برچیدن، پیاده کردن، بی مصرف کردن
dismantling
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• disassembly, act of disassembling, act of taking apart
جملات نمونه
1. The dismantling of a nuclear reprocessing plant caused a leak of radioactivity yesterday.
[ترجمه ترگمان]خلع سلاح یک نیروگاه فرآوری مجدد هسته ای باعث نشت رادیو اکتیویته در روز گذشته شده است
[ترجمه گوگل]انهدام یک کارخانه بازتولید هسته ای موجب نشت رادیواکتیو شد دیروز
[ترجمه گوگل]انهدام یک کارخانه بازتولید هسته ای موجب نشت رادیواکتیو شد دیروز
2. He ordered the dismantling of police checkpoints on highways, which were being used to shake down motorists for bribes.
[ترجمه ترگمان]او دستور خالی کردن ایست های بازرسی پلیس در بزرگراه ها را داد که برای پایین انداختن رانندگان برای رشوه مورد استفاده قرار می گرفت
[ترجمه گوگل]او دستور تخلیه ایستگاه های بازرسی پلیس در بزرگراه ها را صادر کرد که برای رانندگی برای رانندگان رانندگی استفاده می شد
[ترجمه گوگل]او دستور تخلیه ایستگاه های بازرسی پلیس در بزرگراه ها را صادر کرد که برای رانندگی برای رانندگان رانندگی استفاده می شد
3. Unions accuse the government of dismantling the National Health Service.
[ترجمه ترگمان]اتحادیه ها دولت را به خلع سلاح خدمات بهداشت ملی متهم می کنند
[ترجمه گوگل]اتحادیه ها دولت را متهم به رفع خدمات بهداشت ملی می کنند
[ترجمه گوگل]اتحادیه ها دولت را متهم به رفع خدمات بهداشت ملی می کنند
4. They are faced with the task of dismantling the state machinery in order to create more democratic structures.
[ترجمه ترگمان]آن ها با وظیفه از بین بردن ماشین آلات دولتی به منظور ایجاد ساختارهای دموکراتیک بیشتر مواجه هستند
[ترجمه گوگل]آنها با وظیفه برچیدن ماشین آلات دولتی برای ساختن ساختارهای دموکراتیک تر مواجه هستند
[ترجمه گوگل]آنها با وظیفه برچیدن ماشین آلات دولتی برای ساختن ساختارهای دموکراتیک تر مواجه هستند
5. The new government set about dismantling their predecessors'legislation.
[ترجمه ترگمان]دولت جدید تصمیم به لغو قانون پیشینیان خود گرفت
[ترجمه گوگل]دولت جدید بر لایحه پیشینیان خود رفع کرد
[ترجمه گوگل]دولت جدید بر لایحه پیشینیان خود رفع کرد
6. The government was in the process of dismantling the state-owned industries.
[ترجمه ترگمان]دولت در حال از بین بردن صنایع دولتی است
[ترجمه گوگل]دولت در حال فرایند انهدام صنایع دولتی بود
[ترجمه گوگل]دولت در حال فرایند انهدام صنایع دولتی بود
7. The estimates do not include the cost of dismantling nuclear weapons and military nuclear facilities.
[ترجمه ترگمان]این برآوردها شامل هزینه از بین بردن سلاح های هسته ای و تاسیسات هسته ای نظامی نمی شود
[ترجمه گوگل]برآوردها شامل هزینه برداشتن سلاح های هسته ای و تاسیسات هسته ای نظامی نیستند
[ترجمه گوگل]برآوردها شامل هزینه برداشتن سلاح های هسته ای و تاسیسات هسته ای نظامی نیستند
8. There is fun to be had in Ferguson's dismantling of illusions, but sometimes the candidates for dismissal are too predictable.
[ترجمه ترگمان]جالب است که در خلع سلاح فرگوسن از توهمات وجود داشته باشد، اما برخی اوقات نامزدهای اخراج بسیار قابل پیش بینی هستند
[ترجمه گوگل]جالب است که در برچیده شدن توهمات فرگوسن وجود داشته باشد، اما گاهی اوقات نامزدهای اخراج نیز قابل پیش بینی هستند
[ترجمه گوگل]جالب است که در برچیده شدن توهمات فرگوسن وجود داشته باشد، اما گاهی اوقات نامزدهای اخراج نیز قابل پیش بینی هستند
9. Two major undertakings of the museum were the dismantling, transportation and rebuilding of a barn and a cottage from nearby locations.
[ترجمه ترگمان]دو اقدام عمده در این موزه تصویب، حمل و نقل و بازسازی یک انبار و یک کلبه از مکان های مجاور بود
[ترجمه گوگل]دو وظیفه اصلی موزه عبارت بودند از انهدام، حمل و نقل و بازسازی انبار و کلبه از نقاط نزدیک
[ترجمه گوگل]دو وظیفه اصلی موزه عبارت بودند از انهدام، حمل و نقل و بازسازی انبار و کلبه از نقاط نزدیک
10. Mr Linley began dismantling his equipment.
[ترجمه ترگمان]\"آقای لینلی\" وسایل خود را از بین برد
[ترجمه گوگل]آقای لینلی شروع به از بین بردن تجهیزات خود کرد
[ترجمه گوگل]آقای لینلی شروع به از بین بردن تجهیزات خود کرد
11. I had a hundred men in there, dismantling the place back to the bare walls.
[ترجمه ترگمان]من صد نفر اونجا داشتم که محل رو به دیوار لخت باز کرده بود
[ترجمه گوگل]من در آنجا یک صد نفر داشتم، محل را به دیوارهای لخت باز کردم
[ترجمه گوگل]من در آنجا یک صد نفر داشتم، محل را به دیوارهای لخت باز کردم
12. They might have to consider dismantling at least part of the military and security apparatus that they have created over the years.
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است مجبور باشند حداقل بخشی از دستگاه نظامی و امنیتی که طی سال ها ایجاد کرده اند را در نظر بگیرند
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است مجبور شوند تا حداقل بخش هایی از دستگاه های نظامی و امنیتی که در طول سال ها ایجاد کرده اند، برچیده شوند
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است مجبور شوند تا حداقل بخش هایی از دستگاه های نظامی و امنیتی که در طول سال ها ایجاد کرده اند، برچیده شوند
13. The dismantling of the personal social services would also open the way for commercial providers.
[ترجمه ترگمان]پیاده کردن خدمات اجتماعی شخصی، راه را برای تامین کنندگان تجاری باز خواهد کرد
[ترجمه گوگل]از بین بردن خدمات اجتماعی شخصی نیز راه را برای ارائه دهندگان تجاری باز می کند
[ترجمه گوگل]از بین بردن خدمات اجتماعی شخصی نیز راه را برای ارائه دهندگان تجاری باز می کند
14. Pasaret is dismantling a hiring system where a job applicant's chief qualification was his or her party loyalty.
[ترجمه ترگمان]Pasaret یک سیستم استخدام را از بین می برد که در آن صلاحیت رئیس شغل، وفاداری حزبی او بود
[ترجمه گوگل]پاسارتی یک سیستم استخدام را که قبلا وظیفه اصلی وی را به عهده داشت، رفع می کند
[ترجمه گوگل]پاسارتی یک سیستم استخدام را که قبلا وظیفه اصلی وی را به عهده داشت، رفع می کند
15. The dismantling began on the night of November 9 as hundreds of Berliners chipped away at some of the more decorative chunks.
[ترجمه ترگمان]خلع سلاح در شب ۹ نوامبر آغاز شد، در حالی که صدها تن از Berliners به برخی از تکه های more chipped کردند
[ترجمه گوگل]انهدام در شب 9 نوامبر آغاز شد، زیرا صدها برلین در برخی از قطعات تزئینی بیشتر از هم جدا شدند
[ترجمه گوگل]انهدام در شب 9 نوامبر آغاز شد، زیرا صدها برلین در برخی از قطعات تزئینی بیشتر از هم جدا شدند
پیشنهاد کاربران
از بین بردن
برچیدن، حذف کردن
انحلال
کلمات دیگر: