سخت گیری، سختی
rigorousness
سخت گیری، سختی
انگلیسی به فارسی
سختی
انگلیسی به انگلیسی
• harshness, strictness, severity; exactness, precision, strict accuracy
جملات نمونه
1. Technicality shows by: main characteristics such a accuracy, rigorousness, authority, being realistic and high-efficient.
[ترجمه ترگمان]technicality نشان می دهد: ویژگی های اصلی از قبیل دقت، قابلیت اطمینان، واقع گرا بودن و کارایی بالا
[ترجمه گوگل]تکنولوژی با ویژگی های اصلی مانند دقت، دقیق بودن، قدرت، واقعی بودن و کارآیی بالا نشان می دهد
[ترجمه گوگل]تکنولوژی با ویژگی های اصلی مانند دقت، دقیق بودن، قدرت، واقعی بودن و کارآیی بالا نشان می دهد
2. Efficiency, rigorousness, seeking truth from facts and strict observance of professional ethics are the principles the Zhongye-Jianchuan Law Officehas always upholds.
[ترجمه ترگمان]Efficiency، rigorousness، به دنبال حقیقت از حقایق و رعایت دقیق اصول اخلاقی حرفه ای، اصولی هستند که قانون Zhongye همیشه آن را تایید می کند
[ترجمه گوگل]کارایی، سختی، جستجوی حقیقت از حقایق و رعایت رعایت اخلاق حرفه ای، اصولی است که دفتر قانون Zhongye-Jianchuan همیشه حمایت می کند
[ترجمه گوگل]کارایی، سختی، جستجوی حقیقت از حقایق و رعایت رعایت اخلاق حرفه ای، اصولی است که دفتر قانون Zhongye-Jianchuan همیشه حمایت می کند
3. There are currently many debates concerning the rigorousness of cosmetic advertisement languages.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر بحث هایی در مورد the زبان های تبلیغ زیبایی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر بحث های زیادی در مورد سختی زبان های تبلیغاتی لوازم آرایشی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر بحث های زیادی در مورد سختی زبان های تبلیغاتی لوازم آرایشی وجود دارد
4. The Tang Dynasty mothers were filled with intelligence, competence and firmness and abundant in wisdom, thoughtfulness, rigorousness and love.
[ترجمه ترگمان]مادران سلسله تانگ از هوش، لیاقت و ثبات و سرشار از عقل، تفکر، عشق و عشق سرشار بودند
[ترجمه گوگل]مادران سلسله تانگ با هوش، شایستگی و استحکام پر شده و در عقل، تفکر، سختی و عشق فراوان بودند
[ترجمه گوگل]مادران سلسله تانگ با هوش، شایستگی و استحکام پر شده و در عقل، تفکر، سختی و عشق فراوان بودند
5. English for law has striking characteristics in terms of diction, syntax and discourse, and it reflects speciality, solemnness, rigorousness and accuracy.
[ترجمه ترگمان]زبان انگلیسی برای قانون دارای ویژگی هایی از لحاظ طرز بیان، نحو و گفتمان است و منعکس کننده تخصص، solemnness، rigorousness و دقت است
[ترجمه گوگل]انگلیسی برای قانون دارای ویژگی های قابل توجهی از نظر گفتار، نحو و گفتمان است، و آن را نشان می دهد تخصص، جشن، سختی و دقت
[ترجمه گوگل]انگلیسی برای قانون دارای ویژگی های قابل توجهی از نظر گفتار، نحو و گفتمان است، و آن را نشان می دهد تخصص، جشن، سختی و دقت
6. This thesis treats of the specific requirements concerning it in three aspects, namely, rigorousness, effective expression and style to show the hardships involved in this profession.
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه به بررسی الزامات خاص مربوط به آن در سه جنبه به نام های،، بیان موثر و سبک برای نشان دادن سختی های مشارکت در این حرفه می پردازد
[ترجمه گوگل]این پایان نامه از شرایط خاص مربوط به آن در سه جنبه، یعنی سختی، بیان موثر و سبک برای نشان دادن سختی های مربوط به این حرفه، برخورد می کند
[ترجمه گوگل]این پایان نامه از شرایط خاص مربوط به آن در سه جنبه، یعنی سختی، بیان موثر و سبک برای نشان دادن سختی های مربوط به این حرفه، برخورد می کند
7. To meet the requirements of large-scale of oil refining equipments and rigorousness of technical conditions, vacuum transfer line structures tend to become more and more complex.
[ترجمه ترگمان]برای برآورده کردن الزامات مقیاس بزرگ تجهیزات پالایش نفت و rigorousness شرایط فنی، ساختارهای خطوط انتقال خلا بیشتر و پیچیده تر می شوند
[ترجمه گوگل]برای برآورده ساختن نیازهای مقیاس بزرگ تجهیزات پالایش نفت و سختی شرایط فنی، ساختارهای انتقال خطوط انتقال گاز پیچیده تر می شوند
[ترجمه گوگل]برای برآورده ساختن نیازهای مقیاس بزرگ تجهیزات پالایش نفت و سختی شرایط فنی، ساختارهای انتقال خطوط انتقال گاز پیچیده تر می شوند
8. But it's not unlikely. The odds depend on the length and the rigorousness of the trip.
[ترجمه ترگمان]اما بعید نیست همه احتمالات به طول و طول سفر بستگی دارد
[ترجمه گوگل]اما بعید است شانس به طول و سختی سفر بستگی دارد
[ترجمه گوگل]اما بعید است شانس به طول و سختی سفر بستگی دارد
9. But in these vivid palettes, we has probably understood the romanticism harmony's freedom, acracholia, as well as the rigorousness and the neatness of classicism musical form.
[ترجمه ترگمان]اما در این palettes واضح، ما احتمالا the romanticism s، acracholia، و پاکیزگی و لطافت سبک کلاسیک موسیقی را درک کرده ایم
[ترجمه گوگل]اما در این پالت های واضح، ما احتمالا به آزادی هماهنگی رمانتیک، آراکولیا و همچنین سختی و آرامش شکل موسیقی کلاسیکایی فهمیده ایم
[ترجمه گوگل]اما در این پالت های واضح، ما احتمالا به آزادی هماهنگی رمانتیک، آراکولیا و همچنین سختی و آرامش شکل موسیقی کلاسیکایی فهمیده ایم
10. In the current research on the classification of sports competitions, not quite clear explanation of their regularity makes this sort of research lack rigorousness and profoundness.
[ترجمه ترگمان]در تحقیق حاضر در مورد طبقه بندی رقابت های ورزشی، بدون توضیح کامل از نظم آن ها، این نوع تحقیقات فاقد rigorousness و profoundness هستند
[ترجمه گوگل]در تحقیقات فعلی در مورد طبقه بندی مسابقات ورزشی، توضیح کاملا روشن از منظر آنها، باعث می شود که این نوع تحقیق، سختی و عمیق نداشته باشد
[ترجمه گوگل]در تحقیقات فعلی در مورد طبقه بندی مسابقات ورزشی، توضیح کاملا روشن از منظر آنها، باعث می شود که این نوع تحقیق، سختی و عمیق نداشته باشد
11. Thus proposed clinically in on both has had to respect its group of sides rigorousness, and did not rigidly adhere to the article limits, had to know Chang Dabian, nimble utilization.
[ترجمه ترگمان]از این رو، پیشنهاد بالینی در هر دو کشور باید به گروه its نسبت داده شود، و با محدودیت های ماده همخوانی نداشته باشد، باید چانگ Dabian، استفاده چابک را بداند
[ترجمه گوگل]بنابراین پیشنهاد شده بالینی در هر دو باید مجبور به احترام به گروه خود را از طرف، و به سختی به محدودیت مقاله پیوست، مجبور به دانستن چانگ دابین، بهره برداری پر سر و صدا
[ترجمه گوگل]بنابراین پیشنهاد شده بالینی در هر دو باید مجبور به احترام به گروه خود را از طرف، و به سختی به محدودیت مقاله پیوست، مجبور به دانستن چانگ دابین، بهره برداری پر سر و صدا
کلمات دیگر: