کلمه جو
صفحه اصلی

equitably


منصفانه، عادلانه

انگلیسی به فارسی

به طور صحیح


انگلیسی به انگلیسی

• fairly, justly, evenhandedly

جملات نمونه

1. Wealth was redistributed more equitably among society.
[ترجمه ترگمان]ثروت به طور برابر در میان جامعه توزیع شده بود
[ترجمه گوگل]ثروت به طور مساویانه میان جامعه توزیع شد

2. We should equitably assess historical figures.
[ترجمه ترگمان]ما باید به طور یکنواخت ارقام تاریخی را ارزیابی کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید به طور مساویانه ارقام تاریخی را ارزیابی کنیم

3. The work should be shared more equitably.
[ترجمه ترگمان]کار باید بصورت یکدست و more تقسیم شود
[ترجمه گوگل]کار باید به طور مساوی تر به اشتراک گذاشته شود

4. Because slaves can have their interests counted equitably and still remain in bondage.
[ترجمه ترگمان]چون بردگان هم می توانند منافع خود را به صورت برابر حساب کنند و هنوز در اسارت باقی بمانند
[ترجمه گوگل]از آنجا که بردگان می توانند منافع خود را به صورت عادلانه محاسبه کنند و همچنان در اسارت باشند

5. Merely to count the interests of slaves equitably is not equivalent to liberating them.
[ترجمه ترگمان]صرف شمردن منافع بردگان معادل آزادی آن ها نیست
[ترجمه گوگل]صرفا برای محاسبه منافع برده ها به طور صحیح معادل آزاد کردن آنها نیست

6. Good sense is the most equitably distributed of all things because no matter how much or little a person has, everyone feels so abundantly provided with good sense that he feels no desire for more than he already possesses. Rene Descartes
[ترجمه ترگمان]حس خوب، توزیع یکنواخت همه چیزها است، چون مهم نیست که یک نفر چقدر یا کمی داشته باشد، همه به طور فراوان احساس می کنند که هیچ میلی برای چیزی بیش از آنچه او دارد احساس نمی کند رنه دکارت
[ترجمه گوگل]احساس خوبی است که به طور مساویانه از همه چیز توزیع شده است، زیرا بدون توجه به اینکه چه مقدار یا کمی یک فرد، هر کس احساس می کند که به طرز عجیبی با حس خوبی مواجه شده است، احساس نمی کند که بیشتر از آن چه که در حال حاضر داشته باشد رنه دکارت

7. Children should be brought up equitably.
[ترجمه ترگمان]کودکان باید به نحو مساوی بزرگ شوند
[ترجمه گوگل]کودکان باید به طور صحیح آورده شوند

8. Ensure that the benefits systems and practices are equitably implemented internally and operated efficiently.
[ترجمه ترگمان]اطمینان حاصل کنید که سیستم ها و اقدامات سودمند بصورت برابر به صورت داخلی اجرا می شوند و به طور موثر عمل می کنند
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که مزایا سیستم ها و شیوه ها به طور مساوی داخلی اجرا می شود و کارآمد می شود

9. The inheritance was equitably divided among the sisters.
[ترجمه ترگمان]ارث به طور یکنواخت میان دوخواهر تقسیم شده بود
[ترجمه گوگل]وراث به طور صحیح میان خواهران تقسیم شده است

10. Land was more equitably distributed.
[ترجمه ترگمان]زمین به طور یکنواخت توزیع شده بود
[ترجمه گوگل]زمین به طور مساوی توزیع شد

11. If the law is to be effective it must be applied equitably.
[ترجمه ترگمان]اگر قانون موثر واقع شود، باید به صورت برابر اعمال شود
[ترجمه گوگل]اگر قانون موثر باشد باید به طور صحیح اعمال شود

12. We aim to ensure that employees are all treated equitably.
[ترجمه ترگمان]هدف ما این است که اطمینان حاصل کنیم که همه کارکنان به طور برابر درمان می شوند
[ترجمه گوگل]ما قصد داریم اطمینان حاصل کنیم که همه کارکنان با هم برابر می شوند

13. One of the issues for us here is who does this work and whether it is equitably distributed between different family members.
[ترجمه ترگمان]یکی از مسائل ما در اینجا این است که چه کسی این کار را انجام می دهد و آیا بطور یکنواخت بین اعضای خانواده مختلف توزیع شده است یا خیر
[ترجمه گوگل]یکی از مسائلی که برای ما در اینجاست این است که چه کسی این کار را انجام می دهد و اینکه آیا به طور مساوی بین اعضای خانواده های مختلف توزیع شده است

14. However as she grows older, and perhaps re-enters the labour market, domestic tasks are shared more equitably.
[ترجمه ترگمان]با این حال، وقتی بزرگ تر می شود، و شاید دوباره وارد بازار کار شود، فعالیت های داخلی بصورت یکنواخت تری تقسیم می شوند
[ترجمه گوگل]با این حال، به عنوان او رشد می کند و شاید دوباره وارد بازار کار می شود، وظایف داخلی به طور مساوی تر به اشتراک گذاشته می شود

پیشنهاد کاربران

برابر

بصورت تسهیمی - ازطریق تسهیم شدن ( مانند روش تسهیم هزینه در حسابداری ) - تسهیمی - تسهیم پذیر - تسهیم پذیری


کلمات دیگر: