(آدم یا دستگاه) شیردوش، دوشگر، دستگاه شیردوشی، شیر دوش، جانورشیرده
milker
(آدم یا دستگاه) شیردوش، دوشگر، دستگاه شیردوشی، شیر دوش، جانورشیرده
انگلیسی به فارسی
(آدم یا دستگاه) شیردوش، دوشگر، دستگاه شیردوشی
انگلیسی به انگلیسی
• one who milks, one who extracts milk from cows or other animals; animal that is milked; milking device
جملات نمونه
1. That cow is a good milker.
[ترجمه ترگمان] اون گاوه \"milker\" - ه
[ترجمه گوگل]این گاو شیرین خوب است
[ترجمه گوگل]این گاو شیرین خوب است
2. The Henry Milker is a hand-operated vacuum pump.
[ترجمه ترگمان]\"هنری milker\" پمپ خلا دستی است
[ترجمه گوگل]هنری میلکر یک پمپ خلاء دست است
[ترجمه گوگل]هنری میلکر یک پمپ خلاء دست است
3. The Henry Milker is a hand - operated pump.
[ترجمه ترگمان]\"هنری milker\" یک پمپ دستی است
[ترجمه گوگل]هنری میلکر یک پمپ دستی است
[ترجمه گوگل]هنری میلکر یک پمپ دستی است
4. He, he says . Milker Milkers should always wash and.
[ترجمه ترگمان]می گوید: او Milker Milkers همیشه باید شسته بشه و
[ترجمه گوگل]او می گوید Milker Milkers همیشه باید شستشو شود
[ترجمه گوگل]او می گوید Milker Milkers همیشه باید شستشو شود
5. The Hery Henry Milker is a hand operated vampire pomphand - operated vacuum pump.
[ترجمه ترگمان]\"هنری Henry\" (Hery هنری milker)یک پمپ خلا با قدرت pomphand vampire است
[ترجمه گوگل]هری هنری میلکر یک پمپ خلاء تحت عمل جراحی خون آشام دستی است
[ترجمه گوگل]هری هنری میلکر یک پمپ خلاء تحت عمل جراحی خون آشام دستی است
6. The average milking time with the Henry Milker is 10 minutes.
[ترجمه ترگمان]زمان شیری متوسط با هنری milker ۱۰ دقیقه است
[ترجمه گوگل]میانگین زمان شیردهی با هنری میلکر 10 دقیقه است
[ترجمه گوگل]میانگین زمان شیردهی با هنری میلکر 10 دقیقه است
7. Sixty percent of the farmhands were women, including nearly all the milkers.
[ترجمه ترگمان]شصت درصد از farmhands زن بودند، از جمله تقریبا همه the
[ترجمه گوگل]شصت درصد از خانوارهای خانوار، شامل تقریبا تمام شیرخواران بود
[ترجمه گوگل]شصت درصد از خانوارهای خانوار، شامل تقریبا تمام شیرخواران بود
8. The most notable sight was a Bedouin woman in a burka squatting down to test the udders of a goat and rejecting it as not a promising milker.
[ترجمه ترگمان]The دید یک زن بدوی بود که از چادر چمباتمه زده بود تا پستان بز را آزمایش کند و آن را به عنوان یک milker امیدبخش رد کند
[ترجمه گوگل]دیدنی ترین دیدار یک زن بیدینی بود که در یک برک محاکمه می شود تا تیرهای بز را آزمایش کند و آن را به عنوان یک بنده امیدوار کننده رد کند
[ترجمه گوگل]دیدنی ترین دیدار یک زن بیدینی بود که در یک برک محاکمه می شود تا تیرهای بز را آزمایش کند و آن را به عنوان یک بنده امیدوار کننده رد کند
کلمات دیگر: