کلمه جو
صفحه اصلی

military unit

انگلیسی به فارسی

واحد نظامی


انگلیسی به انگلیسی

• division within the armed forces

جملات نمونه

1. One secret military unit tried to contaminate the drinking water of the refugees.
[ترجمه ترگمان]یک واحد نظامی مخفی تلاش کرد تا آب آشامیدنی پناهندگان را آلوده کند
[ترجمه گوگل]یک واحد نظامی مخفی سعی کرد آب آشامیدنی پناهندگان را آلوده کند

2. S. -sponsored military unit would apply to Joe if Chennault wanted him in his command.
[ترجمه ترگمان]اگر Chennault او را در فرماندهی خود تحت تعقیب قرار دهد، واحد نظامی حمایت شده از سوی جنوب به جو اعمال خواهد شد
[ترجمه گوگل]S - واشنگتن واشنگتن برای جی درخواست می کند اگر چننو او را در فرمان او می خواست

3. Garrett is part of an elite military unit.
[ترجمه ترگمان]گرت بخشی از یک یگان نظامی ممتاز است
[ترجمه گوگل]Garrett بخشی از یک واحد نظامی نخبه است

4. To equip ( a military unit ) with motor vehicles, such as tanks and trucks.
[ترجمه ترگمان]تجهیز (یک واحد نظامی)با وسایل نقلیه موتوری مانند تانک و کامیون ها
[ترجمه گوگل]برای تجهیز (یک واحد نظامی) با وسایل نقلیه موتوری، مانند تانک ها و کامیون ها

5. The colors of a mounted or motorized military unit.
[ترجمه ترگمان]رنگ های یک واحد نظامی سوار شده یا موتور دار
[ترجمه گوگل]رنگ یک واحد نظامی نصب شده یا موتوری

6. That military unit should work hand-in-glove with China, which has already flooded Africa with 80,000 nationals engaged in pre-emptive nation building.
[ترجمه ترگمان]این واحد نظامی باید با چین هم کاری کند، که در حال حاضر آفریقا را با ۸۰،۰۰۰ نفر از اتباع خود که در حال حاضر در یک کشور پیش دستانه اجرا می کنند، گرفتار کرده است
[ترجمه گوگل]این واحد نظامی باید دست چین را با چین، که قبلا در آفریقا با 80،000 اتباع مشغول ساختن کشور پیشقدم شده است، کار کند

7. The chief commissioned officer of a military unit regardless of his or her rank.
[ترجمه ترگمان]رئیس یک واحد نظامی بدون توجه به مقام و مقام او منصوب کرد
[ترجمه گوگل]مأمور ارشد یک واحد نظامی بدون در نظر گرفتن رتبه او

8. A military unit post, district [Sentence dictionary], or region under the control of one officer.
[ترجمه ترگمان]یک واحد نظامی واحد، حوزه (حکم جمله)، یا منطقه تحت کنترل یک افسر
[ترجمه گوگل]یک پست واحد نظامی، ناحیه [Dictionary dictionary]، یا منطقه تحت کنترل یکی از افسران

9. As a special military unit, army has a various human - forming.
[ترجمه ترگمان]ارتش به عنوان یک واحد نظامی خاص دارای انواع مختلفی از انسان ها است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک واحد نظامی ویژه، ارتش یک شکل گیری مختلف انسان دارد

10. After all, he had managed to defeat the system and was in sole command of a small military unit.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، او توانسته بود سیستم را شکست دهد و تنها فرماندهی یک واحد نظامی کوچک را بر عهده داشت
[ترجمه گوگل]بعد از همه، او توانست سیستم را شکست دهد و تنها یک واحد نظامی کوچک داشت

11. Initial reports indicated hundreds had been killed when a military unit had been stoned by a hungry and unruly mob.
[ترجمه ترگمان]گزارش ها اولیه حاکی از کشته شدن صدها نفر بود که یک واحد نظامی توسط گروهی گرسنه و سرکش سنگسار شد
[ترجمه گوگل]گزارش های اولیه حاکی از آن است که صدها نفر کشته شده اند، زمانی که یک واحد نظامی توسط یک غول گرسنه و غیر مسلح سنگسار شده است

12. In August the government ordered the dissolution of the military unit involved in the massacre.
[ترجمه ترگمان]دولت در ماه اوت دستور انحلال واحد نظامی دخیل در این کشتار را داد
[ترجمه گوگل]در ماه آگوست دولت دستور انحلال واحد نظامی درگیر در قتل عام را صادر کرد

13. Banner" was the local administration under the System of appointing National Minority heredsitary headsman in Tujia Nationality prefecture, and it was also a basic military unit. "
[ترجمه ترگمان]بنر، دولت محلی تحت سیستم انتصاب میر heredsitary اقلیت ملی در استان Nationality بود و همچنین یک واحد نظامی پایه بود \"
[ترجمه گوگل]بنر 'دولت محلی تحت سیستم تعیین سرپرستی ارثی اقلیت های ملی در ریاست ملیت Tujia بود، و همچنین یک واحد نظامی اساسی بود '

14. Last month, North Korea released photos showing Kim inspecting a military unit and appearing healthy.
[ترجمه ترگمان]ماه گذشته، کره شمالی عکس هایی را منتشر کرد که نشان می داد کیم در حال بررسی یک واحد نظامی و سالم بودن است
[ترجمه گوگل]ماه گذشته، کره شمالی عکس هایی را نشان داد که نشان می دهد کیم در حال بررسی یک واحد نظامی و ظاهر شدن سالم است

15. President Obama said his pilgrimage to Buchenwald is personal, noting his great-uncle was part of an American military unit that liberated the camp.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور اوباما گفت زیارت وی به Buchenwald شخصی است و اشاره کرد که عموی بزرگ او بخشی از یک واحد نظامی آمریکایی بود که اردوگاه را آزاد کرد
[ترجمه گوگل]پرزیدنت اوباما گفت که سفر او به بوخنوالد شخصی است، به این معنی که عموی وی بخشی از یک واحد نظامی آمریکایی است که اردوگاه را آزاد کرد


کلمات دیگر: