انتظار می رود
expectable
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of expect.
• anticipated, foreseen, to be expected
جملات نمونه
1. It is expectable that I should finish some thing I can do for a significative spring festival.
[ترجمه ترگمان]لازم به ذکر است که من باید کاری را که می توانم برای فستیوال بهاره significative انجام دهم را به پایان برسانم
[ترجمه گوگل]انتظار میرود که باید چیزی را که می توانم برای جشنواره بهاری مهم برگزار کنم، به پایان برسانم
[ترجمه گوگل]انتظار میرود که باید چیزی را که می توانم برای جشنواره بهاری مهم برگزار کنم، به پایان برسانم
2. Many enterprises have implemented ERP and gain expectable profits from it. The iron and steel enterprises are much more eager for ERP compared to other industries.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شرکت ها ERP را پیاده کرده اند و سود expectable را از آن به دست می آورند شرکت های آهن و فولاد برای ERP در مقایسه با صنایع دیگر بسیار مشتاق هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از شرکت ها ERP را پیاده سازی کرده و سود حاصل از آن را به دست آورده اند شرکت های آهن و فولاد نسبت به سایر صنایع بسیار مشتاقتر از ERP هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از شرکت ها ERP را پیاده سازی کرده و سود حاصل از آن را به دست آورده اند شرکت های آهن و فولاد نسبت به سایر صنایع بسیار مشتاقتر از ERP هستند
3. It is expectable that those products could decrease the environmental pollution produced from use of unbiodegradable materials and less depend on petroleum resource.
[ترجمه ترگمان]لازم به ذکر است که این محصولات می توانند آلودگی های زیست محیطی ناشی از استفاده از مواد unbiodegradable را کاهش دهند و کم تر به منابع نفتی وابسته باشند
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که این محصولات بتوانند آلودگی محیط زیست تولید شده از استفاده از مواد غیر قابل تجزیه را کاهش دهند و کمتر به منابع نفتی وابسته باشند
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که این محصولات بتوانند آلودگی محیط زیست تولید شده از استفاده از مواد غیر قابل تجزیه را کاهش دهند و کمتر به منابع نفتی وابسته باشند
4. In the expectable cases of contacting blood and body fluid, only 7% of them wore gloves, and only 3 9% of them washed their hands after contacting blood, body fluid and other contaminated trashes.
[ترجمه ترگمان]در موارد expectable تماس با خون و مایعات بدن، تنها ۷ درصد از آن ها دستکش به تن کرده بودند و تنها ۳ درصد از آن ها پس از تماس با خون، مایع بدنی و دیگر trashes آلوده، دست هایشان را شسته بودند
[ترجمه گوگل]در موارد مورد انتظار تماس با خون و مایع بدن، تنها 7٪ از آنها دستکش را پوشیدند و تنها 9 3٪ از آنها دست ها را بعد از تماس با خون، مایع بدن و سایر نقاط آلوده آلوده کردند
[ترجمه گوگل]در موارد مورد انتظار تماس با خون و مایع بدن، تنها 7٪ از آنها دستکش را پوشیدند و تنها 9 3٪ از آنها دست ها را بعد از تماس با خون، مایع بدن و سایر نقاط آلوده آلوده کردند
5. According to the present circumstance and expectable plan, Our lab made a series of training courses.
[ترجمه ترگمان]با توجه به شرایط فعلی و نقشه expectable، آزمایشگاه ما چندین دوره آموزشی درست کرده بود
[ترجمه گوگل]با توجه به شرایط کنونی و طرح قابل انتظار، آزمایشگاه ما مجموعه ای از دوره های آموزشی را ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]با توجه به شرایط کنونی و طرح قابل انتظار، آزمایشگاه ما مجموعه ای از دوره های آموزشی را ایجاد کرد
6. The methods not only meet the personal and expectable demands of patient but also reduce the risk and raise the satisfaction of operation.
[ترجمه ترگمان]روش ها نه تنها نیازهای شخصی و expectable بیمار را برآورده می کنند بلکه ریسک را کاهش می دهند و میزان رضایت عملیات را افزایش می دهند
[ترجمه گوگل]این روش ها نه تنها به خواسته های فردی و انتظامی بیمار پاسخ می دهد، بلکه باعث کاهش خطر و افزایش رضایت از عمل می شود
[ترجمه گوگل]این روش ها نه تنها به خواسته های فردی و انتظامی بیمار پاسخ می دهد، بلکه باعث کاهش خطر و افزایش رضایت از عمل می شود
7. Differences of opinion are quite expectable given the present information.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر با توجه به اطلاعات موجود، اختلاف نظر وجود دارد
[ترجمه گوگل]با توجه به اطلاعات موجود، تفاوتهای نظر کاملا قابل انتظار هستند
[ترجمه گوگل]با توجه به اطلاعات موجود، تفاوتهای نظر کاملا قابل انتظار هستند
8. It is expectable that I should finish some thing I can a significative spring festival.
[ترجمه ترگمان]لازم به ذکر است که من باید کاری را که می توانم یک جشنواره بهاره significative را به پایان برسانم، به پایان برسانم
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که من باید چیزی را که من می توانم جشنواره بهاری مهم را به پایان برسانم
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که من باید چیزی را که من می توانم جشنواره بهاری مهم را به پایان برسانم
9. In the manner of revival meetings, the mood was alternately serious and entertaining, the outcome expectable.
[ترجمه ترگمان]در جلسات تجدید حیات، روحیه به طور متناوب جدی و سرگرم کننده بود، نتیجه نهایی
[ترجمه گوگل]به شیوه جلسات احیا، خلق و خوی متناوب جدی و سرگرم کننده بود، نتیجه قابل انتظار است
[ترجمه گوگل]به شیوه جلسات احیا، خلق و خوی متناوب جدی و سرگرم کننده بود، نتیجه قابل انتظار است
10. The numerical results show that a higher and more stable system capacity is expectable despite variation of user distribution, and large number of beams are also economized .
[ترجمه ترگمان]نتایج عددی نشان می دهد که با وجود تنوع در توزیع کاربری، ظرفیت سیستم با ثبات تر و با ثبات تر، expectable است و همچنین تعداد زیادی از تیرها also هستند
[ترجمه گوگل]نتایج عددی نشان می دهد که با وجود اختلاف توزیع کاربر، ظرفیت سیستم بالاتر و پایدار تر است و تعداد زیادی از پرتوها نیز صرفه جویی می شود
[ترجمه گوگل]نتایج عددی نشان می دهد که با وجود اختلاف توزیع کاربر، ظرفیت سیستم بالاتر و پایدار تر است و تعداد زیادی از پرتوها نیز صرفه جویی می شود
11. Because of lacking candidate subgraphs relationship analysis, extended instructions generated by current instruction extension method may not be able to obtain expectable performance improvement.
[ترجمه ترگمان]به دلیل فقدان آنالیز رابطه گراف فرعی نامزد، دستورالعمل های ارایه شده توسط روش گسترش دستورالعمل فعلی ممکن است قادر به دستیابی به بهبود عملکرد expectable نباشد
[ترجمه گوگل]به دلیل عدم تجزیه و تحلیل رابطه زیرگرافی نامزد، دستورالعمل های توسعه یافته توسط روش آموزش فعلی دستورالعمل ممکن است قادر به دستیابی به بهبود عملکرد انتظار نباشد
[ترجمه گوگل]به دلیل عدم تجزیه و تحلیل رابطه زیرگرافی نامزد، دستورالعمل های توسعه یافته توسط روش آموزش فعلی دستورالعمل ممکن است قادر به دستیابی به بهبود عملکرد انتظار نباشد
12. The circumstance of the system testing proved that the system operates well and it has achieved the expectable target goodly.
[ترجمه ترگمان]شرایط آزمایش سیستم اثبات کرد که این سیستم خوب عمل می کند و به هدف expectable goodly دست یافته است
[ترجمه گوگل]وضعیت آزمایش سیستم ثابت کرد که این سیستم به خوبی عمل می کند و به خوبی مورد هدف قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]وضعیت آزمایش سیستم ثابت کرد که این سیستم به خوبی عمل می کند و به خوبی مورد هدف قرار می گیرد
13. The result shows that Chinese money maze rate would gradually decrease in the expectable future.
[ترجمه ترگمان]نتیجه نشان می دهد که نرخ کلی پول چین به تدریج در آینده expectable کاهش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]نتیجه نشان می دهد که نرخ ماری گری پول چین به تدریج در آینده مورد انتظار کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]نتیجه نشان می دهد که نرخ ماری گری پول چین به تدریج در آینده مورد انتظار کاهش می یابد
14. From artist's lifestyle, we see the flat stable in quite winter and passion in expectable spring.
[ترجمه ترگمان]از سبک زندگی هنرمند، ما در زمستان کاملا پایدار و در بهار expectable به ثبات برسیم
[ترجمه گوگل]از شیوه زندگی هنرمند ما شاهد تخت پایدار در زمستان و شور و شوق در بهار قابل انتظار است
[ترجمه گوگل]از شیوه زندگی هنرمند ما شاهد تخت پایدار در زمستان و شور و شوق در بهار قابل انتظار است
15. It is proved by design experiments and simulation waves that this design accords with the expectable requirements.
[ترجمه ترگمان]این روش با آزمایش ها طراحی و امواج شبیه سازی نشان داده می شود که این طراحی با الزامات expectable همخوانی دارد
[ترجمه گوگل]این آزمایش توسط آزمایش های طراحی و امواج شبیه سازی ثابت شده است که این طراحی با شرایط مورد انتظار مطابقت دارد
[ترجمه گوگل]این آزمایش توسط آزمایش های طراحی و امواج شبیه سازی ثابت شده است که این طراحی با شرایط مورد انتظار مطابقت دارد
پیشنهاد کاربران
قابل انتظار
کلمات دیگر: