کلمه جو
صفحه اصلی

plasmic


وابسته به سفیده یاخته

انگلیسی به فارسی

پلاستیک


انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to the fluid part of blood or lymph; pertaining to ionized material, pertaining to matter in the fourth state

جملات نمونه

1. AIM To investigate the relationship between plasmic diamine oxidase and gut injury in acute necrotizing pancreatitis.
[ترجمه ترگمان]به منظور بررسی رابطه میان اسید دی آمین و جراحت شکم در pancreatitis حاد تنفسی، AIM را بررسی کنید
[ترجمه گوگل]AIM بررسی ارتباط بین دیامن اکسیداز پلاسمیک و آسیب جگر در پانکراتیت حاد پیوند ناباروری

2. Our evolution from plasmic quarks was inevitable, not special.
[ترجمه ترگمان]تکامل ما از quarks plasmic اجتناب ناپذیر بود، نه خاص
[ترجمه گوگل]تکامل ما از کوارک های پلاسما اجتناب ناپذیر بود، نه ویژه ای

3. Objective To investigate the change of plasmic and urinary endothelin (PET, UET) level in children with renal disease and evaluate their relation.
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق درباره تغییر سطح of و endothelin ادراری (PET، فن آوری و فن آوری)در کودکان مبتلا به بیماری کلیه و ارزیابی رابطه آن ها
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تغییر سطح اندوتلین پلاسمیک و ادرار (PET، UET) در کودکان مبتلا به بیماری کلیوی و بررسی رابطه آنها

4. Objective To investigate manifestations of the plasmic excitatory amino acids in the patients with hemorrhagic cerebrovascular diseases.
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق درباره ظهور اسید آمینه plasmic excitatory در بیماران مبتلا به بیماری های خونی خون آور
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثرات اسیدهای آمینه تحریک پذیر پلاسمایی در بیماران مبتلا به بیماری های مغزی-عروقی هموراژیک

5. This plasmic healing could help me and I'd like to know more.
[ترجمه ترگمان]این شفا بخش می تواند به من کمک کند و دوست دارم بیشتر بدانم
[ترجمه گوگل]این شفا پلاسمیک می تواند به من کمک کند و من می خواهم بیشتر بدانم

6. The results also showed that the inhibition of plasmic thrombin formation in various dosage groups was positively correlate with the injected dose.
[ترجمه ترگمان]نتایج همچنین نشان داد که مهار تشکیل thrombin plasmic در گروه های دوزهای مختلف به طور مثبت با دوز تزریق ارتباط دارد
[ترجمه گوگل]نتایج همچنین نشان داد که مهار تشکیل ترومبین پلاسمایی در گروه های مختلف دوز با دوز تزریقی رابطه مثبت دارد

7. Conclusion: Sanjing Ruipu Sugar-reducing device can lower the plasmic glucose level of diabetic patients and rats.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: کاهش ابزار کاهش قند خون می تواند سطح گلوکز plasmic بیماران دیابتی و موش های دیابتی را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری Sanjing Ruipu دستگاه کاهش دهنده شکر می تواند سطح گلوکز پلاسمی بیماران دیابتی و موش صحرائی را کاهش دهد

8. Blood routine, biochemical and plasmic electrolytes were examined in preoperative and postoperative venous blood and intraoperative collected blood.
[ترجمه ترگمان]روتین خون، بیوشیمیایی و plasmic الکترولیت در preoperative مورد بررسی قرار گرفت و خون وریدی و intraoperative خون جمع آوری شده را بررسی کرد
[ترجمه گوگل]روتین خون، الکترولیتهای بیوشیمیایی و پلاسمایی در خون وریدی قبل از عمل و بعد از عمل بررسی و خون جمع آوری شده در طی عمل انجام شد

9. Results show that improvement of the permeability of plasmic membrane could enhance the biosynthesis and secretion of gentamicin.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که بهبود نفوذپذیری غشا plasmic می تواند the و ترشح gentamicin را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که بهبود نفوذپذیری غشاء پلاسمایی می تواند باعث افزایش بیوسنتز و ترشح جنتامایسین شود

10. Level of plasmic motilin of 57 heroin addicts was determined by radioimmunoassay and compared with that of 43 normal subjects.
[ترجمه ترگمان]سطح of motilin از ۵۷ معتاد به هروئین توسط radioimmunoassay تعیین شد و در مقایسه با ۴۳ سوژه عادی، مورد ارزیابی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]سطح موتلیس پلاسمایی 57 معتاد معتاد به هروئین توسط رادیو ایمونوسیستی تعیین شد و در مقایسه با 43 فرد سالم

11. Objective To analyze the influence of magnesium on plasmic brain natriuretic peptide level and cardiac function in patients with congestive heart failure.
[ترجمه ترگمان]هدف تجزیه و تحلیل تاثیر منیزیم در مغز plasmic، سطح پپتید و عملکرد قلبی در بیمارانی با نارسایی احتقانی قلب احتقانی قلب
[ترجمه گوگل]هدف تحلیل تأثیر منیزیم بر سطح پپتید پلی مورفیسم مغز پلاسمایی و عملکرد قلبی در بیماران مبتلا به نارسایی احتقانی قلب

12. Plasmic testosterone and estradiol were determined in 20 male patients with peptic ulcer and 20 healthy subjects.
[ترجمه ترگمان]Plasmic testosterone و estradiol در ۲۰ بیمار مرد مبتلا به سرطان peptic و ۲۰ نفر از افراد سالم تعیین شدند
[ترجمه گوگل]تستوسترون پلاسما و استرادیول در 20 بیمار مبتلا به زخم پپتیک و 20 فرد سالم تعیین شد

13. The viscous plasmic material forms the basis of Gungan weaponry as well.
[ترجمه ترگمان]مواد چسبنده لزج پایه و اساس تسلیحات Gungan را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]مواد پلاسمای چسبناک نیز اساس اسلحه Gungan را تشکیل می دهند

14. Objective: To observe the effects of Red Sage Root and Tetramethylpyrazine on the pulmonary function and plasmic ET in patients with pulmonary heart disease during acute exacerbation stage.
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده اثرات مخرب ریشه ای و Tetramethylpyrazine بر عملکرد ریوی و plasmic ET در بیماران مبتلا به بیماری های قلبی ریوی در طول مرحله وخامت حاد
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثرات ریشه سرخ مریم و تتراماتیلپیرازین بر عملکرد ریوی و ET پلاسمایی در بیماران مبتلا به بیماری قلبی ریوی در مرحله تشدید حاد


کلمات دیگر: