کلمه جو
صفحه اصلی

place mat


زیر بشقابی

انگلیسی به فارسی

مات


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a mat, often decorative, used under a place setting at a meal to protect the table.

• individual table mat

جملات نمونه

1. Why did the place matter so much?
[ترجمه ترگمان]چرا این مکان اینقدر اهمیت داشت؟
[ترجمه گوگل]چرا این محل خیلی مهم بود؟

2. Dessert cutlery is set above the place mat; butter knife is on the side plate.
[ترجمه ترگمان]کارد و چنگال ها روی حصیر جایی قرار گرفته اند چاقوی کره روی بشقاب است
[ترجمه گوگل]کارد و چنگال دسر در بالای مات قرار دارد چاقوی کره روی صفحه جانبی است

3. There was no need for place mats as the meal was to be cold, but place mats were invariably laid.
[ترجمه ترگمان]دیگر احتیاجی به استراحت نداشت، چون غذا را همیشه سرد و بدون استثنا چیده بودند
[ترجمه گوگل]نیازی نبود که ملافه ها در محل قرار بگیرند، زیرا غذا باید سرد باشد، اما مات ها همیشه جای گذاشتند

4. Did you have a place mat?
[ترجمه ترگمان]تو جایی داشتی؟
[ترجمه گوگل]آیا مات جایی دارید؟

5. A place mat is usually placed on the dining table.
[ترجمه ترگمان]یک حصیر جایی معمولا روی میز غذا خوری گذاشته می شود
[ترجمه گوگل]تشک مات معمولا روی میز ناهار خوری قرار می گیرد

6. Place mat: There's a place mat on the table.
[ترجمه ترگمان]حصیر جایی: یک حصیر روی میز است
[ترجمه گوگل]مات محل یک میز مات روی میز وجود دارد

7. We put each dish on a place mat.
[ترجمه ترگمان]ما هر بشقاب رو روی یه تشک گذاشتیم
[ترجمه گوگل]ما هر ظرفی را در یک متری قرار داده ایم

8. This is place mat.
[ترجمه ترگمان]این یک پادری است
[ترجمه گوگل]این مات است

9. This is a place mat.
[ترجمه ترگمان]این یک پادری است
[ترجمه گوگل]این یک مات است

پیشنهاد کاربران

سفره

زیربشقابی

napkin under the plate

زیر دیگی


کلمات دیگر: