(نام بازرگانی خمیر چرب که در مدل سازی به کار می رود) پلاستی سین (pasticene هم می نویسند)
plasticine
(نام بازرگانی خمیر چرب که در مدل سازی به کار می رود) پلاستی سین (pasticene هم می نویسند)
انگلیسی به فارسی
(نام بازرگانی خمیر چرب که در مدل سازی به کار میرود) پلاستی سین (pasticene هم مینویسند)
پلاستیک
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: trademark for a claylike oil-base paste used for modeling.
• type of modeling clay, soft and moldable material that does not harden
plasticine is a soft coloured substance like clay which children use for making little models; plasticine is a trademark.
plasticine is a soft coloured substance like clay which children use for making little models; plasticine is a trademark.
جملات نمونه
1. The boy is kneading the plasticine into the shape of a dog.
[ترجمه ترگمان]پسر دارد the را به شکل یک سگ می زند
[ترجمه گوگل]پسر پلاستیک را به صورت یک سگ میل می کند
[ترجمه گوگل]پسر پلاستیک را به صورت یک سگ میل می کند
2. Plasticine Plasticine is an old favourite and together with dough provides a useful alternative to clay.
[ترجمه ترگمان]Plasticine Plasticine یک دوست محبوب قدیمی است و همراه با خمیر، جایگزین مفیدی برای گل کردن فراهم می کند
[ترجمه گوگل]پلاستیک گلیسیرین یک مورد قدیمی است و به همراه خمیر جایگزین خوبی برای رس است
[ترجمه گوگل]پلاستیک گلیسیرین یک مورد قدیمی است و به همراه خمیر جایگزین خوبی برای رس است
3. You can also use large flat discs of Plasticine to mould the compartments.
[ترجمه ترگمان]همچنین می توانید از دیسک های بزرگ بزرگ Plasticine برای شکل دهی the استفاده کنید
[ترجمه گوگل]شما همچنین می توانید دیسک های مسطح بزرگ از Plasticine را برای قالب سازی بخش ها استفاده کنید
[ترجمه گوگل]شما همچنین می توانید دیسک های مسطح بزرگ از Plasticine را برای قالب سازی بخش ها استفاده کنید
4. They were executed in low relief in pink Plasticine.
[ترجمه ترگمان]آن ها با آسودگی مختصری در Plasticine صورتی اعدام شدند
[ترجمه گوگل]آنها در خلال کمربند پلاستیکی پلاستیکی اعدام شدند
[ترجمه گوگل]آنها در خلال کمربند پلاستیکی پلاستیکی اعدام شدند
5. Plasticine is a good medium for supporting all sizes of specimen as it is easily moulded and re-used.
[ترجمه ترگمان]Plasticine یک محیط خوب برای حمایت از همه اندازه های نمونه است چون به راحتی از قالب های استفاده شده و مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]پلاستیک یک محیط خوب برای حمایت از تمام اندازه نمونه است، زیرا به راحتی قالب و دوباره استفاده می شود
[ترجمه گوگل]پلاستیک یک محیط خوب برای حمایت از تمام اندازه نمونه است، زیرا به راحتی قالب و دوباره استفاده می شود
6. Plasticine is also helpful in keeping bones in position while they are being stuck.
[ترجمه ترگمان]Plasticine نیز در حفظ استخوان ها در هنگام گیر کردن کمک می کند
[ترجمه گوگل]پلاستیک همچنین در حفظ استخوان ها در موقع بستن کمک می کند
[ترجمه گوگل]پلاستیک همچنین در حفظ استخوان ها در موقع بستن کمک می کند
7. Remove the boxes and Plasticine, and tidy up the rough edges, using a craft knife.
[ترجمه ترگمان]جعبه و جعبه را بردارید و لبه های ناهموار را تمیز کنید و از یک چاقوی دستی استفاده کنید
[ترجمه گوگل]جعبه ها و پلاستیک را بردارید و لبه های خشن را با استفاده از یک چاقوی دست ساز پاک کنید
[ترجمه گوگل]جعبه ها و پلاستیک را بردارید و لبه های خشن را با استفاده از یک چاقوی دست ساز پاک کنید
8. The boy has softened up the plasticine with his fingers.
[ترجمه ترگمان] اون پسر با انگشت هاش رو نرم کرده
[ترجمه گوگل]پسر با انگشتانش پلاستیک را نرم کرده است
[ترجمه گوگل]پسر با انگشتانش پلاستیک را نرم کرده است
9. Mud paintings and beans do color plasticine Su - Ying said with deep feeling.
[ترجمه ترگمان]نقاشی های گل و لوبیا رنگ های plasticine Su را با احساس عمیق بیان می کنند
[ترجمه گوگل]سای یینگ با احساس عمیق گفت: نقاشی های گل و لوبیا، رنگ پلاستیک را رنگ می کنند
[ترجمه گوگل]سای یینگ با احساس عمیق گفت: نقاشی های گل و لوبیا، رنگ پلاستیک را رنگ می کنند
10. These include the use of plasticine as a guide to laying paint on canvas or card.
[ترجمه ترگمان]این ها شامل استفاده از plasticine به عنوان راهنما برای کشیدن رنگ بر روی بوم یا کارت هستند
[ترجمه گوگل]این ها شامل استفاده از پلاستیک ها به عنوان یک راهنما برای تخمگذار رنگ بر روی بوم یا کارت می باشد
[ترجمه گوگل]این ها شامل استفاده از پلاستیک ها به عنوان یک راهنما برای تخمگذار رنگ بر روی بوم یا کارت می باشد
11. Plasticine is soft and can be moulded, like wax, into any shape.
[ترجمه ترگمان]Plasticine نرم است و می تواند مثل موم قالب بگیرد، مثل موم در هر صورت
[ترجمه گوگل]بلستیلن نرم است و می تواند مانند شکل مو به شکل دیگری قالب بندی شود
[ترجمه گوگل]بلستیلن نرم است و می تواند مانند شکل مو به شکل دیگری قالب بندی شود
12. The volcanic plug might be black Plasticine, the castle balanced solidly atop it a skewed rendition of crenellated building bricks.
[ترجمه ترگمان]ممکن بود آتش فشانی منجمد شده باشد، و قلعه کاملا در بالای آن یک بازخوانی دوباره از آجرهای ساختمانی crenellated قرار داشت
[ترجمه گوگل]پلاک آتشفشانی ممکن است بلکینسک سیاه باشد، قلعه محکم به طور کامل بر روی آن قرار گرفته است که از ساختار آجر کشیده شده است
[ترجمه گوگل]پلاک آتشفشانی ممکن است بلکینسک سیاه باشد، قلعه محکم به طور کامل بر روی آن قرار گرفته است که از ساختار آجر کشیده شده است
13. One day I made a little object in plasticine and my parents said it was good.
[ترجمه ترگمان]یک روز من یک شی کوچک با نایلون انجام دادم و پدر و مادرم گفتند که خوب است
[ترجمه گوگل]یک روز من یک قطعه کوچک در plasticine ایجاد کردم و والدینم گفتند که خوب است
[ترجمه گوگل]یک روز من یک قطعه کوچک در plasticine ایجاد کردم و والدینم گفتند که خوب است
14. All the characters were made from moulded plasticine modelling clay on metal armatures, and filmed with stop motion clay animation.
[ترجمه ترگمان]تمامی این شخصیت ها از یک خاک رس مدل سازی شده در armatures فلزی ساخته شده اند و با استفاده از انیمیشن ساز متحرک فیلم برداری شده اند
[ترجمه گوگل]تمام کاراکترها از خاک رس مدل سازی پلاستیسیته ساخته شده بر روی فلزات ساخته شده و با حرکت متحرک حرکت رسوب فیلم برداری شده است
[ترجمه گوگل]تمام کاراکترها از خاک رس مدل سازی پلاستیسیته ساخته شده بر روی فلزات ساخته شده و با حرکت متحرک حرکت رسوب فیلم برداری شده است
پیشنهاد کاربران
خمیر بازی، خمیر مجسمه سازی
کلمات دیگر: