کلمه جو
صفحه اصلی

remedied

انگلیسی به فارسی

تصفیه شده، درمان کردن، اصلاح کردن، جبران کردن، تعمیر کردن


پیشنهاد کاربران

درمان شدن

درمان مجدد

Your heinous behavior must be remedied very soon .
رفتار زشتت باید خیلی زود اصلاح بشه
remedied اصلاح کردن


کلمات دیگر: