کلمه جو
صفحه اصلی

professional ethics

انگلیسی به انگلیسی

• rules of morality and behavior that oblige those in professional positions (i.e. lawyers, doctors, etc.)

جملات نمونه

1. The doctor has been accused of violating professional ethics.
[ترجمه ترگمان]پزشک متهم به نقض اصول اخلاقی حرفه ای شده است
[ترجمه گوگل]دکتر متهم به نقض اخلاق حرفه ای شده است

2. Personal ethics and professional ethics sometimes conflict.
[ترجمه ترگمان]اخلاق حرفه ای و اخلاق حرفه ای گاهی تعارض دارند
[ترجمه گوگل]اخلاق شخصی و اخلاق حرفه ای گاهی متضرر می شوند

3. As many media workers would acknowledge, professional ethics in church-related media work are almost uncharted territory.
[ترجمه ترگمان]همانطور که بسیاری از کارکنان رسانه ای قبول می کنند، اصول اخلاقی حرفه ای در فعالیت های رسانه ای مربوط به کلیسا تقریبا مشخص نشده است
[ترجمه گوگل]همانطور که بسیاری از رسانه های کارگری تصدیق می کنند، اخلاق حرفه ای در کار رسانه های وابسته به کلیسا تقریبا سرزمین ناشناخته است

4. The principles of good faith reflect professional ethics and general social morality.
[ترجمه ترگمان]اصول ایمان خوب، اخلاق حرفه ای و اخلاق اجتماعی عمومی را منعکس می کنند
[ترجمه گوگل]اصول حسن نیت اخلاق حرفه ای و اخلاق اجتماعی عمومی را انعکاس می دهد

5. This article discusses the professional ethics of accountants after China's entering WTO.
[ترجمه ترگمان]این مقاله درباره اصول اخلاقی حسابداران بعد از ورود چین به سازمان تجارت جهانی بحث می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله در مورد اخلاق حرفه ای حسابداران پس از ورود چین به WTO می پردازد

6. Keeping good discipline and professional ethics, and strictly abiding by regulations of the store.
[ترجمه ترگمان]اصول اخلاقی را رعایت کنید و اصول اخلاقی حرفه ای را رعایت کنید
[ترجمه گوگل]حفظ نظم و انضباط خوب و اخلاق حرفه ای، و احترام به قوانین فروشگاه

7. Teachers" professional ethics is a new form of teachers" ethics in the learning society, and it is the intrinsic request of the development for the teachers" professionalize.
[ترجمه ترگمان]اخلاق حرفه ای معلمان شکل جدیدی از اخلاق معلمان در جامعه یادگیری است و این درخواست ذاتی توسعه معلمان است
[ترجمه گوگل]اخلاق حرفه ای معلمان، فرم جدیدی از اخلاق معلمان در جامعه یادگیرنده است، و این درخواست ذاتی از توسعه برای حرفه ای سازی معلمان است

8. His action violates the codes of professional ethics.
[ترجمه ترگمان]عمل او اصول اخلاقی حرفه ای را نقض می کند
[ترجمه گوگل]اقدام او خلاف قوانین اخلاقی حرفه ای است

9. Therefore, the professional ethics of public security police should be enhanced and standardised.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، اخلاق حرفه ای پلیس امنیت عمومی باید ارتقا یابد و استاندارد شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، اخلاق حرفه ای پلیس امنیت عمومی باید تقویت و استاندارد شود

10. To comply with labor discipline and professional ethics, is to ensure normal production and improve productivity.
[ترجمه ترگمان]برای سازگاری با انضباط کارگری و اصول اخلاقی حرفه ای، تضمین تولید نرمال و بهبود بهره وری است
[ترجمه گوگل]برای رعایت انضباط کاری و اخلاق حرفه ای، اطمینان از تولید طبیعی و بهبود بهره وری است

11. Customers from their professional standards and professional ethics consultation services.
[ترجمه ترگمان]مشتریان از استانداردهای حرفه ای خود و خدمات مشاوره اخلاقی حرفه ای استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]مشتریان از استانداردهای حرفه ای و خدمات مشاوره اخلاقی حرفه ای

12. Value people, give him chance. Know rules, professional ethics.
[ترجمه ترگمان]افراد ارزش، به او شانس بدهید قوانین و اصول اخلاقی حرفه ای را بشناسید
[ترجمه گوگل]ارزش مردم، به او فرصت بده قوانین، اخلاق حرفه ای را بدانید

13. Cultivate them with team spirit and professional ethics.
[ترجمه ترگمان]آن ها را با روحیه تیمی و اخلاقیات حرفه ای تطبیق دهید
[ترجمه گوگل]آنها را با روحیه تیم و اخلاق حرفه ای تقویت کنید

14. They should be possessed of sound professional ethics, reasonable knowledge structure, strong ability of collecting information and the power of innovation.
[ترجمه ترگمان]آن ها باید دارای اصول اخلاقی حرفه ای، ساختار دانش منطقی، توانایی قوی جمع آوری اطلاعات و قدرت ابتکار باشند
[ترجمه گوگل]آنها باید از اخلاق حرفه ای صحی، ساختار منطقی دانش، توانایی قوی از جمع آوری اطلاعات و قدرت نوآوری برخوردار باشند

پیشنهاد کاربران

اخلاق حرفه ای

professional ethics ( مدیریت )
واژه مصوب: اخلاق حرفه ای
تعریف: استانداردها و ارزش ها و اصول پذیرفته شدة حرفه ای و رفتاری در یک حرفه یا پیشه یا کسب وکار


کلمات دیگر: