بی دوره، بی زهوار، بی کم
rimless
بی دوره، بی زهوار، بی کم
انگلیسی به فارسی
بیدوره،بی زهوار
بی رحم
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of rim.
• lacking a rim, having no rim
rimless spectacles do not have frames around the lenses.
rimless spectacles do not have frames around the lenses.
جملات نمونه
1. He's got new rimless reading glasses.
[ترجمه ترگمان]هری عینکش را به چشم زد
[ترجمه گوگل]او تازه عینک خواندن بیدار شده است
[ترجمه گوگل]او تازه عینک خواندن بیدار شده است
2. He had a pair of rimless bifocals in one hand, chewing on one of the stems as he read.
[ترجمه ترگمان]یک جفت عینک پنسی داشت که در یک دست داشت و ساقه ساقه آن را می جوید
[ترجمه گوگل]او یک جفت بیوفیلم های باریک را در یک دست داشت، وقتی که خواندن داشت، از یک ساقه جویدن
[ترجمه گوگل]او یک جفت بیوفیلم های باریک را در یک دست داشت، وقتی که خواندن داشت، از یک ساقه جویدن
3. He wore sinister rimless spectacles, and had the potential to become frightening.
[ترجمه ترگمان]عینک بی کر به چشم داشت و پتانسیل این کار را داشت که ترسناک به نظر برسد
[ترجمه گوگل]او عینک های بی رحمانه ای را پوشید و توانست ترسناک باشد
[ترجمه گوگل]او عینک های بی رحمانه ای را پوشید و توانست ترسناک باشد
4. His eyes brightened through his rimless glasses.
[ترجمه ترگمان]چشمانش از پشت عینکش برق زد
[ترجمه گوگل]چشمان او از طریق عینک های بی مزه اش روشن شد
[ترجمه گوگل]چشمان او از طریق عینک های بی مزه اش روشن شد
5. He wore rimless glasses and sported a neat grey moustache, very impressive.
[ترجمه ترگمان]عینک پنسی به چشم داشت و سبیل خاکستری براقی داشت که بسیار تحسین برانگیز بود
[ترجمه گوگل]او عینک های بدون لکه داشت و یک سبیل خاکستری شسته و رفته، بسیار چشمگیر
[ترجمه گوگل]او عینک های بدون لکه داشت و یک سبیل خاکستری شسته و رفته، بسیار چشمگیر
6. The RB 3183 features a lightweight semi - rimless rectangular shape.
[ترجمه ترگمان]RB ۳۱۸۳ دارای شکل مستطیلی نیمه rimless سبک است
[ترجمه گوگل]RB 3183 دارای یک شکل مستطیلی نیمه قیمتی سبک وزن است
[ترجمه گوگل]RB 3183 دارای یک شکل مستطیلی نیمه قیمتی سبک وزن است
7. S: The semi - rimless is in fashion this year. And the oval shape is popular.
[ترجمه ترگمان]س: نیمه - در سال جاری مد نظر است و شکل بیضی عمومی است
[ترجمه گوگل]S نیمه ریمل در سال جاری است شکل بیضی محبوب است
[ترجمه گوگل]S نیمه ریمل در سال جاری است شکل بیضی محبوب است
8. Heyward's aquiline, austere face showed concentration; behind rimless glasses his grey eyes were cool.
[ترجمه ترگمان]صورت عقابی و عقابی او تمرکز را نشان می داد، پشت شیشه های عینک، چشمان خاکستری اش خنک بود
[ترجمه گوگل]چهره غول پیکر Heyward، غلیظ شده است؛ در پشت عینک های ریمل چشمان خاکستریش خنک بود
[ترجمه گوگل]چهره غول پیکر Heyward، غلیظ شده است؛ در پشت عینک های ریمل چشمان خاکستریش خنک بود
9. Do you wear rimmed or rimless glasses?
[ترجمه ترگمان]عینک یا عینک پنسی به تن دارید؟
[ترجمه گوگل]آیا عینک های rimmed یا rimless را می پوشیدید؟
[ترجمه گوگل]آیا عینک های rimmed یا rimless را می پوشیدید؟
10. She wore rimless glasses.
[ترجمه ترگمان]عینک پنسی به چشم داشت
[ترجمه گوگل]او عینک های بدون لکه داشت
[ترجمه گوگل]او عینک های بدون لکه داشت
11. On the bridge of his hooked nose was a pair of gold rimless spectacles.
[ترجمه ترگمان]روی پل بینی اش یک جفت عینک پنسی طلایی بود
[ترجمه گوگل]بر روی پل بینی بینی او یک جفت عینک بی نظیر طلا بود
[ترجمه گوگل]بر روی پل بینی بینی او یک جفت عینک بی نظیر طلا بود
12. His pale blue eyes peered anxiously at Vic through thick rimless spectacles.
[ترجمه ترگمان]چشمان آبی رنگش با نگرانی از ورای عینک پنسی به او خیره شد
[ترجمه گوگل]چشم های پهن آبی او با عینک های بی نظیر ضخیم در ناخودآگاه به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]چشم های پهن آبی او با عینک های بی نظیر ضخیم در ناخودآگاه به چشم می خورد
13. Sunlight reflected from the snow outside flashed off his rimless pince-nez perched on the bridge of his strong nose.
[ترجمه ترگمان]نور خورشید از روی برف بیرون افتاد و روی لبه بینی نیرومندش روی لبه بینی تکیه داده بود
[ترجمه گوگل]نور خورشید منعکس شده از برف در خارج از flashed از pins-nez rinless او بر روی پل بینی قوی خود را
[ترجمه گوگل]نور خورشید منعکس شده از برف در خارج از flashed از pins-nez rinless او بر روی پل بینی قوی خود را
14. This lightweight, easy to wear classic rectangle style has a rimless three piece mount construction.
[ترجمه ترگمان]این سبک، ساده است که سبک گفتاری کلاسیک دارای یک ساختمان سوار بر سه قطعه است
[ترجمه گوگل]این سبک وزن، سبک وزن کلاسیک مستطیل مستطیلی، دارای یک ساختار سه تکه کشیده است
[ترجمه گوگل]این سبک وزن، سبک وزن کلاسیک مستطیل مستطیلی، دارای یک ساختار سه تکه کشیده است
کلمات دیگر: