حقوق ارتشی
military law
حقوق ارتشی
انگلیسی به فارسی
حقوق ارتشی
(مجموعهی قوانین نظامی یک کشور)
قانون نظامی
انگلیسی به انگلیسی
• laws and regulations that apply to soldiers and members of the military forces
جملات نمونه
1. In my last year, I specialized in military law.
[ترجمه ترگمان]در سال گذشته، من در قوانین نظامی تخصص داشتم
[ترجمه گوگل]در سال گذشته من در قانون نظامی تخصص داشتم
[ترجمه گوگل]در سال گذشته من در قانون نظامی تخصص داشتم
2. Under military law, servicemen are forbidden from commercial activity.
[ترجمه ترگمان]تحت قوانین نظامی، سربازان از فعالیت های تجاری منع می شوند
[ترجمه گوگل]تحت قانون نظامی، نیروهای نظامی از فعالیت تجاری ممنوع هستند
[ترجمه گوگل]تحت قانون نظامی، نیروهای نظامی از فعالیت تجاری ممنوع هستند
3. You have broken a serious military law.
[ترجمه ترگمان]تو یه قانون نظامی جدی رو شکستی
[ترجمه گوگل]شما یک قانون جدی نظامی را شکستید
[ترجمه گوگل]شما یک قانون جدی نظامی را شکستید
4. Civil or military law agencies inform the Competent Authority not to do so.
[ترجمه ترگمان]نهاده ای انتظامی یا نظامی به مقامات ذی صلاح اطلاع می دهند که این کار را نکنند
[ترجمه گوگل]آژانس های مدنی یا نظامی به مقامات صلاحیت نمی دهند که این کار را انجام دهند
[ترجمه گوگل]آژانس های مدنی یا نظامی به مقامات صلاحیت نمی دهند که این کار را انجام دهند
5. The Forces Legal Network has a 24-hour hotline which links callers to solicitors with an expertise in military law.
[ترجمه ترگمان]شبکه حقوقی نیروها یک خط تلفنی ۲۴ ساعته دارد که تماس گیرندگان را با یک متخصص در قانون نظامی مرتبط می سازد
[ترجمه گوگل]شبکه حقوقی نیروهای ویژه یک خط تلفن 24 ساعته دارد که تماس گیرندگان را با وکلا در معرض قوانین نظامی پیوند می دهد
[ترجمه گوگل]شبکه حقوقی نیروهای ویژه یک خط تلفن 24 ساعته دارد که تماس گیرندگان را با وکلا در معرض قوانین نظامی پیوند می دهد
6. If he weren't leader of the Youth Vanguard, he couldn't have broken any military law. ".
[ترجمه ترگمان]اگر او رهبر گروه پیشتاز جوانان نبود، نمی توانست هیچ قانون نظامی را نقض کند \"
[ترجمه گوگل]اگر او رهبر پیشاهنگ جوانان نبود، نمی توانست هیچ قانون نظامی را شکسته باشد '
[ترجمه گوگل]اگر او رهبر پیشاهنگ جوانان نبود، نمی توانست هیچ قانون نظامی را شکسته باشد '
7. Economic analysis is a useful method to thoroughly study military law.
[ترجمه ترگمان]تحلیل اقتصادی روشی کارآمد برای مطالعه کامل حقوق نظامی است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل اقتصادی یک روش مفید برای مطالعه قانون نظامی است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل اقتصادی یک روش مفید برای مطالعه قانون نظامی است
8. Ever the diligent litigator, Butler had been reading up on his military law. In time of war, he knew, a commander had a right to seize any enemy property that was being used for hostile purposes.
[ترجمه ترگمان]تا به حال خدمتکار diligent، باتلر، طبق قانون نظامی او مطالعه کرده بود در زمان جنگ، او می دانست که فرمانده حق دارد هر دشمنی را که برای مقاصد دشمن به کار می برد بگیرد
[ترجمه گوگل]باتلر قبلا قاضی سختگیرانه در قانون نظامی خود خواند در زمان جنگ، او می دانست، یک فرمانده حق داشت که هر دارایی دشمن را که برای اهداف دشمن مورد استفاده قرار می گرفت، مورد استفاده قرار دهد
[ترجمه گوگل]باتلر قبلا قاضی سختگیرانه در قانون نظامی خود خواند در زمان جنگ، او می دانست، یک فرمانده حق داشت که هر دارایی دشمن را که برای اهداف دشمن مورد استفاده قرار می گرفت، مورد استفاده قرار دهد
9. "Unite nations with military ceremony" which was punished action of violate ceremony with military means, is main content of military law in West-zhou and Chun-qiu dynasties.
[ترجمه ترگمان]\"ملل متحد با تشریفات نظامی\" که اقدام به تخلف از مراسم با وسایل نظامی شد، محتوای اصلی قانون نظامی در غرب - zhou و Chun - qiu است
[ترجمه گوگل]ملت متحد با مراسم نظامی که مجازات مراسم نقض آن با استفاده از وسایل نظامی بود، محتوای اصلی قانون نظامی در سلسله های غرب و چون کیو است
[ترجمه گوگل]ملت متحد با مراسم نظامی که مجازات مراسم نقض آن با استفاده از وسایل نظامی بود، محتوای اصلی قانون نظامی در سلسله های غرب و چون کیو است
10. Therefore, in our case, escape might well be an infraction of military law.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، در مورد ما، فرار ممکن است به خوبی نقض قانون نظامی باشد
[ترجمه گوگل]بنابراین، در مورد ما، فرار ممکن است به خوبی نقض قانون نظامی باشد
[ترجمه گوگل]بنابراین، در مورد ما، فرار ممکن است به خوبی نقض قانون نظامی باشد
کلمات دیگر: