کلمه جو
صفحه اصلی

phi


(بیست و یکمین حرف الفبای یونانی) فای، حرف ف درالفبا یونانی

انگلیسی به فارسی

(بیست و یکمین حرف الفبای یونانی) فای


phi


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the name of the twenty-first letter of the Greek alphabet.

• 21st letter of the greek alphabet

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] تبدیل لگاریتمی نسبت قطر یک دانه به میلی متر به قطر استاندارد (1 میلی متر). لازم به ذکر است که پارامتر مزبور، یک بعد نبوده و تنها یک نسبت می باشد.

جملات نمونه

1. Moving rapidly through school, he graduated Phi Beta Kappa from the University of Kentucky at age 1
[ترجمه ترگمان]او در سن ۱ سالگی از دانشگاه کنتاکی فارغ التحصیل شد
[ترجمه گوگل]او به سرعت از طریق مدرسه حرکت کرد، او Phi Beta کاپا را از دانشگاه کنتاکی در سن 1 سالگی فارغ التحصیل کرد

2. He is being rushed by Sigma Nu and Phi Delta.
[ترجمه ترگمان]او توسط سیگما Nu و \"دلتا\" هدایت می شود
[ترجمه گوگل]او توسط Sigma Nu و Phi Delta عجله دارد

3. The larger the particle phi number the finer the particle.
[ترجمه ترگمان]هرچه چگالی ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره
[ترجمه گوگل]بزرگتر ذره ذره ذره بهتر ذره

4. Brown rushed several fraternities but decided on Sigma Phi Epsilon, whose national charter contained a whites-only provision.
[ترجمه ترگمان]براون به چند انجمن اخوت زد، اما در مورد سیگما فی اپسیلون تصمیم گرفت، که منشور ملی آن شامل یک ماده سفید پوست بود
[ترجمه گوگل]براون عده زیادی از برادران را برانگیخت اما تصمیم گرفتند در مورد سیگما فی اپسیلون تصمیم بگیرند که منشور ملیش تنها یک ماده سفید دارد

5. Could that name also be linked to the Phi Ratio of Sacred Geometry?
[ترجمه ترگمان]آیا این نام ممکن است با نسبت Phi هندسه مقدس مرتبط باشد؟
[ترجمه گوگل]آیا می توان این نام را نیز با نسبت فیت هندسه مقدس مرتبط کرد؟

6. Someday you may be a Phi Beta Kappa!
[ترجمه ترگمان]یه روزی ممکنه تو عضو دانشگاه \"بتا Beta\" باشی
[ترجمه گوگل]یک روز شما ممکن است Phi Beta کاپا باشید!

7. Under pressure of competition, Phi Delia made great innovation in its strategy of operation and competition.
[ترجمه ترگمان]تحت فشار رقابت، Phi با استراتژی خود در زمینه بهره برداری و رقابت نوآوری بزرگی ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]تحت فشار رقابت، فی دلیا نوآوری بزرگی در استراتژی خود در زمینه عملکرد و رقابت ایجاد کرد

8. AIM To explore the feasibility of bacterial endotoxins test for propafenone hydrochloride injection(PHI).
[ترجمه ترگمان]به منظور بررسی امکان پذیری تست endotoxins باکتریایی برای تزریق هیدروکلرید propafenone (PHI)
[ترجمه گوگل]AIM برای بررسی امکان سنجی آزمایش اندوتوکسین باکتریایی برای تزریق پروپیفنون هیدروکلراید (PHI)

9. Her Harpo Production spawned the careers of Dr. Phi, Ray Rachael and Dr. Oz.
[ترجمه ترگمان]تولید Harpo او باعث ایجاد شغل دکتر Phi، ری ریچل و دکتر اوز شد
[ترجمه گوگل]تولید هارپو او را حرفه ای دکتر Phi، Ray Rachael و دکتر Oz ایجاد کرد

10. Such as the Phi skin, plate, can be Zama tail shape, popular hair stylist of all ages.
[ترجمه ترگمان]مانند پوست فی، بشقاب، شکل دنب Zama، مو مد محبوب همه سنین
[ترجمه گوگل]مانند پوست پوست، بشقاب، می تواند شکل دایره زاما، سبک سبک مردمی محبوب در تمام سنین باشد

11. Elected to Phi Beta Kappa Society. President, Harvard Rugby Football Club.
[ترجمه ترگمان]به عضویت انجمن Beta Phi انتخاب شد رئیس باشگاه فوتبال راگبی دانشگاه هاروارد
[ترجمه گوگل]انتخاب شده به انجمن Phi Beta Kappa رئیس جمهور، باشگاه فوتبال راگبی هاروارد

12. Phi Beta Kappa spread to colleges throughout New England.
[ترجمه ترگمان]کاپا بتا کاپا در سراسر نیوانگلند به دانشگاه ها گسترش یافت
[ترجمه گوگل]Phi Beta کاپا به کالج های سراسر نیو انگلند گسترش یافت

13. Admitted to Mills College on a full scholarship, she graduated Phi Beta Kappa without a penny of help from her parents.
[ترجمه ترگمان]او به کالج میلز در یک بورس تحصیلی کامل راه یافت، او فی بتا کاپا را بدون یک پنی کمک از والدینش فارغ التحصیل کرد
[ترجمه گوگل]او برای تحصیلات تکمیلی به کالج میلز پذیرفته شد و فارغ التحصیل فی بتا کاپا بدون یک پنی از کمک والدینش بود

14. Within a few minutes, about fifteen members of the white fraternity Phi Alpha Pi arrived and confronted the two black men.
[ترجمه ترگمان]در عرض چند دقیقه، حدود پانزده نفر از اعضای انجمن اخوت سفید وارد شدند و با دو مرد سیاه پوست روبرو شدند
[ترجمه گوگل]در عرض چند دقیقه حدود پانزده عضو از برادری سفید Phi آلفا پی آمد و با دو مرد سیاه پوست مواجه شد


کلمات دیگر: