analogize - معنی "analogize"

انگلیسی به فارسی

قیاس کردن، تشبیه کردن

همگام سازی، قیاس کردن، تشبیه کردن

انگلیسی به انگلیسی

• draw similarities between two differing things; make an analogy; compare (also analogise)

فعل ناگذر ( intransitive verb )

حالات: analogizes, analogizing, analogized

• : تعریف: to reason or argue by use of analogy.

فعل گذرا ( transitive verb )

• (1) تعریف: to show similarities between (two or more things).

• (2) تعریف: to discuss (something) by using an analogy to (it).

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] قیاس کردن

مترادف و متضاد

قیاس کردن (فعل)

analogize, extrapolate, syllogize

تشبیه کردن (فعل)

analogize, resemble, simulate

جملات نمونه

1. The pump analogizes with the human heart.

[ترجمه ترگمان]پمپ با قلب انسان مخلوط می شود
[ترجمه گوگل]این پمپ با قلب انسانی مشابه است

2. The word of higher component is same analogize.

[ترجمه ترگمان]کلمه مولفه بالاتر یک سان است
[ترجمه گوگل]کلمه مولفه بالاتر همانند مشابه است

3. Ant algorithms analogize the social behaviour of ant colonies.

[ترجمه ترگمان]الگوریتم مورچه ها رفتار اجتماعی کلونی های مورچه را تغییر می دهد
[ترجمه گوگل]الگوریتم های مورچه رفتار اجتماعی عناصر مورچه را انعکاس می دهند

4. Composite plate and shell with rubber liners can analogize real filament wound pressure vessels.

[ترجمه ترگمان]بشقاب و پوسته مرکب با liners لاستیکی می تواند رشته واقعی را از روی رگ ها وارد کند
[ترجمه گوگل]بشقاب کامپوزیت و پوسته با پوشش لاستیکی می تواند مخازن فشار عایق واقعی رشته را تشخیص دهد

5. Let's analogize one more time to another great Obama cabinet pick, Eric Shinseki as Secretary of Veterans Affairs.

[ترجمه ترگمان]اجازه دهید یک بار دیگر به یکی دیگر از اعضای کابینه بزرگ اوباما، اریک Shinseki به عنوان دبیر امور سربازان بازنشسته اشاره کنیم
[ترجمه گوگل]اریک شینسکی به عنوان وزیر امور خارجه جانبازان، یک بار دیگر به یکی دیگر از کابینه های بزرگ اوباما تبدیل خواهد شد

6. If analogize, central finance a year only cigarette consumption tax is about loss a few yuan.

[ترجمه ترگمان]اگر analogize، مالی مرکزی یک سال تنها مالیات مصرف سیگار را کاهش دهد، در مورد از دست دادن چند یوان است
[ترجمه گوگل]در صورت تقلید، مالیات مرکزی تنها یک سال مالیات مصرف سیگار در مورد زیان چند یوان است

7. Then three issue, four issues analogize in turn, the price rises suddenly by the artificial control.

[ترجمه ترگمان]پس از آن، سه مساله مطرح می شود که چهار مساله به نوبه خود به طور ناگهانی از کنترل مصنوعی افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]سپس سه مسئله، چهار موضوع به نوبه خود به طور مشابه، قیمت ناگهانی توسط کنترل مصنوعی افزایش می یابد

8. The discursion in ancient painterly theory was traditional model analogize configuration not proposition discursion.

[ترجمه ترگمان]The در نظریه نقاشی مانند قدیمی، مدل سنتی analogize بود که discursion را پیشنهاد نکرده بود
[ترجمه گوگل]این گفتمان در نظریه نقاشی باستان مدل سنتی را به عنوان پیکربندی نه گزاره گزاره مقایسه کرد

9. Every will encounter this kind of trouble henceforth but analogize.

[ترجمه ترگمان]همه با این نوع دردسر مواجه خواهند شد، اما تشبیه کنید
[ترجمه گوگل]هر کدام از این نوع مشکل با هم روبرو می شوند، اما آنالیز می شوند

پیشنهاد کاربران

پارسی/آلمانی/انگلیسی:
مانستگی/analogy/aehnlichkeit ، Analogie
مانستن/analogize/analogisieren