زمین کشاورزی، زمین فرآور، زمین زیرکشت، زمین زراعی
cropland
زمین کشاورزی، زمین فرآور، زمین زیرکشت، زمین زراعی
انگلیسی به فارسی
مزرعه
زمین کشاورزی، زمین فرآور، زمین زیرکشت، زمین زراعی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: land used, or that can be used, for growing crops.
- The country is dry and has little cropland.
[ترجمه ترگمان] این کشور خشک است و زمین های زراعی کوچک دارد
[ترجمه گوگل] کشور خشک است و دارای زمین های زراعی بسیار کم است
[ترجمه گوگل] کشور خشک است و دارای زمین های زراعی بسیار کم است
• land for planting crops
جملات نمونه
1. The tidal wave inundated vast areas of cropland.
[ترجمه ترگمان]موج جذر و مد مناطق وسیعی از زمین های زراعی را زیر آب برد
[ترجمه گوگل]موج نزولی موجب فرو ریختن مناطق وسیعی از گیاهان زراعی شد
[ترجمه گوگل]موج نزولی موجب فرو ریختن مناطق وسیعی از گیاهان زراعی شد
2. The former cropland has been turned into housing developments and shopping malls.
[ترجمه ترگمان]زمین های زراعی سابق به توسعه مسکن و مراکز خرید تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]این گیاه سابق به توسعه مسکن و مراکز خرید تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]این گیاه سابق به توسعه مسکن و مراکز خرید تبدیل شده است
3. Since elk can also wreak havoc in cropland and forestry plantations, a record 70,000 animals are being culled this hunting season.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که گوزن شمالی نیز می تواند زمین های زراعی و جنگلداری را تخریب کند، رکورد ۷۰ هزار حیوان در این فصل شکار در حال جمع آوری است
[ترجمه گوگل]از آنجایی که زیتون همچنین می تواند باعث تخریب در گیاهان زراعی و جنگل ها شود، در این فصل شکار، رکورد 70،000 حیوان مورد هدف قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]از آنجایی که زیتون همچنین می تواند باعث تخریب در گیاهان زراعی و جنگل ها شود، در این فصل شکار، رکورد 70،000 حیوان مورد هدف قرار می گیرد
4. The road cut through a vast cropland, with waist-high corn and sorghum nearby and waves of golden millet in the distance.
[ترجمه ترگمان]جاده از میان زمین های زراعی وسیعی عبور می کرد، با ذرت، ذرت و شیره نیشکر در همان نزدیکی کاشته شد و در فاصله ای دور دست از ارزن و ارزن پر کرد
[ترجمه گوگل]جاده که از طریق یک گیاه زراعی وسیع، با زراعت بالا و ذرت و سورگوم در نزدیکی آن و امواج طوفان طلایی فاصله دارد
[ترجمه گوگل]جاده که از طریق یک گیاه زراعی وسیع، با زراعت بالا و ذرت و سورگوم در نزدیکی آن و امواج طوفان طلایی فاصله دارد
5. Smallholders who were producing little from the infertile cropland of the sandy Northwest region began to plant drought-resistant poplars and willows to provide shelter and shade from sandstorms.
[ترجمه ترگمان]smallholders که کمی از زمین های زراعی infertile در منطقه شمال غربی تولید می کردند شروع به کاشت درختان تبریزی و درختان بید مقاوم در برابر خشکسالی کردند تا پناه گاه و سایه را از sandstorms تامین کنند
[ترجمه گوگل]مالکان کوچک که از نواحی نابارور منطقه شنی شمال غربی تولید می کردند، گیاهان سیب زمینی مقاوم به خشکی و گیاهان را برای ارائه پناهگاه و سایه از ماسه سنگ ها شروع کردند
[ترجمه گوگل]مالکان کوچک که از نواحی نابارور منطقه شنی شمال غربی تولید می کردند، گیاهان سیب زمینی مقاوم به خشکی و گیاهان را برای ارائه پناهگاه و سایه از ماسه سنگ ها شروع کردند
6. Made car of cell of abundant cropland fuel achieves commercialization 200
[ترجمه ترگمان]تولید خودروی سرشار از سوخت زراعی، به تجاری سازی ۲۰۰ تن دست می یابد
[ترجمه گوگل]ماشین تولید شده از سلول سوخت گیاهان فراوانی به فروش می رسد 200
[ترجمه گوگل]ماشین تولید شده از سلول سوخت گیاهان فراوانی به فروش می رسد 200
7. The matrix of abundant cropland group is prewar Feng Tian joint venture.
[ترجمه ترگمان]ماتریس گروه زراعی فراوان به سرمایه گذاری مشترک Feng Tian اشاره دارد
[ترجمه گوگل]ماتریکس گروهی از گیاهان فراوان، سرمایه گذاری مشترک فنگ تیان قبل از جنگ است
[ترجمه گوگل]ماتریکس گروهی از گیاهان فراوان، سرمایه گذاری مشترک فنگ تیان قبل از جنگ است
8. Especially the partial person cropland in them at duty, domesticity also appeared temporary difficulty.
[ترجمه ترگمان]به خصوص آن شخص جزئی که در خدمت آن ها بود، زندگی خانوادگی نیز به طور موقت به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]به خصوص این که بخش کشاورزی شخصی در آنها وظیفه داشت، خانه داری نیز مشکل موقت ایفا می کرد
[ترجمه گوگل]به خصوص این که بخش کشاورزی شخصی در آنها وظیفه داشت، خانه داری نیز مشکل موقت ایفا می کرد
9. Pulsed sprinkler can irrigate the cropland interruptedly and evenly, however, the price of it is so high that most farmers can't afford to buy it.
[ترجمه ترگمان]با این حال، Pulsed آب پاش می تواند زمین های زراعی را آبیاری کند و به طور مساوی، قیمت آن آنقدر بالا است که بیشتر کشاورزان نمی توانند آن را بخرند
[ترجمه گوگل]آب آشامیدنی پالس می تواند آبیاری قطعه ای را بدون وقفه و آبی درست کند، با این حال قیمت آن بسیار زیاد است که اکثر کشاورزان نمی توانند آن را خریداری کنند
[ترجمه گوگل]آب آشامیدنی پالس می تواند آبیاری قطعه ای را بدون وقفه و آبی درست کند، با این حال قیمت آن بسیار زیاد است که اکثر کشاورزان نمی توانند آن را خریداری کنند
10. There are some essential differences between cropland and rangeland. Herdsman often finds the cost is higher to protect property rights of pasturing areas than that of farming areas.
[ترجمه ترگمان]تفاوت های اساسی بین زمین زراعی و مرتع وجود دارد herdsman اغلب دریافته است که هزینه حفاظت از حقوق مالکیت مناطق pasturing نسبت به مناطق کشاورزی بیشتر است
[ترجمه گوگل]برخی از تفاوت های اساسی بین زمین های کشاورزی و مراتع وجود دارد
[ترجمه گوگل]برخی از تفاوت های اساسی بین زمین های کشاورزی و مراتع وجود دارد
11. Responsibility cropland executes public bidding to contract.
[ترجمه ترگمان]مسیولیت زمین های زراعی پیشنهاد عمومی را برای عقد قرارداد اجرا می کند
[ترجمه گوگل]مسئولیت زراعت به منظور صدور قرارداد، مناقصه عمومی را اجرا می کند
[ترجمه گوگل]مسئولیت زراعت به منظور صدور قرارداد، مناقصه عمومی را اجرا می کند
12. The sloping cropland distributes extensively in the TGRA with serious soil losses.
[ترجمه ترگمان]زمین های زراعی با شیب زیاد بطور گسترده در the با خسارت های جدی خاک توزیع می شوند
[ترجمه گوگل]این گیاه شیب دار به طور گسترده در TGRA با خسارات جدی خاک توزیع می شود
[ترجمه گوگل]این گیاه شیب دار به طور گسترده در TGRA با خسارات جدی خاک توزیع می شود
13. Too is cropland mole medicable complete?
[ترجمه ترگمان]اینم از \"cropland خبرچین\" که داره کامل میشه؟
[ترجمه گوگل]بیش از حد کامل است؟
[ترجمه گوگل]بیش از حد کامل است؟
14. Our city is restoring an important and scenic cultural relic, known as the Eight - trigram Cropland.
[ترجمه ترگمان]شهر ما در حال بازسازی یک یادگار فرهنگی مهم و خوش منظره است که به عنوان \"Eight -\" شناخته می شود
[ترجمه گوگل]شهر ما یک مجسمه مهم و چشمگیر فرهنگی را، که به عنوان کاشت هشت - تریگرام شناخته می شود، بازسازی می کند
[ترجمه گوگل]شهر ما یک مجسمه مهم و چشمگیر فرهنگی را، که به عنوان کاشت هشت - تریگرام شناخته می شود، بازسازی می کند
پیشنهاد کاربران
زمین زراعی
کشتزار یا مزرعه، زمینی است شامل ساختارهایی گوناگون است که به کشاورزی، فرآوری و مدیریت خوراک سود می رساند و پایه ای ترین عنصر فرآوری و تولید می باشد. کشتزارها می توانند یک دارنده داشته باشند، یا خانواده و یا گروهی از مردم و یا آنکه بنگاه یا شرکتی بر آن نظارت داشته باشد. یک کشتزار می تواند اندازه های گوناگونی داشته باشد، از جزئی از یک هکتار تا هزاران هکتار گسترده باشد.
cropland ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: سطح زیر کشت
تعریف: زمینی که به کشت محصولات زراعی اختصاص دارد
واژه مصوب: سطح زیر کشت
تعریف: زمینی که به کشت محصولات زراعی اختصاص دارد
کلمات دیگر: