موتور توربوجت پروانه دار، engine propeller turbo : هواپیمای دارای موتورتوربین دار
turboprop
موتور توربوجت پروانه دار، engine propeller turbo : هواپیمای دارای موتورتوربین دار
انگلیسی به فارسی
( engine propeller turbo =) هواپیمای دارای موتورتوربین دار
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a turbojet engine with a turbine-driven propeller that provides a large part of the thrust, adding this to the thrust of the jet exhaust; turboprop engine.
• (2) تعریف: an aircraft that has one or more of these engines.
• type of jet engine which includes a turbine-driven propeller adding to the thrust of the jet; aircraft powered by one or more turboprop engines (aeronautics)
جملات نمونه
1. First came the turbojet, now obsolete, then the turboprop, which is still found onboard small planes.
[ترجمه ترگمان]اول آن هواپیمای جت که اکنون منسوخ شده است، سپس the که هنوز در هواپیماهای کوچک دیده می شود
[ترجمه گوگل]نخستین توربوجت که اکنون منسوخ شده است، پس از آن توربوپراپ، که هنوز هم در هواپیماهای کوچک وجود دارد
[ترجمه گوگل]نخستین توربوجت که اکنون منسوخ شده است، پس از آن توربوپراپ، که هنوز هم در هواپیماهای کوچک وجود دارد
2. The Beech 1900, a twin-engine turboprop seating 1 is among the smaller commuter aircraft in regular service.
[ترجمه ترگمان]The ۱۹۰۰ یکی از twin engine engine است که در بین هواپیماهای مسافربری smaller در خدمت معمولی قرار دارد
[ترجمه گوگل]راش 1900، یک توربوپروپ دوبلین، صندلی 1 یکی از هواپیماهای کوچک تر رفت و آمد در خدمات منظم است
[ترجمه گوگل]راش 1900، یک توربوپروپ دوبلین، صندلی 1 یکی از هواپیماهای کوچک تر رفت و آمد در خدمات منظم است
3. The turboprop has also undergone a maturing process that now makes it an easy engine to work on and spectacularly reliable.
[ترجمه ترگمان]The همچنین یک فرآیند بلوغ را تجربه کرده است که در حال حاضر آن را به یک موتور آسان برای کار کردن و به طور شگفت انگیز قابل اعتماد تبدیل کرده است
[ترجمه گوگل]توربوپراپ نیز یک فرآیند بلوغ را تجربه کرده است که در حال حاضر یک موتور آسان برای کار و قابلیت قابل ملاحظه ای دارد
[ترجمه گوگل]توربوپراپ نیز یک فرآیند بلوغ را تجربه کرده است که در حال حاضر یک موتور آسان برای کار و قابلیت قابل ملاحظه ای دارد
4. All my fellow passengers in the turboprop are asleep.
[ترجمه ترگمان]همه مسافران من در the turboprop خوابیده اند
[ترجمه گوگل]همه مسافران من در توربوپراپر خواب میروند
[ترجمه گوگل]همه مسافران من در توربوپراپر خواب میروند
5. The Embraer 120 turboprop is equipped with twin propellers designed to spin at a constant speed.
[ترجمه ترگمان]Embraer ۱۲۰ turboprop مجهز به propellers که برای چرخش با سرعت ثابت طراحی شده اند، مجهز شده است
[ترجمه گوگل]توربوپراپ Embraer 120 دارای پروانه دوقلو است که برای سرعت چرخش طراحی شده است
[ترجمه گوگل]توربوپراپ Embraer 120 دارای پروانه دوقلو است که برای سرعت چرخش طراحی شده است
6. Also has the oar engine, is the turboprop helicopter uses the turboshaft engine generally.
[ترجمه ترگمان]همچنین موتور پاروب نیز موتور turboprop است که به طور کلی از موتور turboshaft استفاده می کند
[ترجمه گوگل]همچنین دارای موتور OAR، هلیکوپتر توربوپراپ عموما از موتور توربوشفت استفاده می کند
[ترجمه گوگل]همچنین دارای موتور OAR، هلیکوپتر توربوپراپ عموما از موتور توربوشفت استفاده می کند
7. Buys and sells corporate jet and turboprop aircraft worldwide.
[ترجمه ترگمان]فروش و فروش هواپیماهای جت و هواپیماهای turboprop در سراسر جهان
[ترجمه گوگل]شرکت هواپیمایی جت و توربوپراپ در سراسر جهان را خریداری و فروش می کند
[ترجمه گوگل]شرکت هواپیمایی جت و توربوپراپ در سراسر جهان را خریداری و فروش می کند
8. The turboprop engine is very much like the turbojet. It has an additional part, a propeller.
[ترجمه ترگمان]موتور turboprop خیلی شبیه موتورهای توربو جت است یک قسمت اضافی دارد، یک پروانه
[ترجمه گوگل]موتور توربوپراپ بسیار شبیه توربوجت است این قسمت اضافی، یک پروانه است
[ترجمه گوگل]موتور توربوپراپ بسیار شبیه توربوجت است این قسمت اضافی، یک پروانه است
9. The single engine turboprop nose - dived into a cemetery 500 feet from its destination.
[ترجمه ترگمان]یک ماشین تک موتوری به سمت یک قبرستان ۵۰۰ پا از مقصد خود رفت
[ترجمه گوگل]موتور توربوپراپ تنها موتور - غواصی به یک قبرستان 500 فوت از مقصد
[ترجمه گوگل]موتور توربوپراپ تنها موتور - غواصی به یک قبرستان 500 فوت از مقصد
10. The turbojet and the turboprop are much more satisfactory for airplanes.
[ترجمه ترگمان]این جت و the برای هواپیماها satisfactory هستند
[ترجمه گوگل]توربوجت و توربوپراپ برای هواپیما بسیار مناسب هستند
[ترجمه گوگل]توربوجت و توربوپراپ برای هواپیما بسیار مناسب هستند
11. The turboprop engine is very much like the turbojet.
[ترجمه ترگمان]موتور turboprop خیلی شبیه موتورهای توربو جت است
[ترجمه گوگل]موتور توربوپراپ بسیار شبیه توربوجت است
[ترجمه گوگل]موتور توربوپراپ بسیار شبیه توربوجت است
12. For the second year, Shelton's' Cat sported a new composite proboscis from a P-3 Orion turboprop.
[ترجمه ترگمان]برای سال دوم، گربه شلتون یک ترکیب جدید مرکب از یک کشتی اوریون پی ۳ به نام داشت
[ترجمه گوگل]سال دوم، 'گربه شلتون' یک پروبوسیس کامپوزیت جدید را از توربوپراپ P-3 Orion تولید کرد
[ترجمه گوگل]سال دوم، 'گربه شلتون' یک پروبوسیس کامپوزیت جدید را از توربوپراپ P-3 Orion تولید کرد
13. Today's killer drone is a slow - flying, easy - to - spot turboprop plane that drops relatively - crude munitions on its targets.
[ترجمه ترگمان]هواپیمای بدون سرنشین امروز یک هواپیمای بدون سرنشین است که به راحتی پرواز می کند و مواد منفجره نسبتا خام را بر روی اهداف خود فرو می ریزد
[ترجمه گوگل]هواپیمای بدون سرنشین امروز یک هواپیمای توربوپراپ آهسته پرواز است که قطعه موشکهای خام را بر روی اهداف خود قرار می دهد
[ترجمه گوگل]هواپیمای بدون سرنشین امروز یک هواپیمای توربوپراپ آهسته پرواز است که قطعه موشکهای خام را بر روی اهداف خود قرار می دهد
14. Altitude simulation test must be completed during the research and development of turboshafts according to the general specification for turboshaft and turboprop.
[ترجمه ترگمان]تست شبیه سازی Altitude باید در طول تحقیق و توسعه of مطابق با مشخصات عمومی for و turboprop تکمیل شود
[ترجمه گوگل]آزمایش شبیه سازی ارتفاع باید در طول تحقیق و توسعه توربوشفت با توجه به مشخصات عمومی توربو شفت و توربوپراپ تکمیل شود
[ترجمه گوگل]آزمایش شبیه سازی ارتفاع باید در طول تحقیق و توسعه توربوشفت با توجه به مشخصات عمومی توربو شفت و توربوپراپ تکمیل شود
پیشنهاد کاربران
turboprop ( حملونقل هوایی )
واژه مصوب: توربین ملخی
تعریف: نوعی توربین گازی با یک توربین اضافی برای چرخاندن ملخ
واژه مصوب: توربین ملخی
تعریف: نوعی توربین گازی با یک توربین اضافی برای چرخاندن ملخ
کلمات دیگر: