(پیش از آمادگی) وادار به عمل کردن، (قبل از موعد) به کار واداشتن
force one's hand
(پیش از آمادگی) وادار به عمل کردن، (قبل از موعد) به کار واداشتن
انگلیسی به انگلیسی
• make a person do something against their will
پیشنهاد کاربران
وادار کردن
مجبور کردن کسی به انجام کاری برخلاف میلش
تو عمل انجام شده گذاشتن کسی
مجبور کردن کسی به انجام کاری برخلاف میلش
تو عمل انجام شده گذاشتن کسی
کلمات دیگر: