کلمه جو
صفحه اصلی

be carried away


اختیار از دست دادن، سخت تحت تاثیر قرار گرفتن، ذوق زده شدن

جملات نمونه

1. The rubbish must be carried away.
[ترجمه ترگمان]این آشغال ها را باید باخود برده باشند
[ترجمه گوگل]زباله باید دور شود

2. We should not be carried away by our success.
[ترجمه ترگمان]ما نباید با موفقیت خودمان کنار بیاییم
[ترجمه گوگل]ما نباید از موفقیت های ما دور شود

3. Those unfortunate enough to be carried away after a crackdown are uncertain whether they will return alive.
[ترجمه ترگمان]آن unfortunate که پس از سخت گیری دست به گریبان باشند مطمئن نیستند که آیا زنده خواهند ماند یا نه
[ترجمه گوگل]کسانی که به اندازه کافی ناامید شده اند پس از سرکوب، به وضوح مشخص نیست که آیا آنها زنده خواهند ماند

4. But are we allowing ourselves to be carried away by false vanity?
[ترجمه ترگمان]اما آیا ما به خودمان اجازه می دهیم که با خودخواهی اشتباه از اینجا دور شویم؟
[ترجمه گوگل]اما آیا ما اجازه می دهیم خود را با غرور غلط تحقق یابد؟

5. Researchers, too, can sometimes be carried away in delving deeply into some issue in the minutest detail.
[ترجمه ترگمان]محققان نیز گاهی اوقات می توانند در هر یک از موارد به طور عمیق به بررسی مسائل بپردازند
[ترجمه گوگل]محققان نیز گاهی اوقات می توانند به طور جدی به برخی از مسائل در جزئیات دقیق اشاره کنند

6. There was a mattress to be carried away, calico cloth and filled with straw.
[ترجمه ترگمان]یک تشک بود که از پارچه چلوار پر شده بود و پر از کاه بود
[ترجمه گوگل]یک تشک به دست آمده بود، پارچه کتان و پر از کاه بود

7. He has better sense than be carried away by success.
[ترجمه ترگمان]او بهتر از آن است که با موفقیت به این طرف و آن طرف برده شود
[ترجمه گوگل]او حس خوبی نسبت به موفقیت دارد

8. One mustn't be carried away by one's successes.
[ترجمه ترگمان]نباید با یک موفقیت به این طرف و آن طرف برد
[ترجمه گوگل]یکی نباید با موفقیت یک نفر انجام شود

9. NIV Do not be carried away by all kinds of strange teachings.
[ترجمه ترگمان]NIV با همه آموزه های عجیب حمل نمی شوند
[ترجمه گوگل]NIV با انواع آموزه های عجیب و غریب نمی شود

10. We'll never be carried away by our great success.
[ترجمه ترگمان]ما هرگز با موفقیت بزرگ خودمان کنار نخواهیم بود
[ترجمه گوگل]ما هرگز موفق نخواهیم شد

11. We must take care not to be carried away by our achievements.
[ترجمه ترگمان]ما باید مواظب باشیم که دست از دست achievements بردارند
[ترجمه گوگل]ما باید مراقب باشیم که دستاورد های ما به دست نیاورده باشد

12. I closed my eyes, letting myself be carried away by my daughter's song.
[ترجمه ترگمان]چشمانم را بستم و به خودم اجازه دادم ترانه دخترم را باخود ببرم
[ترجمه گوگل]چشمانم را بستم، اجازه دادم آهنگ خودم را با دخترم بگذرانم

13. The better things are, the more likely they are to go wrong. The happier people are, the more likely they are to be carried away. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]هرچه چیزهای بهتری وجود داشته باشند، احتمال اینکه آن ها اشتباه کنند بیشتر است مردم شادتر هستند، احتمال اینکه آن ها را باخود حمل کنند بیشتر است دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]چیزهای بهتر، بیشتر احتمال دارد که به اشتباه بروند مردم شادتر هستند، بیشتر احتمال دارد که آنها دور شوند دکتر T P Chia

14. But there was no way she would allow herself to be carried away by that hypnotic pull that he had over her.
[ترجمه ترگمان]اما راهی نبود که به خود اجازه دهد تا آن کشش هیپنوتیزم کننده را که بر او چیره شده بود باخود ببرد
[ترجمه گوگل]اما هیچ راهی برای رسیدن به این هیپنوتیزم وجود نداشت

پیشنهاد کاربران

جوگیر شدن
از خود بی خود شدن
get carried away هم میشه گفت


کلمات دیگر: