کلمه جو
صفحه اصلی

rudiments

انگلیسی به فارسی

اصول اولیه، مقدمات، علوم مقدماتی، چیز بدوی


انگلیسی به انگلیسی

• fundamental elements, basic points; buds, parts of an organism that are not fully developed
the rudiments of something are the simplest and most important things about it which you need to know in order to understand it.

جملات نمونه

1. the rudiments of high school education
پایه های آموزش دبیرستانی

2. the rudiments of human intelligence in a chimpanzee
حالت ابتدایی هوش بشر در شامپانزه

3. the rudiments of physics
اصول علم فیزیک

4. the rudiments of the project
جزئیات تکامل نیافته ی طرح

5. You'll only have time to learn the rudiments of windsurfing in a week.
[ترجمه احمد امیرعضدی] طی یک هفته شما [فقط] آنقدر فرصت داریدکه اصول اولیه موج سواری را بیاموزید.
[ترجمه ترگمان]تنها وقت آن را خواهید داشت که در عرض یک هفته مهارت موج سواریه را یاد بگیرید
[ترجمه گوگل]شما فقط یک وقت برای یادگیری اصول اولیه وینسرفینگ در یک هفته خواهید داشت

6. She helped to build a house, learning the rudiments of brick-laying as she went along.
[ترجمه ترگمان]او به ساختن یک خانه کمک کرد و همان طور که او در حال قدم زدن بود، چیزهایی را یاد گرفت
[ترجمه گوگل]او به ایجاد یک خانه کمک کرد، یادگیری اشیاء از آجر تخمگذار به عنوان او رفت

7. She learned the rudiments of brick-laying, wiring and plumbing.
[ترجمه ترگمان]او the را که در حال کار کردن بود و سیم کشی و لوله کشی را یاد گرفته بود
[ترجمه گوگل]او ابتکارات آجر تخمگذار، سیم کشی و لوله کشی را یاد گرفت

8. The left alone has the rudiments of a comprehensive rational critique which could challenge it.
[ترجمه ترگمان]تنها سمت چپ، مقدمات یک نقد منطقی جامع را دارد که می تواند آن را به چالش بکشد
[ترجمه گوگل]تنها چپ، ابتکار یک نقد منطقی جامع است که می تواند به آن برسد

9. Coach Phillips taught me the rudiments of the game.
[ترجمه ترگمان]مربی \"فیلیپس\" اصول بازی رو بهم یاد داد
[ترجمه گوگل]مربی فیلیپس مبانی بازی را به من آموزش داد

10. Oscar De La Hoya was learning the rudiments of seven-card stud poker.
[ترجمه ترگمان]اسکار د لا Hoya مقدمات پوکر هفت کارتی را یاد گرفت
[ترجمه گوگل]اسکار د لا هویا از ابتدای شروع بازی پوکر هفت کارت تولد پوشیده بود

11. Her first pupils all now knew the rudiments of typing.
[ترجمه ترگمان]در این موقع اولین شاگردان او این نکات را می دانستند
[ترجمه گوگل]اولین شاگردانش هم اکنون از ابتدای تایپ می دانستند

12. I taught myself the rudiments of printing.
[ترجمه ترگمان]من اصول printing را به خودم یاد دادم
[ترجمه گوگل]من خودم خودم را از ابتدای چاپ به خودم آموختم

13. He has just learned the rudiments of Chinese.
[ترجمه ترگمان]او همین الان مقدمات چین را فرا گرفته است
[ترجمه گوگل]او تازه اعداد چینی را آموخته است

14. The Paris Commune is the social rudiments to practice Marx's theory of "rebuilding the individual ownership".
[ترجمه ترگمان]کمون پاریس مقدمات اجتماعی برای عمل به نظریه \"بازسازی مالکیت فردی\" است
[ترجمه گوگل]کمون پاریس جنبه اجتماعی را برای تدقیق نظریه مارکس در مورد 'بازسازی مالکیت فردی' تمرین می کند

15. Everyone learns the rudiments of arithmetic in elementary school.
[ترجمه ترگمان]همه اصول ریاضی را در مدرسه ابتدایی یاد می گیرند
[ترجمه گوگل]همه از ابتدای ریاضیات در مدرسه ابتدایی یاد می گیرند


کلمات دیگر: