, the trochanter attaches the leg to the insect's body, by screwing into a part called the coxa, which is similar to a hip.
[ترجمه ترگمان]در عوض، trochanter پا را به بدن حشرات متصل می کند و به بخشی به نام coxa وصل می شود که شبیه به باسن است
[ترجمه گوگل]به نوبه خود، trochanter پایه را به بدن حشرات متصل می کند، با پیچ خوردن به بخشی به نام coxa، که شبیه به ران است

8. If his lower extremities are paralyzed or he is unable to control lower extremities, use a trochanter roll in addition to a pillow under his thighs.
[ترجمه ترگمان]اگر اندام های lower فلج شده اند و یا قادر به کنترل قسمت های انتهایی پایین تنه نیستند، از یک رول trochanter به علاوه یک بالش زیر پای خود استفاده کنید
[ترجمه گوگل]اگر اندام تحتانی آن فلج شده باشد و یا قادر به کنترل اندامهای انتهایی نباشد، از یک رول کوهنوردی به علاوه بالش زیر ران استفاده کنید

9. It may be caused by lack of compressive loads in the lateral trochanter in daily activity.
[ترجمه ترگمان]ممکن است ناشی از فقدان باره ای فشاری در the جانبی در فعالیت روزانه باشد
[ترجمه گوگل]این ممکن است ناشی از عدم وجود بارهای فشاری در لبه های جانبی در فعالیت روزانه باشد

10. The arteries of the graft originate mainly from profound branch of medial circumflex femoral artery, the greater trochanter branch of inferior gluteal artery and fascial blood vessels.
[ترجمه ترگمان]شریان های graft عمدتا از شاخه عمیق سرخرگ استخوان ساق پا نشات می گیرند، شاخه بزرگ تر trochanter سرخرگ gluteal تحتانی و رگ های خونی fascial
[ترجمه گوگل]شریانهای پیوند به طور عمده از شاخه عمیق عروق کرونر فمورال مدفوع، شاخه بزرگ ترخانتر شریان انسدادی پایین و عروق خونی فاسی است

11. Prevents hyperextension of, knees and occlusion of popliteal artery caused by pressure from body weight. Trochanter roll prevents external rotation of legs.
[ترجمه ترگمان]روغن نارگیل از hyperextension، زانوها و انسداد شریان popliteal جلوگیری می کند که ناشی از فشار وزن بدن است چرخ Trochanter از چرخش خارجی پاهای جلوگیری می کند
[ترجمه گوگل]از افزایش فشار خون، زانو و انسداد شریان پاپیلیتال ناشی از فشار از وزن بدن جلوگیری می کند رول تروکانتر از جلوگیری از چرخش خارجی پاها جلوگیری می کند

12. The top segment of each leg, the femur, is attached to a small part called the trochanter.
[ترجمه ترگمان]قسمت بالای هر پا، استخوان ران به بخش کوچکی به نام the متصل می شود
[ترجمه گوگل]قسمت بالای هر پا، فمور، به قسمت کوچکی به نام trochanter متصل می شود

13. In the DHS, there were 2 cases with greater trochanter fractures, 1 case with over boring, 2 cases with pulmonary infections, 2 cases with urinary system infection and 1 case with coxa vara.
[ترجمه ترگمان]در دپارتمان DHS، ۲ مورد با شکستگی trochanter بزرگ تر، ۱ مورد با بیش از حد خسته کننده، ۲ مورد با عفونت های ریوی، ۲ مورد با عفونت سیستم ادراری و یک مورد با coxa vara وجود دارد
[ترجمه گوگل]در DHS، 2 مورد با شکستگی های ترشح بیشتر، 1 مورد با بیش از حد خسته کننده، 2 مورد با عفونت های ریه، 2 مورد عفونت سیستم ادراری و 1 مورد با سندرم کواگا ورا وجود داشت

14. Conclusion: The therapeutic effects of avascular necrosis of femoral head treated by core focus curettement and implantation of autogenous periosteum and bone granules through trochanter is obvious.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: اثرات درمانی نکروز بافت استخوان کفل که با تمرکز اصلی به عمل آمد و کاشت دانه های استخوان و دانه های استخوان از طریق trochanter مشهود است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: اثرات درمان نکروز آسمکولیک سر ران فمور که ​​تحت درمان با تمرکز هسته قرار گرفته و لانه گزینی پروئیت اتوزوئید و گرانول های استخوانی از طریق ترهانتر آشکار است

پیشنهاد کاربران

برجستگی دکمه مانند روی استخوان

برجستگی زائده مانند بر روی استخوان ران که شامل lesser trochanter /
greater trochanter/
/third trochanter
همچنین اتصال دو greater trochanter و lesser trochanter توسط trochanteric crest به صورت اوریب صورت میگیرد ( در نشخوار کنندگان و گوشت خواران )
اما اتصالgreater trochanter توسط trochanteric crest به third trochanter آن هم به صورت عمودی صورت میگیرد
در استخوان ران گودی ای در بخش proximal extremity وجود دارد به نام trochanteric fossa


کلمات دیگر: